سرگذشت #سوری
#آهای_دنیا
پارت #هشتاد_چهار
من سوری هستم متولد سال۶۰ از روستاهای مشهد……الان دقیقا ۴۲سالمه….
اصلا دیگه به یاسر توجه نکردی و اون هم کشیده شد سمت درنا…..الان میتونی جبران کنی دخترم…..گفتم:من یاسر رو کلا نمیخواهم….زنعمو گفت:لجبازی نکن ،،،تو الان مادر دو تا بچه هستی…..همین الان کلی حرف پشتته……گفتم:برام مهم نیست….نمیتونم همش با استرس و نگرانی با یاسر زندگی کنم ،،،،نمیتونم دیگه بهش اعتماد کنم،….زنعمو گفت:اگه جدا بشید این بچه ها آواره میشند حیف این بچه هاست بخدا……یه کم فکر کردم و گفتم:خب زنعمو!!به فرض مثال من قبول کردم و برگشتم خونه ،،،یاسر چی؟؟؟قول و قراراش با درنا چی میشه؟؟؟؟زنعمو گفت:یاسر پسر منه،،،من یه کاریش میکنم….یه کاری میکنم که برگرده سرخونه و زندگیش ……به شرط اینکه تو هم بچسبی به زندگی و شوهرت…گفتم:باشه….بزار فکرامو بکنم…..
بعد بلند شدم و رفتم داخل اتاقی که قرار بود اونجا بخوابم…..میدونستم که بچه ها از پیش بابابزرگشون تکون نمیخورند و من باید تنها بخوابم…..
ادامه در پارت بعدی 👇
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
#سرگذشت_پاییز
#به_جرم_دختر_بودن
#هشتاد_چهار
اسم من پاییزه…..الان که دارم سرگذشتمو تعریف میکنم وارد ۲۸سالگی شدم……….
به نوید گفتم:حتی اگه اسلحه بزاری روی سرم و بگی یا برگرد یا بمیر من مردن رو انتخاب میکنم و تحت هیچ شرایطی برنمیگردم……نوید گفت:بخدا من تورو دوست دارم….تا به حال هیچ کسی رو به اندازه ی تو دوست نداشتم….اگه تنهام بزاری نمیگم میمیرم اما میدونم که یه مرده ی متحرک میشم…..گفتم:برات ارزوی ارامش میکنم…..تو هم اگه دوستتم داری بیا و مردونگی کن تا توافقی از هم جدا شیم…..نوید در حالیکه با سوئیچ ماشین بازی میکردگفت:باشه….به وکیلت بگو یه قرار محضر بگیره و با من هماهنگ کنه تا بیام توافقی از هم جدا شیم….قبلش هم بیا خونه وسایلتو بردار ،،،من اون روز که میایی قول میدم خونه نباشم…با لبخند گفتم:من هیچی از اون خونه نمیخواهم یا نگهدار یا ببخش به کسی که نیازمنده…..میدونستم نوید ادمی نبود که به این راحتی قبول کنه و تا این حد اروم باشه پس قطعا نقشه ایی داشت….با این تفاسیر بلند شدم تا هر چه زودتر ازش فاصله بگیرم…..از کافه که رفتم بیرون ،،عمو برام چراغ زد و زود بسمت ماشین رفتم و سوار شدم.
ادامه در پارت بعدی 👇
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد