﷽؛
#ماجرایقتلهابیل
📝 پرسش : ماجراى قتل هابیل توسط قابیل چه بود ؟
📖 پاسخ اجمالی :
خداوند در آیات 27 تا 31 سوره مائده این طور نقل می کند که «هابیل» و «قابیل» تصمیم گرفتند هر کدام کارى براى تقرب به پروردگار انجام دهند ، اما عمل هابیل پذیرفته شد و دیگری پذیرفته نشد . این موضوع سبب شد قابیل که عملش قبول نشده بود ، دیگرى را تهدید به قتل کند وسوگند یاد نمود که برادر را بکشد و بلاخره نفس سرکش قابیل او را مصمّم به کشتن برادر کرد و او را کشت .
📖 پاسخ تفصیلی :
پاسخ این سؤال در آیات 27ـ31 سوره «مائده» آمده است . خداى متعال در این آیات ، داستان فرزندان آدم و قتل یکى به وسیله دیگرى را شرح داده است .
خداوند در این آیات گوشزد مى کند که سرانجامِ حسد چگونه ناگوار و مرگبار مى باشد ، که حتى به خاطر آن برادر دست به خون برادر خود مى آلاید !
نخست مى فرماید :
(اى پیامبر ! داستان دو فرزند آدم را به حق بر آنها بخوان) ؛
« وَ اتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ ابْنَیْ آدَمَ بِالْحَقِّ ».
پس از آن ، به شرح داستان مى پردازد و مى گوید :
(در آن هنگام که هر کدام کارى براى تقرب به پروردگار انجام دادند ، اما از یکى پذیرفته شد و از دیگر پذیرفته نشد) ؛
« إِذْ قَرَّبا قُرْباناً فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِما وَ لَمْ یُتَقَبَّلْ مِنَ الآخَرِ ».
و همین موضوع ، سبب شد برادرى که عملش قبول نشده بود ، دیگرى را تهدید به قتل کند ، و (سوگند یاد نمود که تو را خواهم کشت) ! ؛
« قالَ لاَ َقْتُلَنَّکَ ».
اما برادر دوم او را نصیحت کرده ، گفت : اگر چنین جریانى پیش آمده گناه من نیست ، ایراد متوجه خود تو است که عملت با تقوا و پرهیزگارى همراه نبوده است ؛ چرا که (خدا تنها از پرهیزگاران مى پذیرد) ؛
« قالَ إِنَّما یَتَقَبَّلُ الله مِنَ الْمُتَّقینَ ».
آنگاه اضافه کرد : حتى (اگر تو ، به تهدیدت جامه عمل بپوشانى و دست به کشتن من دراز کنى، من هرگز مقابله به مثل نخواهم کرد و دست به قتل تو نمى گشایم) ؛
« لَئِنْ بَسَطْتَ إِلَیَّ یَدَکَ لِتَقْتُلَنی ما أَنَا بِباسِط یَدِیَ إِلَیْکَ لاِ َقْتُلَکَ ».
(چرا که من از پروردگار جهانیان مى ترسم و هرگز دست به چنین گناهى نمى آلایم) ؛
« إِنِّی أَخافُ الله رَبَّ الْعالَمینَ ».
به علاوه من نمى خواهم بار گناه دیگرى را به دوش بکشم ، (بلکه مى خواهم تو بار گناه من و خویش را به دوش بکشى) ؛
« إِنِّی أُریدُ أَنْ تَبُوءَ بِإِثْمی وَ إِثْمِکَ ».(1)
زیرا اگر به راستى این تهدید را عملى سازى ، بار گناهان گذشته من نیز بر دوش تو خواهد افتاد ؛ چرا که حق حیات را از من سلب نموده اى ، باید غرامت آن را بپردازى و چون عمل صالحى ندارى باید گناهان مرا به دوش بگیرى !
و مسلماً با قبول این مسئولیت بزرگ (از دوزخیان خواهى بود و همین است جزاى ستمکاران) ؛
« فَتَکُونَ مِنْ أَصْحابِ النّارِ وَ ذلِکَ جَزاءُ الظّالِمینَ ».
چهارمین آیه ، دنباله ماجراى فرزندان آدم (علیه السلام) را بدین گونه تعقیب کرده ، نخست مى گوید :
(نفس سرکش قابیل او را مصمّم به کشتن برادر کرد و او را کشت) ؛
« فَطَوَّعَتْ لَهُ نَفْسُهُ قَتْلَ أَخیهِ فَقَتَلَهُ ».
با توجه به این که : «طوع» در اصل ، به معنى رام شدن چیزى است ، از این جمله استفاده مى شود که بعد از قبولى عملِ «هابیل» ، طوفانى در دل «قابیل» به وجود آمد .
از یکسو ، آتش حسد هر دم در دل او زبانه مى کشید ، و او را به انتقامجوئى دعوت مى کرد.
و از سوى دیگر ، عاطفه برادرى و عاطفه انسانى و تنفّر ذاتى از گناه و ظلم و بیدادگرى و قتل نفس ، او را از این جنایت باز مى داشت .
ولى سرانجام نفس سرکش ، آهسته ، آهسته بر عوامل باز دارنده چیره شد ، و وجدان بیدار و آگاه او را رام کرد ، به زنجیر کشید و براى کشتن برادر آماده ساخت .
پس از آن مى گوید : (و بر اثر این عمل زیانکار شد) ؛
« فَأَصْبَحَ مِنَ الْخاسِرینَ ».
چه زیانى از این بالاتر که عذاب وجدان ، مجازات الهى و نام ننگین را تا دامنه قیامت براى خود خرید .
از بعضى روایات که از امام صادق (علیه السلام) نقل شده ، استفاده مى شود :
هنگامى که «قابیل» برادر خود را کشت او را در بیابان افکنده بود و نمى دانست چه کند ؟ چیزى نگذشت که درندگان به سوى جسد «هابیل» روى آوردند و او - که گویا تحت فشار شدید وجدان قرار گرفته بود- براى نجات جسد برادر خود مدتى آن را بر دوش کشید .
ولى باز پرندگان اطراف او را گرفته بودند ، و در این انتظار بودند که چه موقع جسد را به خاک مى افکند، تا به آن حمله ور شوند !(2)
👇👇👇