eitaa logo
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد
36هزار دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
2.2هزار ویدیو
1 فایل
اتفاقات عبرت آموز زندگیتون رو بگین به اشتراک بزاریم👇🏻☺️ هر گونه کپی و ایده برداری از کانال وبنرها و ریپ ها حرام و پیگرد قانونی دارد .... تبلیغات 👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/1587085673C0abe731c1e مدیر @setareh_ostadi
مشاهده در ایتا
دانلود
ﻣﺎﺩﺭﯼ ﺳﻪ ظرف ﻫﻢ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ را ﺭﻭﯼ ﺷﻌﻠﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺩﺭ آﻧﻬﺎ ﺑﻪ ﻣﻘﺪﺍﺭ ﻣﺴﺎﻭﯼ ﺁﺏ ﺭﯾﺨﺖ؛ ﺩﺭ ﻇﺮﻑ ﺍﻭﻝ ﯾﮏ ﻫﻮﯾﺞ ﺩﺭ ﻇﺮﻑ ﺩﻭﻡ ﯾﮏ ﺗﺨﻢ ﻣﺮﻍ ﻭ ﺩﺭ ﺳﻮﻣﯽ ﭼﻨﺪ ﺩﺍﻧﻪ ﻗﻬﻮﻩ ﺭﯾﺨﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺯﻣﺎﻥ ﯾﮑﺴﺎﻥ ﺳﻪ ﻇﺮﻑ ﺭﺍ ﺣﺮﺍﺭﺕ ﺩﺍﺩ. ﺑﻌﺪ ﺑﭽﻪ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺻﺪﺍ ﺯﺩ ﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪ : ﺍﺯ ﺍﯾﻦ آﺯﻣﺎﯾﺶ ﭼﻪ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﺍﯼ ﻣﯿﮕﯿﺮﯾﺪ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺟﻮﺍﺏ ﻗﺎﻧﻊ ﮐﻨﻨﺪﻩ ﺍﯼ ﻧﺪﺍﺷﺘﻨﺪ ﻣﺎﺩﺭ ﺗﻮﺿﯿﺢ ﺩﺍﺩ : ﺩﺭ ﺟﻮﺵ ﻭ ﺧﺮﻭﺵ ﻭ ﭼﺎﻟﺶ ﻫﺎ ﻭﺳﺨﺘﯽ ﻫﺎﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ؛ ﺁﺩﻡ ﻫﺎ ﯾﮑﺴﺎﻥ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ؛ ﺑﻌﻀﯽ ها ﻣﺜﻞ ﻫﻮﯾﺠﻨﺪ ﺗﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺎ ﻣﺸﮑﻠﯽ ﻣﻮﺍﺟﻪ ﻧﺸﺪﻩ ﺍﻧﺪﺳﺨﺖ ﻭﻣﺤﮑﻤﻨﺪ، ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﻣﺤﺾ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺩﺭ ﺟﻮﺵ ﻭﺧﺮﻭﺵﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻧﺪ ﺷﻞ میشوند ﻭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ میبازند. ﺑﻌﻀﯽ ﺁﺩﻣﺎ ﻣﺜﻞ ﺗﺨﻢ ﻣﺮﻍ هستند ، ﺩﺭ ﺭﻭﺍﻝ ﻋﺎﺩﯼ ﻭ ﺭﻭﺗﯿﻦ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺷﻞ ﻫﺴﺘﻨﺪ، ﺍﻣﺎ ﺩﺭ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﺑﺎ ﻣﺸﮑﻼﺕ ﺳﺨﺖ ﻭﻏﯿﺮ ﻗﺎﺑﻞ ﺍﻧﻌﻄﺎﻑ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ. ﻭ ﺑﻌﻀﯽ ﺩﯾﮕﺮ، ﻫﻤﺎﻧﻨﺪ ﻗﻬﻮﻩ، که ﺩﺭ ﺳﺨﺘﯽ ﻫﺎ ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﺑﺎﺯﻧﺪ، ﺑﻠﮑﻪ ﺑﻪ ﻣﺤﯿﻂ ﺍﻧﺮﮊﻯ ﺩﺍﺩﻩ، آن را ﻣﻌﻄﺮ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﻧﮓ ﻭ ﻃﻌﻢ میدﻫﻨﺪ، اینها ﻫﺴﺘﻨﺪ، ﮐﻪ ﺯﻧﺪﻩ ﻣﯽ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺳﺎﺯ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﻧﺴﯿﻢ ﺭﻭﺡ ﺑﺨﺶ ﺣﯿﺎﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻣﯽ ﺑﺨﺸﻨﺪ . ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
شخص جوانی در اتوبوس نشسته بود.در ایستگاه بعدی شخصی مسن با ترش رویی و سروصدا وارد اتوبوس شد و کنار او نشست و خود را به همراه کیفهایش با فشار و زور بر روی صندلی نشاند کسی که در طرف دیگر آن جوان نشسته بود از او پرسید که چرا چیزی نمیگوید.  جوان با لبخندی پاسخ داد :  سفر ما با یکدیگر بسیار کوتاه است من در ایستگاه بعدی پیاده میشوم. اگر تک تک ما این موضوع را درک میکردیم که وقت ما بسیار کم است ، آنوقت متوجه میشدیم که پرخاشگری ، بحث و جدلهای بی نتیجه ، نبخشیدن دیگران ، ناراضی بودن و عیب جویی کردن تلف کردن وقت و انرژی است. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
💎 بقالی زنی را دوست می‌داشت. با کنیزک خاتون پیغام‌ها کرد که: «من چنینم و چنانم و عاشقم و می‌سوزم و آرام ندارم و بر من ستم‌ها می‌رود و دی چنین بودم و دوش بر من چنین گذشت.» قصه های دراز فرو خواند. کنیزک به خدمت خاتون آمد و گفت: «بقال سلام می‌رساند و می‌گوید که "بیا تا تو را چنین کنم و چنان کنم."» گفت: «به این سردی؟» گفت: «او دراز گفت اما مقصود این بود!» آدمیتی طلب کن. مقصود این است. باقی، دراز کشیدن است. سخن را چون بسیار آرایش می‌کنند، مقصود فراموش می‌شود. اصل مقصود است. باقی، دردسر است. ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
چندبار بخوان: ” لاک‌پشت در ساحل موجودی تنبل، کم‌توان، سنگین و آسیب‌پذیر است. اما در آب، تبدیل به پرنده می‌شود. ” ‌‌روانشناسان زرد مدام تاکید می‌کنند که همه‌چیز در توست. خودت را عوض کن تا جهانت عوض شود‌! آن‌ها موذیانه یا ابلهانه، تاثیرِ محیط را نمی‌بینند. اینکه در کجایی؟ در کدام کشور؟ کدام استان؟ کدام شهر؟ کدام محله؟ کدام خانه؟ این‌ها را نمی‌بینند. آنچه بر انسان می‌گذرد، متاثر از عوامل درونی و بیرونی است. در میان یادداشت‌های آلبر کامو چشمم به این جمله‌ی شگفت‌انگیز افتاد: ”لاک‌پشت در آب، تبدیل به پرنده می‌شود.” ‌ همان لاک‌پشتِ سنگین، تنبل و آسیب‌پذیر، در آب‌های اقیانوس پرنده می‌شود. بال می‌گشاید، می‌جهد. او خود را عوض نکرد!! پس دوست خوب من، امیدوارم تو هم در محیطِ درست، در جهانِ خودت باشی. ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
🌱 آدمها واقعا زیادند ، بی شمارند... همین حالا که من دارم اینها را می نویسم و شما احتمالا دارید می خوانید من و شما فک می کنیم همه لم داده اند پای اینترنت یا تلویزیون اما اینطور نیس خیلی ها الان سر کار هستند خیلی ها توی اطاق عمل خیلی ها بالای برجک نگهبانی خیلی ها توو جادده خیلی ها گرسنه اند و دنبال جای خواب خیلی ها آخرین شبی ست که زیر یک سقف هستند خیلی ها عروسیشان است خیلی ها عزادارند خیلی ها همین امروز اخراج شده اند خیلی ها اولین شب خانه دار شدنشان است خیلی ها نو رسیده دارند خیلی ها ذوقمرگ رابطه ي جدیدشان خیلی ها تصادف کردند خیلی ها اولین شبشان در آسایشگاه سالمندان است خیلی ها توو فرودگاه اند و در چند قدمی مهاجرت خیلی ها با لبخند جواب سونوگرافی دستشان است و خیلی ها غمگینانه جواب پاتوبیولوژی خیلی ها پیش صاحبخانه گردن کج کردند این ماه مهلت بدهد. خیلی ها اولین روز مواد مخدر را تجربه می کنند خیلی ها گم شده اند خیلی ها پیدا شده اند و ... خیلی ها درست در لحظه ای که شما خواندن این متن را تمام کنید می میرند. زندگی کن تا دیر نشده و انقدر ذهنت را به اینکه دیگران در مورد تو چه فکری میکنند درگیر نکن. یک روزی میفهمی اینها اصلا مهم نبود و کاش زندگی میکردی.کاش درست زندگی میکردی... ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
یک روز یک آقای متشخص عینکش از دستش به زمین می‌افتد و از برخورد آن با زمین صدای وحشتناکی بلند می‌شود. آقای متشخص حسابی پکر می‌شود؛ آخر، شیشه‌های عینکش خیلی گران قیمت‌اند. خم می‌شود و عینک را برمی‌دارد، و ماتش می‌برد از این که می‌بیند معجزه شده و عینک سالم است. آقای متشخص با قلبی مالامال از شکر و سپاس، به این نتیجه می‌رسد که این اتفاق در حکم هشداری دوستانه بوده؛ پس فورا به یک عینک فروشی می‌رود و یک جعبه عینک دولایه‌ی فوق ایمن می‌خرد بالاخره نگهداری یک عینک گران خرج برمی دارد. یک ساعت بعد، جعبه عینک از دستش می افتد و او که از این اتفاق چندان هم نیست خم می‌شود تا آن را بردارد؛ اما می‌بیند که عینک خرد و خاکشیر شده. کمی زمان لازم است تا آقا بفهمد که از درک بشر بیرون است و در واقع حالاست که معجزه شده است... ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
📝 قضاوت ؛ یعنی برداشت ما از چیزی که می‌بینیم، یا می‌شنویم ! ✖️ خیلی وقتها، چیزی که شما می‌بینید، یا می‌شنوید، تمامِ آنچیزی نیست که، به شما اجازه می‌دهد؛ از آن نتیجه‌ای بگیرید! پس صرفاً با جملاتی مثل " خودم دیدم " یا "خودم شنیدم " قضاوت‌تان را توجیه نکنید! 💥 اساساً برای کسی که قلبش به دیگران مشغول است؛ آرامش دائمی، و حفظ نشاط روحیِ همیشگی، امری محال است! 🔺دل حریم خداست؛ آنرا تبدیل به چهارراهی برای عبور این و آن، نکنیم! ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
به ساعت نگاه کردم. شش و بیست دقیقه صبح بود. دوباره خوابیدم. بعد پاشدم. به ساعت نگاه کردم. شش و بیست دقیقه صبح بود. فکر کردم: هوا که هنوز تاریکه. حتماً دفعه ی اول اشتباه دیده ام. خوابیدم. وقتی پاشدم. هوا روشن بود ولی ساعت باز هم شش و بیست دقیقه صبح بود. سراسیمه پا شدم. باورم نمی شد که ساعت مرده باشد. به این کارها عادت نداشت. من هم توقع نداشتم... آدم ها هم مثل ساعت ها هستند. بعضی ها کنارمان هستند مثل ساعت. مرتب، همیشگی. آنقدر صبور دورت می چرخند که چرخیدنشان را حس نمی کنی. بودنشان برایت بی اهمیت می شود. همینطور بی ادعا می چرخند. بی آنکه بگویند باطری شان دارد تمام می شود. بعد یکهو روشنی روز خبر می دهد که او دیگر نیست. قدر این آدم ها را باید بدانیم، قبل از شش و بیست دقیقه ... ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
⭕️ زندگی در لحظه؛ تنها چیزی که واقعا داریم 👈 ۱.همه ما برنامه‌هایی برای آینده داریم؛ کارهایی که می‌خواهیم انجام دهیم، جاهایی که می‌خواهیم برویم، رویاهایی که می‌خواهیم به آنها برسیم. اما گاهی در این مسیر فراموش می‌کنیم که تنها چیزی که واقعا در اختیار داریم، "لحظه‌ی حال" است. 👈 ۲.هیچ تضمینی برای فردا نیست. نه به این معنا که نباید برای آینده تلاش کرد، بلکه به این معنا که نباید امروز را قربانی فردایی کنیم که هنوز نیامده. 👈 ۳.لحظه‌ای که اکنون در آن هستی، همان چیزی است که باید از آن لذت ببری، در آن رشد کنی و با تمام وجود تجربه‌اش کنی. 👈 ۴.زندگی را به تعویق نینداز. اگر دوست داری به کسی بگویی که چقدر برایت مهم است، همین حالا بگو. اگر رویایی در دلت داری، قدمی برایش بردار. اگر چیزی را دوست داری، به خودت اجازه بده که از آن لذت ببری. 👈 زندگی، همین لحظه‌ای است که در آن نفس می‌کشی. از آن ساده عبور نکن ...!! ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
📗 ▪️شیری گرسنه از میان تپه‌های کوهستان بیرون پرید و گاوی را از پای درآورد سپس در حالی که… شکمی از عزا درمی آورد، هرازگاهی یکبار سرش را بالا می گرفت و مستانه نعره می کشید. صیادی که در آن حوالی در جستجوی شکار بود، صدای نعره های مستانه شیر را شنید و پس از ردیابی با گلوله ای آن را از پای درآورد... هنگامی که مست پیروزی هستیم بهتر است دهانمان را بسته نگه داریم ▫️غرور، منجلاب موفقیت است موفقیت برای اشخاص کم ظرفیت مقدمه گستاخی است! ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
زندگی به من آموخت آنکه کام دیگری را تلخ میکند غیر ممکن است حال خودش شیرین باشد...! زندگی را ... گر توانستی به کام یک نفر شیرین کنی... یا توانستی زمین تشنه ای را سرخوش از باران کنی... گر توانستی تو یک مرغ گرفتار از قفس بیرون کنی... یا توانستی که دیوار اسارت از بنا ویران کنی... گر توانستی به خوان رنگی ات یک رهگذر مهمان کنی... یا توانستی بدون حاجتی هم ذکر آن یزدان کنی... گر توانستی لباس بی ریای عاشقی بر تن کنی... میتوانی آن زمان فریاد انسان بودنت بر کوی و برزن برزنی ..... ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
💫روزی; مردی داخل چاله ای افتاد و بسيار دردش آمد ... 👳🏻یک روحانی او را دید و گفت:حتماْ گناهی انجام داده ای!!! ‍🎓یک دانشمند عمق چاله و رطوبت خاک آن را اندازه گرفت! 📝یک روزنامه نگار در مورد دردهایش با او مصاحبه کرد! 👲🏻یک یوگيست به او گفت : این چاله و همچنين دردت فقط در ذهن تو هستند در واقعيت وجود ندارند!!! 👨🏼‍🔬یک پزشک برای او دو قرص آسپرین پایين انداخت! 👨‍⚕یک پرستار کنار چاله ایستاد و با او گریه کرد! 🕵یک روانشناس او را تحریک کرد تا دلایلی را که پدر و مادرش او را آماده افتادن به داخل چاله کرده بودند پيدا کند! 💗 یک تقویت کننده فکر او را نصيحت کرد که : خواستن توانستن است! 🌟یک فرد خوشبين به او گفت : ممکن بود یکی از پاهات رو بشکنی!!! ✅سپس فرد بیسوادی گذشت و دست او را گرفت و او را از چاله بيرون آورد...! 💧آنکه می تواند انجام می دهد و آنکه نمی تواند انتقاد میکند... ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈