eitaa logo
شطحیات
67 دنبال‌کننده
114 عکس
64 ویدیو
0 فایل
به حرف های به ظاهر مخالف شریعت بعضی عرفا میگن که باعث تکفیرشون از طرف افراد ظاهربین میشه!
مشاهده در ایتا
دانلود
، هنوز که هنوز است، لباس خادمی را از تن در نیاورده! باور نمی کنی؟! پس ببین که چطور، دست یک عزیز هم وطن را که در طوفان تهاجم رسانه ای و جنگ شناختی دشمن، مسیر را مدتهاست گم کرده و اتفاقاً بارها هم به خود او لگد زده، گرفته و برادرانه، پدرانه و دلسوزانه، با مهر و محبت نوازشش کرده و به جاده و مسیر درست بَرَش گردانده تا در انتهای راه، به جای اینکه با سرافکندگی در کنار نمرودها و فرعون ها و یزیدهای تاریخ، به بند کشیده ایستاده باشد، همراه حرها و زهیرها و طیب ها و شاهرخ ضرغام ها و مجید قربانخانی ها، سربلند و شادمان، چشم به مقصد نورانی ای بدوزد که سرور آزادگان جهان و یگانه فرمانروای دست گیران، حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام از او استقبال می کند! البته بشرطها و شروطها! به شرط آنکه بماند در این راه! راه حق بینی و حق خواهی و حق جویی و حق گویی! راه انصاف و جوانمردی! و چه زیبا فرمود شاعر که: «حکم مستوری و مستی همه بر عاقبت است»! و تو ای خدای مهربان ها! به آبروی این خادم با صفا و مخلص، به ما هم ترحم بفرما و عاقبت ما را هم -اگرچه می دانم و تو بسیار بهتر می دانی که لایق حتی فکر کردن به آن هم نیستم- به خیر و ختم کن که تو بر بندگانت رحیم و بر هر امری قادر و توانایی. 🔗 لینک مشاهده مطالب و عضویت در کانال: @Shatahiyyat
می‌گویند پایان مأموریت ، شهادت است، اما با احترام به این نظر، من صحنه را جور دیگری می‌بینم! راستش را بخواهی، این نگاه جدید را بعد از شهادت پیدا کردم! وقتی شنیدم گویا را دیده اند که در آن دنیا هم، در بهشت برزخی، کار را رها نکرده و از همانجا هم مسئولیت آزادسازی را به دوش می‌کشد! وقتی در اوج طراحی ها و برنامه ریزی های دشمنان خارجی و داخلی، برای پاره پاره کردن ایران حضرت ، خون مطهرش را در رگ‌های نه تنها هشتاد میلیون ایرانی، بلکه در جان همه آزادگان جهان تزریق کرد تا باز هم برای مکتبش بسازد! آخر او خودش هم بود! ! حتماً سنگ مزارش را دیده اید! شاید سهراب، فکرش را هم نمی‌کرد که شعرش اینگونه بنشیند بر پیشانی پرونده خادمی از تبار حضرت صدیقه کبری فاطمه زهراء سلام الله علیها که: «مرگ پایان کبوتر نیست»! آری! حالا این است که آمده تا صفحه دیگری از دفتر زرین صلی الله علیه را برایمان ورق بزند! این بار را هزینه کرده تا در ، ماه زیارتی مولا و محبوبش آقا صلی الله علیه، آنقدر زائر به حرم مولایش بیاورد که تا تاریخ جریان دارد، همه مورخان انگشت به دهان بمانند که مگر یک انسان، چه قدر بضاعت و قدرت دارد که بتواند یک تنه، این حجم از زائر را، نه فقط از همه جای ایران، بلکه از جای جای جهان برای زیارت بیاورد! دست مریزاد حاج صلی الله علیه! حقا که دست مریزاد! 😭😭😭 و حرف آخر! سید عزیز! ما کارمان با شما تمام نشده و یقین دارم که شما هم حالا حالاها کارتان با ما تمام نمی‌شود! مخصوصاً حالا که از و ، و خلاص شده ای و کنار رفیق قدیمی‌ات عزیز، تازه بدون مزاحمت و با خیال راحت کار مولایمان را پیش می‌برید! حرف آخرم این است ای و ای که: بیا کرم کن و ما را ببر به آنجایی که جز به قیمت خون وا نمی‌شود بابش 🔗 لینک مشاهده مطالب و عضویت در کانال: @Shatahiyyat
ساعت ۱۸:۱۰ سه خرداد ۱۴۰۳ در مراسم آن که ، انگار مهمانانش هم خجالت می‌کشند که اظهار خستگی کنند! بعد از یک پیاده روی طولانی و خسته کننده، شاید رویشان نمی‌شود به خاطر خستگی بنشینند! حاج محمد رضا طاهری مردم را دعوت به نشستن می‌کند، اما مهمانان همه روی پا ایستاده‌اند! آه! عزیز! خانه‌ات آباد! با این دلها چه کردی!؟ 🔗 لینک مشاهده مطالب و عضویت در کانال: @Shatahiyyat