eitaa logo
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد
37.2هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
1.4هزار ویدیو
1 فایل
اتفاقات عبرت آموز زندگیتون رو بگین به اشتراک بزاریم👇🏻☺️ هر گونه کپی و ایده برداری از کانال وبنرها و ریپ ها حرام و پیگرد قانونی دارد .... تبلیغات 👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/1587085673C0abe731c1e مدیر @setareh_ostadi
مشاهده در ایتا
دانلود
💟 به هر چه فکر کنید به آن میرسید بر طبق قانون جاذبه به هر چیز مکرر فکر کنید آن را به سوی خود جذب خواهید کرد چه آن را بخواهید و چه نخواهید. فکر کردن به چیزها درست مثل برنامه ریزی برای آینده است، هنگامیکه در فکر خود به ستایش از چیزی می پردازید در حال برنامه ریزی در جهت مثبت هستید و وقتی نگرانید در حال برنامه ریزی در جهت منفی هستید. هر فکر ،هر اندیشه ،هر چیز و هر موجود از ارتعاش درست شده است. بنابراین وقتی بر چیزی تمرکز می کنید حتی برای لحظه ای کوتاه، ارتعاشات وجود شما، ارتعاشات آنچه آرزویش را دارید را منعکس می کند و هر چه بیشتر درباره آن چیز فکر کنید بیشتر مانند آن ارتعاش را پیدا می کنید و در نهایت بیشتر از آن را به سوی خود جذب می کنید و آن تمایل به جذب تا زمانی ادامه دارد که ارتعاش دیگری نظر شما را جلب کند. هیچ چیز در زندگی شما اتفاق نمی افتد مگر آنکه آن را به فکر خود راه داده باشید.. ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
من مهران هستم از شهر زیبا وسر سبز رامسر…متولد ۸۲ و دو تا خواهر بزرگتر از خودم دارم……در حقیقت من تنها پسر و ته تغاری خانواده هستم….. از بچگی توی ناز و نعمت بزرگ شد و هیچ کم و کسری نداشتم چون بابا توی کار ساخت و ساز بود و حسابی پول در میاورد……زمین میخریدو ویلا میساخت و در جا میفروخت…..مامان هم یه خانم خانه دار و فعال‌ بود……من باتوجه به سرگذشت (کیسه خونین عمرم )تصمیم گرفتم سرگذشت خودم بازگو کنم…..از همون بچگی خیلی به مامان وابسته بودم و دوستش داشتم…..همیشه غرق محبت مامان بودم و از اینکه کنارش بودم لذت دنیا رو میبردم……….بابا هم از نظر مالی تمام و کامل تامینم میکردم……به مرور که بزرگتر شدم گاهی حس میکردم مامان اونطوری که باید شاد نیست و چون توی خودش بود توجهش نسبت به من کم میشدوقتی به سن شش سالگی رسیدم پام به کوچه باز شد و با بچه های محله دوست شدم… ادامه در پارت بعدی 👇 ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
به خودت احترام بگذار؛... يک چاي داغ بريز داخل زيباترين استکان خانه؛... يک دانه شيريني هم بگذار کنارش ؛... و به خودت بگو : بفرماييد... ! چايتان سرد نشود...! به خودت ؛ باورت و زندگي ات عشق بورز؛... سن و سال ات مشکل عشق نيست؛... زمان نمي تواند بلور اصل را کدر کند؛... مگر آنکه تو پيوسته؛ برق انداختن آن را از ياد برده باشي؛... براي خودت دعا کن که آرام باشي ؛ صبور باشي ؛... مهم نيست که آخرين زلزله ي زندگي ات چند ريشتر بود؛ مهم نيست که در آن زلزله چه چيزهايي را از دست دادي ؛... مهم اين است که دوباره از نو بسازي زندگي ات و باورت را... ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
تغییرباورتغییرزندگی به هر آنچه فکر کنی و آن فکر را تکرار کنی به باور تبدیل میشود و باور، زندگیت را می سازد، باور کن که انسانی پیروز و موفق هستی تا جهان به تو ثابت کند که اینگونه است. باور کن که لایق روابطی عالی هستی تا کائنات در جهت تحقق این خواسته به تکاپو بیفتد و آن را به حقیقت تبدیل کند. زندگی همین زیبا اندیشیدن و زیبا ساختن توست و نه ناخواسته ها ، کینه ها و شکستها... همه چیز در مسیری الهی پیش می‌‌رود چشمانتان را ببندید و یک آرزو کنید. کائنات در حال آماده‌سازی برنامه‌ای الهی برای شما و به نفع شماست. امیدوار و هدفمند باشید. رویاهایتان را باور کنید، چرا که به آنها دست خواهید یافت. " شاید در این لحظه احساس کنید گرفتار شده‌اید یا پیشرفت نمی‌کنید، اما این حس و حال موقت است، زیرا شرایط در حال تغییر و بهبودیافتن است. تو خالق زندگیت هستی ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
من مهران هستم از شهر زیبا وسر سبز رامسر…متولد ۸۲ هر روز با بچه ها کنار دریا میرفتیم و کلی بازی میکردیم…بیشترین تفریحمون با بچه ها کنار ساحل رفتن وشناکردن بود…….. انگار دریا وموجهاش برای ما هیچوقت تکراری نمیشد و همیشه تنوع داشت…….هیچ وقت از آب و آب تنی خسته نمیشدیم و همیشه توی دریا بودیم…….برای ما بارون و آفتاب فرقی نداشت و با هر دو عشق میکردیم و بازی جدید درست میکردیم…..بقدری کنار ساحل سرگرم میشدیم که متوجه ی غروب آفتاب نمیشدیم و با صدای مادرها تازه به خود میومدیم و متوجه ی تاریکی هوا میشدیم………مامان هم دنبالم میومد وبا گریه وبیقراری مثل بقیه ی بچه ها منو به خونه میبرد…….نمیدونم موج و دریا چی داشت که همش دوست داشتیم کنار اون امواج شنا کنیم و یا روی شنهای ساحل قدم بزنیم……شادیها و خندها و هیاهوی بچگیمو هیچ وقت فراموش نمیکنم….. زمان به سرعت گذشت و من بزرگتر شدم و به سن نه سالگی رسیدم……. ادامه در پارت بعدی 👇 ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
برای خنديدن وقت بگذاريد، زيرا موسيقی قلب شماست. براي گريه کردن وقت بگذاريد، زيرا نشانه يک قلب بزرگ است. براي خواندن وقت بگذاريد، زيرا منبع کسب دانش است. براي رؤيا پردازی وقت بگذاريد، زيرا سرچشمه شادی است. برای فکر کردن وقت بگذاريد، زيرا کليد موفقيت است. برای کودکانه بازی کردن وقت بگذاريد. زيرا ياد آور شادابی دوران کودکی است. برای گوش کردن وقت بگذاريد، زيرا نيروی هوش است. برای زندگی کردن وقت بگذاريد، زيرا زمان به سرعت میگذرد و هرگز باز نمیگردد. مأموريت ما در زندگی بدون مشکل زيستن نيست، با انگيزه زيستن است. ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
5.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
زندگی خیلی ساده است ، در چهار عبارت خلاصه میشود؛ که اسرار حیات آدمیست! 1⃣آدمی باید بتواند سهم خطای خود را ببیند؛ تا بتواند بگوید: "متاسفم" 2⃣آدمی باید شجاعت داشته باشد؛ تا بتواند بگوید: "من را ببخش" 3⃣آدمی باید عشق داشته باشد؛ تا بتواند بگوید: "دوستت دارم" 4⃣آدمی باید شاکر داشته و نعمتهایش باشد؛ تا بتواند بگوید: "متشکرم" و در نهایت آدمی باید به درک راز نهفته در این چهار عبارت برسد؛ تا بتواند مسئولیت زندگی خویش را به تمامی بپذیرد... ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
من مهران هستم از شهر زیبا وسر سبز رامسر…متولد ۸۲ مدرسه میرفتم و بخاطر تکالیفم زمان بیشتری رو توی خونه سپری میکردم……همین تو خونه موندن باعث شد که متوجه ی اختلافات بابا و مامان بشم……یه روز تا از مدرسه رسیدم خونه دویدم سمت مامان تا مثل همیشه کیفمو بگیر و قربون صدقه ام بره……..عادت کرده بودم و میدونستم که خواهرم حسودی میکنند ولی من دنبال محبت مامان بودم و دلم میخواست برم بغلش و منو ببوسه…….خونه های شمال اکثرا ویلایی و حیاط دار و بصورت خونه باغ بود و اکثر وقتها در حیاط باز……از در حیاط با خوشحالی دویدم سمت مامان تا بهش بگم که نمره ی خوبی گرفتم….رسیدم پیش مامان…..در کمال تعجب مامان حتی سرشو هم بلند نکرد که هیچ بلکه پشت به من شد….متعجب و نگران اروم اروم رفتم سمتش و گفتم:مامان!!…. با صدای گرفته ایی که انگار گریه کرده باشه گفت:جانم……. ادامه در پارت بعدی 👇 ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
خشم و کینه را در خود نگه ندارید کاری کنید که امروز آخرین روزی باشد که اسیر ناراحتی‌های قدیمی هستید. چیزی که در گذشته اتفاق افتاده است، فقط یک بخش از کتاب زندگی شماست؛ فقط کافی است که کتاب را ورق بزنید. همه ما بخاطر تصمیمات خودمان و دیگران صدمه دیده‌ایم و بااینکه درد و ناراحتی ناشی از این تجربیات کاملاً طبیعی هستند، گاهی‌اوقات برای مدتی طولانی در شما می‌مانند. احساس خشم و کینه ما را وا می‌دارد که همان درد را دوباره و دوباره برای خودمان تکرار کنیم و فراموش کردن آن برایمان سخت شود. بخشش چاره کار است. باعث می‌شود بتوانید بدون مقابله کردن با گذشته، روی آینده‌تان تمرکز کنید. برای دریافتن قدرت بی‌نهایت چیزی که در آینده اتفاق می‌افتد، باید هر چیزی که پشت سرتان است را ببخشید. بدون بخشش، زخم‌ها هیچوقت خوب نمی‌شوند و رشد فردی شما حاصل نخواهد شد. به خود تاکید کنید: من ذهن خود را از بند گذشته رها می سازم.. ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
📍برای اینکه زندگی را بهتر بفهمیم باید به سه مکان برویم: 1. بیمارستان 2. زندان 3. قبرستان 📍در بیمارستان می‌فهمید که هیچ چیز زیباتر از تندرستی نیست. 📍در زندان می‌بینید که آزادی گرانبهاترین دارایی شماست. 📍در قبرستان در می‌یابید که زندگی هیچ ارزشی ندارد. 👈 زمینی که امروز روی آن قدم می‌زنیم فردا سقف‌مان خواهد بود. ✅پس بیایید برای همه چیز فروتن و سپاسگزار باشیم.... و لحظه ها را دريابيد ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
🌟🌙 شـــــــــب🌙🌟 ⭕️✍حکایتی بسیار زیبا و خواندنی بانویی به پزشک گفت :نمی‌دانم چرا افسرده ام و خود را زنی بدبخت می‌دانم . پزشک گفت : باید ۵ نفر از خوشبخت ترین مردم شهر را بشناسی و از زبان آنها بشنوی که خوشبختند. زن رفت و پس از چند هفته برگشت،اما اینبار اصلاً افسرده نبود . به پزشک گفت : برای پیدا کردن آن ۵ نفر ، به سراغ ۵۰ نفر که فکر می کردم خوشبخت ترین هایند رفتم ، اما وقتی شرح زندگیشان را شنیدم ، فهمیدم که خودم از همه خوشبخت ترم. خوشبختی یک احساس است و لزوما با ثروت بدست نمی آید.خوشبختی ، رضایت از زندگی و سپاسگزاری برای داشته هاست،نه افسوس برای نداشته ها. ✍🏻📚 هر شب یک داستان جذاب و خواندنی 📚✍🏻 ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
10.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃🌷 سلام 🍃🌷صبح زیباتون بخیر 🍃🌷امیدوارم 🍃🌷روزی تون افزون 🍃🌷 وجودتون شادی آفرین 🍃🌷دستاتون روزی رسون  🍃🌷آرزوهاتون دست یافتنی 🍃🌷و تنتون سالم وسلامت باشه 🍃🌷 سه شنبتون پر از بهترینها ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈