eitaa logo
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد
37.2هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
1.4هزار ویدیو
1 فایل
اتفاقات عبرت آموز زندگیتون رو بگین به اشتراک بزاریم👇🏻☺️ هر گونه کپی و ایده برداری از کانال وبنرها و ریپ ها حرام و پیگرد قانونی دارد .... تبلیغات 👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/1587085673C0abe731c1e مدیر @setareh_ostadi
مشاهده در ایتا
دانلود
سنگ گران قیمت 💰💰💰💰 خردمندى در کوهستانی سفر مى کرد که سنگ گران قیمتى را در جوى آبى پیدا کرد. روز بعد به مسافرى رسید که گرسنه بود. خردمند کیسه خود را باز کرد تا در غذایش 🍖🍕 با مسافر شریک شود. مسافر گرسنه😒، سنگ قیمتى را در کیف خردمند دید، از آن خوشش آمد و از او خواست که آن سنگ را به او بدهد. ... خردمند هم بى درنگ، سنگ را به او داد. مسافر بسیار شادمان😆 شد و از این که شانس به او روى کرده بود، از خوشحالى😆 سر از پا نمى شناخت. او مى دانست که جواهر به قدرى با ارزش است که تا آخر عمر، مى تواند راحت زندگى کند، ولى چند روز بعد، مرد مسافر😧 به راه افتاد تا هرچه زودتر، مرد خردمند را پیدا کند. 🚶🚶🚶🚶🚶 بالاخره هنگامى که او را یافت، سنگ را پس داد و گفت: «خیلى فکر کردم😇. مى دانم این سنگ چقدر با ارزش است، اما آن را به تو پس مى دهم، با این امید که چیزى ارزشمندتر از آن به من بدهى. اگر مى توانى، آن ایمانی را به من بده که به تو قدرت داد این سنگ را به راحتی به من ببخشى!» ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
🌱 •پنج ویژگی شخصیتهای جذاب: روانشناسان پنج ویژگی جذاب شخصیتی زیر را به عنوان جذابترین ویژگی ها معرفی می کنند که از تحصیلات یا ژنتیک بالاتر هستند. - مهربانی و درک - هوش - حس شوخ طبعی - سرزنده و خوشدل و امیدوار - شخصیت هیجان انگیز افراد شوخ طبع و بازیگوش از سربه سر گذاشتن، بازی با کلمات، بداهه گویی و درگیر چالش شدن به شیوه ای خوشدلانه، لذت می برند. آنها از چیزهای غیر معمول لذت برده و در ایجاد شرایطی که مردم نیز بتوانند لذت ببرند، بسیار خوب عمل می کنند. راز جذابیت در زیبایی نیست؛ به دنبال آن در شادی نهفته در درونت بگرد. ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
افکار شاگردی نزد استادش رفت و گفت که ذهنش دائما مشغول است و از دست این افکار خلاصی ندارد. استاد در جواب گفت : از امشب سعی کن اصلا به میمون های جنگل فکر نکنی!! شاگرد : من اصلا مشکلی ندارم و به این موضوع فکر نکرده ام. استاد گفت : خوب حالا تلاش کن که فکر نکنی. به هنگام شب شاگرد مشاهده کرد هر چه بیشتر تلاش می کند که به میمون فکر نکند، بیشتر به ذهنش می آید. فردا صبح نزد استاد رفته و واقعه را برایش شرح می دهد. استاد گفت : وقتی تلاش می کنی به چیزی فکر نکنی، آن موضوع به صورت متوالی و با شدت بیشتری به سراغت می آید. بنابراین به جای اجتناب از چیزهای‌ ناخواسته سعی کن به چیزهای خواسته و آن چه دوست داری متمرکز شوی. آن گاه افکار ناخواسته فرصتی برای ظهور پیدا نمی کنند. ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگر او را بلند بخوانی🍂 صدایت را می شنود و اگر با او آهسته نجوا کنی راز و نیازت را می فهمد گلایه ها و شکوه هایت را نزد او ببر برطرف شدن غم هایت را از او طلب کن در کارهایت از او مدد بگیر و هر چه می خواهی از خزائن رحمت او بخواه چیزهایی که هیچکس جز او توان بخشیدنش را ندارد از افزایش طول عمر تا سلامتی وسعت و گشایش در روزی او کلیدهای گنجینه هایش را در دو دست تو نهاده وقتی که درخواست از خودش را به تو رخصت داده پس هرگاه اراده کردی درهای نعمتش را با دعا باز کن و نزول باران رحمتش را از او بخواه ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
داستان زندگی اسم من صباست…..۳۵ساله و اهل تهران اما در حال حاضر ساکن شهر دیگری هستم…… تا اینکه طبق معمول سر شب وقتی که نازنین و نسرین هم خونمون بود زنگ زد و من گوشی رو برداشتم وگفتم:الووو….. صدای آرش بود که گفت:الوووو صبا خانم!!لطفا قطع نکنید،،،گوش بدید ببینید چی میگم…. گفتم:لطفا دیگه زنگ نزنید….. اینو گفتم و قطع کردم ،….بعداز گذاشتن گوشی نازنین و نسرین کنجکاو شدن و شروع کردن به سوال پشت سوال که کیه و کی دوست شدی و غیره…… من هم براشون توضیح دادم که دوست نیستم و فقط یه مزاحم و هم دانشگاهیمه…..وقتی نسرین و نازنین متوجه ی قضیه شدند همون روز به امید انتقال دادند و شاید هم پیاز داغشو زیاد کرده و‌کف دست امید گذاشتند….. از فردا زنگ زدنهای امید شروع شد…..راستش مامان و بابا نسبت به امید ذهن بازی داشتند و حتی اگه بابا گوشی رو برمیداشت و امید میگفت با صبا کار دارم بدون کنجکاوی گوشی رو میداد به من………. خلاصه امید به هر بهانه ایی زنگ میزد و‌ هر روز حدودا ۵-۱۰ دقیقه حرف میزد…..مثلا آمار استادها رو میگرفت یا کتاب معرفی میکرد و غیره……….،،،،،،،. ادامه در پارت بعدی 👇 ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
✨شخصی از خدا دو چیز خواست...... 🌺یک گل و یک پروانه...... اما چیزی که به دست آورد 🌵یک کاکتوس و یک کرم بود...... غمگین شد. 😞 با خود اندیشید شاید خداوند من را دوست ندارد و به من توجهی ندارد......💔 چند روز گذشت...... از آن کاکتوس پر از خار گلی زیبا روییده شد و آن کرم تبدیل به پروانه ای شد...... 👌اگر چیزی از خواستید و چیز دیگری دریافت کردید به او کنید....... امروز فردایند...... ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
داستان زندگی اسم من صباست…..۳۵ساله و اهل تهران اما در حال حاضر ساکن شهر دیگری هستم…… اون روزها من به امید هیچ حس خاصی نداشتم میدونید چرا؟؟؟حقیقتش امید رو مرد ارزوهام نمیدونستم،،آخه بابا از بچگی تو گوشم خونده بود که مرد زندگی کسی هست که بتونه یه زندگی برای همسرش بسازه که از زندگی قبلی یعنی مجردی دختر بهتر باشه…… به همین دلیل منتظر بودم یه پسری بیاد خواستگاریم که وضع مالیش بهتر از بابا باشه…………. امید از نظر سطح مالی از ما پایین تر بود ولی نکته ی مثبتش این بود که دندانپزشک بود و میشد روش حساب کرد که در اینده وضع مالی مناسب یا حتی بهتر از ما داشته باشه…… بگذریم……هر چی زمان میگذشت تماسهای امید بیشتر بیشتر میشد….چند ماهی با تلفنها ،،خودشو به من نزدیک کرد و بعد کم کم رفت و امد به خونمون شروع شد….. رفت و امدش برام جای تعجب داشت ،،آخه هیچ وقت با مامانش اینا هم نمیومد حالا چی شده بود،،؟؟؟؟ امید هر بار که میومد خونمون نگاهش فقط به‌من بود،،جوری که انگار بار اولشه که منو میبینه…..یه جوری با اون چشمهای عسلیش بهم خیره میشد که مو روی تنم سیخ میشد……. ادامه در پارت بعدی 👇 ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
🔖داستان_آموزنده جوانی، به خواستگاری دختری رفت و در اثنای دیدار شرعی، دختر از جوان سوال کرد: چقدر از قرآن کريم را حفظ کردی؟ جوان جواب داد: چندان زیاد حفظ نکردم؛ و لكن شوق و علاقه دارم که‌ يک بنده‌ی نیک و صالح باشم‌. بعدأ جوان از دختر پرسید: تو چقدر قرآن کريم را حفظ کردی؟ دختر گفت: ﺟﺰﺀ ﻋﻢ را حفظ کردم. از اینکه دختر فهمید، جوان واقعا صادق است؛ به ازدواج با آن موافقت کرد و بعد از عقد ازدواج، از جوان خواست که طبق وعده به حفظ قرآن کریم شروع کند. جوان گفت: اشکالی ندارد؛ به کمک هم، حفظ می کنیم. بناءً از سوره‌ی مريم حفظ را شروع کردند و به همین ترتیب، سوره های قرآن کريم را یکی پس از دیگری حفظ کردند؛ تا اینکه بعد از گذشت مدتی، تمام قرآن کریم را حفظ نموده، از امتحان استاد، موفق بدر آمدند و شهادت نامه‌ و سلسله‌ی اجازه در حفظ را، هردو حاصل کردند. اما جالب این است که در یکی از روزها زمانی که جوان به زیارت پدر خانم‌ اش رفت و به آن مژده داده گفت: الحمدلله دختر تان قرآن کریم را حفظ کرد. پدر از شنیدن سخنان شوهر دخترش متعجب شده، به اتاق خود داخل شد و شهادت نامه و تقدیر نامه های زیادی از دخترش در حفظ قرآن کريم را با خود آورده پيش روي دامادش گذاشت. داماد از دیدن آنها حیران و شگفت زده شد و دانست که خانم اش قبل از ازدواج اش حافظ قرآن کريم بوده؛ و لکن بخاطر تشويق شوهرش، به وی نگفته است تا با هم یکجا حفظ کنند. الله متعال به هر مرد مومن همسر خدا دوست و صالحه نصیب فرماید آرامش زندگی در تقوا است .👌 ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
داستان زندگی اسم من صباست…..۳۵ساله و اهل تهران اما در حال حاضر ساکن شهر دیگری هستم…… اون روزها با خودم میگفتم:یعنی امید عاشق شده؟؟؟؟نه باباااا….این همه سال نمیومد خونمون حالا به یکباره که متوجه شده آرش مزاحم تلفنی منه یهو عاشق شده؟؟؟نمیدونم…… در این گیر و دار یه روز بابا منو صدا زد و گفت:صبا!!دخترم!!؟؟یه لحظه تشریف بیار کارت دارم…………… گفتم چشم و به سرعت خودمو از اتاقم به پذیرایی رسوندم و گفتم:چانم بابا!!!! بابا گفت:صبا جان!!!خودت میدونی که من هیچ وقت بهت امر و نهی نکردم و نمیکنم….تو خودت عاقلی و به اندازه ایی بزرگ شدی و میتونی تصمیم بگیری،،،،…. گفتم:مرسی بابا!!!!طوری شده؟؟؟؟ گفت:راستش این مدت ،متوجه ی رابطه ی جدی تو و امید شدم و اصلا حس خوبی ندارم….. سرم پایین بود و گوش میکردم ،….. بابا ادامه داد:بنظرم این رابطه به نفعت نیست چون تو باید درس بخونی و زمان مناسبی برای عشق و ازدواج نیست…..از طرفی من امید رو گزینه ی مناسبی برای تو نمیدونم ،،تو دختر منی و میدونم که لیاقتت بیشتر از ایناست. ادامه در پارت بعدی👇 ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
عقرب فردی عقربی را دید که در آب برای نجات خویش دست و پا می زند، 💕او به قصد کمک دستش را به طرف عقرب دراز کرد اما عقرب تلاش کرد تا نیشش بزند. 💟با این وجود مرد هنوز تلاش می کرد تا عقرب را از آب بیرون بیاورد اما عقرب دوباره سعی کرد او را نیش بزند. 😳 مردی در آن نزدیکی به او گفت: ❗️چرا از نجات عقربی که مدام نیش می زند دست نمی کشی؟ 💓 او گفت: عقرب به اقتضای طبیعتش نیش می زند. طبیعت عقرب نیش زدن است و طبیعت من❣ عشق ورزیدن❣ 💗 چرا باید از طبیعت خود که عشق ورزیدن است فقط به علت این که طبیعت عقرب نیش زدن است دست بکشم؟ ⁉️ 👌هیچگاه از عشق ورزیدن دست نکش همیشه خوب باش حتی اگر اطرافیانت نیشت بزنند. ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
🍃🌺 ✨اگر کسی درون خود یک من محکم و استوار نداشته باشد نمی‌تواند تغییرات زندگی را تحمل کند. 💫کلید توانایی تحمل تغییرات این است که👇 خودت را "بشناسی"، بدانی که چه "ارزشی" داری، و از زندگی "چه می خواهی" 💫این سه👆 باید در ذهن تو ثابت باشند و فقط با اراده تو تغییر کنند، نه با تغییرات بیرون.. ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
چهار نون راهگشا: ‏ ‏•یکم:نبین ‏۱-عیب مردم را نبین ‏۲-مسائل جزئی در زندگی خانوادگی را نبین ‏۳-کارهای خوب خودت را که برای دیگران انجام می دهی نبین ‏۴-گاهی باید وانمود کنی که ندیدی (اصل تغافل) •دوم:نگو ‏ ۱-هرچه شنیدی نگو ‏ ۲-به کسی که حرفت در او تاثیرندارد نگو ‏۳-سخنی که دلی بیازارد نگو ‏۴-هرسخن راستی را هرجا نگو ‏۵- هرخیری که درحق دیگران کردی نگو ‏۶- راز را نگو حتی به نزدیکترین افراد ‏•سوم:نشنو ‏۱- هر سخنی ارزش شنیدن ندارد ‏۲- وقتی دونفر آهسته سخن می گویند سعی کن نشنوی ۳- غیبت را نشنو ‏۴- گاهی وانمود کن که نشنیدی (اصل تغافل) ‏•چهارم:نپرس ‏۱- آنچه را که به تو مربوط نیست نپرس ‏۲- آنچه که شخص از گفتنش شرم دارد نپرس ‏۳- آنچه باعث آزار شخص می شود نپرس ‏۴- آن پرسشی که در آن فایده ای نیست نپرس ‏۵- آنچه که موجب اختلاف و نزاع می شود نپرس ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈