eitaa logo
شهید علی پیرونظر
456 دنبال‌کننده
983 عکس
365 ویدیو
0 فایل
دلاور مرد گردان زهیر .گروهان عاشورا . لشگر ۱۰ سیدالشهدا. عملیات بیت المقدس ۲ هیچکس از عشق سوغاتی به جز دوری ندید @shahede_shayan ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام بر شیران روز و سلام بر پارسایان شب؛ همانانی که سربازان امام زمان(عج) و پشتیبان اسلام و مستضعفانِ سراسر جهان هستند ، و سلام بر بسیجیان سلحشور همان پاک باختگانی که زیباترین حماسه‌های فداکاری را آفریدند...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂سوگند می خورم که شهیدان راه عشق... با دست بسته هم گره از خلق وا کنند...   🍂باب الحوائج اند به آن ها رجوع کن... از این قبیله هر چه بخواهی، عطا کنند.... 🍃 باز پنجشنبه و‌‌ یاد ‌شهدا با صلوات🍃 🌱‌⃟🌸๛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 🥺رفقا..... در این عصر جاهلیت مدرن فقــــط زیر چتر شهـــدامون در امانیم :)
_ کجا از مرگ هراس دارد؛ آنکه به جاودانگی روح ، در جوار رحمت حق آگاه است. - شهیدآوینی. .
عروسی یکی از اقوام بود . سه چهار سالی از شهادت علی آقا گذشته بود . ریحانه ذوق و شوق زیادی داشت . معمولا بچه ها عروسی را خیلی دوست دارند . لباس سفید ساتنی را برایش آماده کرده بودم لباسی با چین های زیاد . لباسی که چند شبی بیدار مانده بودم و خودم برایش دوخته بودم و او مدام با لباسش ذوق می کرد و می چرخید و بال های لباسش مثل فرشته ها باز می شد. خنده هایش برایم مثل آب نبات شیرین بود . حدودساعت ۸ بود که وارد مجلس شدیم وبه حرمت عروسی چادر سیاهم را در آوردم و چادر گلدار پوشیدم .کناری نشستم و دخترکم در کنارم . بیقرار بود مدام دستم را می کشید که برویم آن اتاق(اتاق عقد ) عروس را ببینیم . هنوز عاقد نیامده بود . یکی از دوستان که دوست مشترک من و عروس بود گفت بیا با هم برویم پیش عروس . نمی خواستم وارد اتاق عقد بشوم . اما به اصرار دوستم و ریحانه وارد اتاق عقد شدیم . همه چیز زیبا بودسفره ای پهن و آینه و شمعدان درون آن قرار داشت . با عروس سلام و احوال پرسی کردیم و روز خوش زندگیش را به او تبریک گفتیم . همه می گفتند و می خندیدن .چند دقیقه بعد خانمی فریاد زد عاقد آمد .‌..عاقد آمد .... و همه دست و پاچه شدند وهر کس به گوشه ای رفت تا آماده شود عاقد که وارد شد و خواست خطبه عقد را بخواند. دو نفر بالای سر عروس رفتند و پارچه سفیدی را بالای سر عروس گرفتند تا کله قند بسابند. اتاق شلوغ بود . در همین حین مادر عروس به طرف من آمد و آهسته در گوشم گفت ببخشید . حرمت شما روی چشمم . اما میگن شگون نداره زن شوهر مرده موقع خواندن خطبه عقد داخل اتاق باشد و من تبسم تلخی کردم و گفتم باشه چشم ..... لب هایم می خندید و چشمانم می گریست . نمی دانستم آن لحظه چگونه خودم را عادی جلوه دهم . احساس می کردم خیلی کوچک شده ام . درست مثل دانه برفی که روی اجاق می افتدآب شدم . سریع دست دخترکم را گرفتم و از اتاق خارج شدم . دخترکم دوست داشت بماند اما به هر بهانه ای بود او را آرام کردم و هرگز این موضوع را به کسی نگفتم .اما اینکه آن شب چگونه بقیه ساعات را پشت سر گذاشتم در کلمات نمی گنجد . اما بر دلم مهری از ناامیدی سنجاق شده بود . کلافه بودم مثل کلافی در هم پیچیده . با گره هایی سخت . دلم پازلی به هم ریخته بود و هیچ کس جز نگاه علی نمی توانست این پازل بهم ریخته از نو بنا سازد . اشگ هایی که بی گدار بر چهره ام می نشست با اراده من نبود و من مدام با گوشه چادرم آن را پاک می کردم . اما با گونه های سرخم و لب های سفیدم نمی دانستم چگونه باید آبرو داری کنم . گرمای اتاق را بهانه کردم و از مجلس خارج شدم . هوای کوچه خنک بود. نفس عمیقی کشیدم و دست دخترکم را بیشتر در دست فشاندم . و با خودم گفتم این تازه اول راه است . زخم هایت را نگه دار . این ها یادگار روزهای سخت تواست . هر روز سری به آن ها بزن . اگر دیگران بر روی زخم هایت نمک پاشیدن . گله نکن . که تسکین زخم هایت فقط و فقط نگاه خداست . قطره های باران بر روی چادرم می نشست و من با خود می گفتم باران از دردت نمی کاهد اما زیر باران گریه کن .... گریه کن گاهی خیلی راحت دل می شکند ......... مراقب دل ها باشیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷ویژگی های برجسته ی شهدا🌷 تواضع و فروتنی خنده رو بودن انجام کار برای خداوند مدیریت دقیق تدبیر به موقع خلوص اگر کمی بیشتر مراقبت کنیم میشود مثل شهدا شد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پول لایق آن نیست که هدف زندگی باشد مقام . قدرت . موقعیت های اجتماعی حقیر تر از آن هستند که هدف زندگی انسان قرار بگیرند . هدف زندگی بندگی است . رسیدن به خداست ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☘ مینویسم تا نرود تمام اقتدار میهنم را از شما دارم این روزها بیشتر از همیشه شرمنده منتظرتان هستیم نگاهی که گویا میزند را با به نفروشید.
نمونه ای از نامه های شهید علی پیرونظر به همسرش یکی از همرزمان علی آقا تعریف می کرد که علی آقا هر وقت می خواست برای خانه نامه بنویسد برگه سفید می گرفت و می آورد پیش من و می گفت توی این برگه برایم بنویس شاهد . چون من خط خوبی داشتم . همیشه برایم سوال بود که چرا شاهد ؟ یعنی چه ؟ چند بار خواستم از او بپرسم اما امتناع کردم . تا اینکه بعد از شهادت فهمیدم نام همسرش شاهده است . و برای اینکه ما نام همسرش را نفهمیم . کلمه شاهد را به من می داده بنویسم و بعد " ه " را بعدا خودش اضافه می کرد . حجب و حیای علی آقا وصف ناپذیر بود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آمدم بگویم: نیستید که ببینید قایق نفس ‌ما چطور به گل نشسته اما یادم آمد هستید و می‌بینید این در گل ماندن را پس به رسم خلوص و مردانگی‌تان نجاتمان دهید از دنیا زدگی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روزهایی که از تو خیلی حرف می زنم . بیشتر دلتنگ می شوم . قفل دلم می شکند و درب امیدم به سوی چشمانت باز می شود . خواب از چشمانت ربوده می شود . و آرزوهای محالم به التماس دلم می آیند . شب طولانی تر می شود. و هوا تاریک تر .تمام پنجره های امیدم بسته می شوند .من از گوشه قاب عکست می فهم که تو نیز دلتنگی دلم برای صدای قدم هایت تنگ می شود . نمی دانم این حجم از دلتنگی را در این ظلمات به کجا برم . برایت می نویسم . و در میان کلمات مچاله می شوم . با یاد خاطرات سبزت جوانه می زنم . می ترسم . می ترسم .. امشب بخواهی به خوابم بیایی و من در سجاده آرزوهایم به امید آمدنت بیدار نشسته باشم .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یادواره شهید علی پیرو نظر ✅دیدار با خانواده شهید و اهدای شاخه گل به همسر محترم شهید ✅زمان:۰۳/ ۰۹/ ۱۴۰۳ #پایگاه_بسیج_نور #حوزه_بسیج_حضرت_خدیجه_س_ساوه
هر طرف که می‌نگری شهیدی را می‌بینی که با چشمان نافذ و عمیقش نگـران توسـت که " تو چه می‌ کنی؟؟ "🥀🥀 ❤️
💌 گفتم: عاشقی را از که آموختی؟! گفت : از آن شهید گمنامی که معشوق را حتی به قیمتِ از دست دادن هویتش ، خریدار بود...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
13.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یادواره خانگی در منزل شهید علی پیرونظر به مناسبت هفته بسیج با حضور شورا های پایگاه نور و اعضای شورای حوزه ، قرئت قرآن کریم و خاطرات شهید از بیان شیرین و احساسی همسر شهید پیرونظر مورخ:۱۴۰۳/۰۹/۰۳ ‌
شھادت آغازخوشبختی‌است خوشبختی‌ای‌کھ‌پایان‌ندارد شھیدکه‌بشوی خوشبخت ابدۍمیشوی..❤️!
هوای دلم ابری است موج دلم را روی امواج عاشقی تنظیم کن ....