eitaa logo
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد
36هزار دنبال‌کننده
6هزار عکس
2.2هزار ویدیو
1 فایل
اتفاقات عبرت آموز زندگیتون رو بگین به اشتراک بزاریم👇🏻☺️ هر گونه کپی و ایده برداری از کانال وبنرها و ریپ ها حرام و پیگرد قانونی دارد .... تبلیغات 👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/1587085673C0abe731c1e مدیر @setareh_ostadi
مشاهده در ایتا
دانلود
اسمم حمیدوفرزندسوم خانواده هستم... مادربانو دوسال تمام زجرکشیدتاازدنیارفت وبه همین راحتی پرونده زندگیش بسته شده..روزخاکسپاریش به هانیه گفتم حاضری ببخشیش اخمهاش روتوهم کردگفت نمیبخشم وحلالش نمیکنم بایدتاوان کودکی من روپس بده خداروشکرماچهارتاخواهربرادرزندگیه نسبتا اروم وخوبی داریم ومثل کوه پشت هم هستیم ارزوبه لطف خداکاملاخوب شده ومن همیشه شکرگزارخداهستم..واماپدرم سالهای اخرعمرش بیماری سختی گرفت که توان خوردن هیچی رونداشت و۶ماه توبستربیماری بود،وحتی توی خونه خودش اختیارهیچی رونداشت وتمام امورات خونه دست بانوودختراش بود..هرچندروزهای اخرعمرپدرم ماچهارنفرمدام بالاسرش بودیم وقتی هم نفس های اخرش رومیکشیداشک ازگوشه چشمش میچکید و نگاه پرحسرتش به ما۴نفربود..بعدازمرگش بانوهم باتمام غرورکاذبش فروریخت وبودنبودش برای مادیگه مهم نیست..پدرم ازدنیارفت وما۴نفربخشیدیمش ولی هنوزم ازته دل تمایلی برای سرمزاررفتنش ندارم..وازخدامیخوام ازسرتقصیراتش بگذره،زندگی من خیلی پرفرازنشیب بودوپرازسختی وگفتنش شایدوقت بیشتری میخواست..ولی تنهاپندی که میتونیداززندگینامه من حقیربگیرید اینکه دوستان همراه هیچ وقت ازسختی ومشکلات ناامیدنشدوباتوکل به خدای بزرگ بجنگیدتابه چیزهای که میخوایدبرسید......پایان 🔑گروه بحث و گفتگو درمورد سرگذشت ها https://eitaa.com/joinchat/3745055272C316a1c99e9 ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
سلام اسمم یاسمن دختری جنوبی هرزندگی سختی ومشکلات خودش روداره این ماهستیم که بایدقوی باشیم تسلیم مشکلات نشیم..میدونم میخواید بدونید بقیه چکارمیکنن..ساناز با امیرازدواج کردبه زودی مادرمیشه و شاید لطف بزرگ دیگه ایی که خدا در حقم کرد آشنایی با ساناز بود چون مثل نجمه برام خواهری میکنه و همیشه جویای حالم هست ...شب عروسی ساناز فرشادرودیدم که بادخترخاله ی خودش نامزدکرده،خیلی خوشحال شدم برای فرشاد و برای خوشبختی دعا کردم...ازعمادوزینب دیگه خبرندارم ونمیدونم هنوز زندان هستن یاآزادشدن،ولی هرکجا که هستن هیچ وقت نمیبخشمشون ... درآخربرای همه ی شمادوستای خوبم و وستاره عزیز ارزوی سلامتی وتندرستی دارم درپناه حق... 🔑نظرت خود در مورد سرگذشت یاسمن در گروه بحث به اشتراک بگذارید . https://eitaa.com/joinchat/3745055272C316a1c99e9 ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
سلام اسمم مریمه ... یکسال بعدازبرگشت ارین مادررامین هم براثرسکته قلبی توی خواب فوت کردخیلی روزهای بدی داشتیم مادرشوهرم زن خیلی خوبی بودوبارفتنش من خیلی احساس تنهای میکردم بودنش نعمت بود..سرپرستی ارین روعملاماقبول کردیم ومن صاحب دوتاپسرشدم که هیچ کدومشون برام فرقی نداشتن چه بسامحبتم به ارین گاهی بیشترازرایان بودچون نمیخوام..کمبودی رواحساس کنه الحق رامین هم همه جوره هواش روداره ومثل یه پدردلسوزهمیشه کنارشه خداروشکرباتمام این سختی هاتونستم درسم روبخونم ویه مطب بزنم زندگی خیلی خوبی کناررامین وبچه هادارم وسپاسگزارخدای بزرگ هستم برای ارامشی که توی زندگیم بهم هدیه کرده،امیدوارم ازاین زندگینامه درسهای بزرگی روکنارم بگیریم بنظرمن بزرگترین درس این زندگینامه بی کینه بودن مریم باوجودبدی وکینه مهسابود که درحق مریم وپسرش کردولی مریم الان داره پسرش روبزرگ میکنه بدون هیچ چشم داشتی مریم جان روح خیلی بزرگی داری... 🔑گروه بحث و گفتگو درمورد سرگذشت https://eitaa.com/joinchat/3745055272C316a1c99e9 ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
سلام اسم من پروین هست متولد سال چهل هستم... تصمیم گرفتم آپارتمان کوچیکی که داشتم رو بفروشم وبدم به زهرا،پسرم وقتی شنیدخیلی عصبانی شد..ولی چاره ای نبود فروختم وچون زهرا هنوز دختربود نصف مهریه بهش میرسید خلاصه مهریه اشو دادیمو طلاق گرفت روزیکه صیغه ی طلاق جاری شد دنیا دور سرم چرخیدولی چاره ای نبود..پسرم بعد از طلاق چند وقت به شدت عصبی بود بعد برگشت به زندگی..من هم بعد از چند وقت دوباره تونستم خودمو جمع وجور کنم پسرم الان پزشک معروفی هست وتونسته همون آپارتمان رو دوباره واسه ام بخره، وزندگی خیلی خوبی کنار بچه هام دارم ،هرچند که فراز و نشیب های خیلی زیادی داشتم ولی بازم همیشه خدا رو شکر میکنم... من پروین الان درسن شصت سالگی زندگی باآرامشی دارم و برای این آرامش هزینه ی زیادی پرداخت کردم..ممنونم که داستان زندگی منوخوندین درآخر به تمام دختران عزیزم توصیه میکنم هیچ وقت بخاطرچشم وهم چشمی زندگیتونو نبازین..و برا حرف پدر مادرتون ارزش قائل باشین ..ممنونم از اینکه وقت گذاشتین و سر نوشتمو خوندین.. 🔑گروه بحث و گفتگو درمورد سرگذشت https://eitaa.com/joinchat/3745055272C316a1c99e9 ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
اسمم ریحانه است..تک فرزند و متولد سال ۷۳ هستم.. با تمام مخالفتها،، آرمان اومدخواستگاریم و با حمایت پدر و مادرم باهم ازدواج کردیم،توی کشوری که زندگی میکنیم برام چشم مصنوعی گذاشتند تا چهره ام قابل تحمل بشه…راستی مامان و بابا هم باهم ازدواج و مهاجرت کردند و اومدند پیش ما..الان آرمان تنها عشق زندگیم و پدر سه تا بچه هامه..درسته شهروز باعث شد کلا همه چی برام تیره و تار بشه و امیدی به زندگی نداشته باشم ولی خدای مهربون آرمان رو برام فرستاد تا بفهمم مردانگی هم وجود داره و همه مثل شهروز نامرد و پست نیستند.. دلیل تعریف کردن سرگذشتم اینه که اشتباه منو تکرار نکنید،.من شهروز رو دوست نداشتم و اخلاقش مورد پسندم نبود،اما برای وقت گذرانی باهاش دوست شدم…با این کارم هم به خودم ظلم کردم و هم به شهروز…. نکته ی اخر قصاص شهروز حقش بود… 🔑گروه بحث و گفتگو درمورد سرگذشت https://eitaa.com/joinchat/3745055272C316a1c99e9 ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
من ترلان هستم یه دختر آذری سال ۱۳۳۸ تو یکی از روستاهای اطراف تبریز به دنیا اومدم اون مرد میگه ۱۱ سال پیش برای بسته شدن کار تو طلسمی نوشته واسه همین کارهای تو گره خورده بود و تو هیچ کاری موفق نمیشدی ولی حالا با مرگش اثرش به احتمال زیاد از بین رفته و این کسی نبود بجر رحیم که این کار ناپسند رو در حقش کرده.الان میگم کاش زنده بود و میپرسیدم چرا با پسر کسی که خرج تحصیل تورو داد و معلم شدی اینجوری کردی.دو سال بعد از عروسی، زن سیامک بدون اینکه حتی دکتری بره، حامله شد و چون قبلا دکترش گفته بود که شاید بچه دار نشه واسه همین چندین سال بود که من نگران بودم و با شنیدن این خبر جان دوباره گرفتم.الان خاطره یه پسر و یه دختر داره، اسماعیل دو تا دختر و سالومه یه پسر و سیامک هم یه پسر داره الان زندگی خوبی دارم و روزهای بد تموم شده، وضع مالیمون هم خوبه و اون باغی که خریدیم چهار برابر سود کرده و منبع درآمدی برامون شده‌.خداروشکر میکنم که با تمام سختی‌هایی که کشیدم بچه‌هام زندگی خوبی دارند و من الان خوشحالم که علاوه بر بچه های خودم دو تا خواهر ناتنیم رو هم سروسامان دادم.همیشه به این حرف مادرشوهرم میرسم که آخرین دقایق بهم گفت عاقبت بخیر بشی ترلان،.امیدوارم خداوند هیچوقت کسی رو با بی‌پولی و بیماری یه جا امتحان نکنه که هر دو بد دردیه. ((پایان)) 🔑گروه بحث و گفتگو درمورد سرگذشت https://eitaa.com/joinchat/3745055272C316a1c99e9 ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
سلام اسمم الهام متولدیه روزپاییزی هستم. بی قراری دخترم روبهانه کردم ازش خداحافظی کردم..چندقدمی که ازش دورشدم گفت راستی ازشوهرت راضی هستی برگشتم سمتش گفتم اره چطور..گفت توزندگی حواست جمع کن که مثل من بدبخت نشی گفتم چی شده،گفت بایه بچم دارم طلاق میگیرم کاش همون موقع که بچه نداشتم از این رضای نامرد جدا شده بودم،گفت دلیل جدایت چیه گفت چند بار بهم خیانت کرد بخشیدمش ولی هردفعه پررو تر شد..درسته رضایه نامردبه تمام معناست اماهربلای که سرم امد مقصرش خودم بودم هیچ کس غیر از خودم مقصر نیست امیدوارم ازاشتباهات من درس بگیرید هیچ وقت بامردمتاهل رابطه برقرارنکنید..الان که داستان زندگیم روبراتون تعریف میکنم چندسالی ازتمام این اتفاقات گذشته من صاحب یه دخترپسرنازشدم که فاصله سنیشون۲ساله..رسول تویه شرکت دولتی استخدام شده ازکارش راضیه،زندگی ارومی دارم هرچندمشکلات همیشه بوده هست امامن یادگرفتم قوی باشم..الان همه میگین خوش شانس بودم، قبول دارم شایدمن شانس اوردم که خدایکی مثل حاج خانم ورسول سرراهم قرارداد.. اما همه مثل من ممکنه شانس نیارن اولین اشتباه بشه اخرین اشتباه زندگیشونه همه چی رو ببازن..به عنوان خواهرکوچیکترازدخترهای کانال میخوام که قدرخودشون روخیلی بدونن وراحت باهرکسی وارد رابطه دوستی نشن داستان من شایدتابه اینجاختم به خیرشده باشه اماهرلحظه استرس این رودارم پدرم یابرادرم گذشته ام روبفهمن واین استرس تاوقتی که نفس میکشم بامنه..هیچ کس ارزش این رونداره که ارامش خودت خانوادت روبخاطرش بهم بزنی..درپناه حق باشید... ((پایان)) ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
سلام اسمم گلابه سوگلی پدر و مادرم بودم.. میترسم سر لجبازی عقده ای که داره یه جای همه چیرولو بده چون با مهسازندگی خوبی نداره بارها خواستن جدابشن ولی پدرم افسانه نذاشتن در حال حاضر چند سالیه که خارج از این زندگی میکنیم صاحب یه دختر کوچلو شدیم که اسمش گذاشتیم نیلا وجالبه بدونيد ليلاهم به دختر داره که دوماه از نیلا بزرگتره تو این مدت پدر و مادر نیما یکبار آمدن دیدنمون اخلاق مادرش هنوزم همنجوریه عوض نشده از نظرش من یه دختر دهاتیم که پسرش روگول زدم دارم تو ناز نعمتی که حقم نبوده زندگی میکنم!! و در اخر از همه دوستان و ستاره عزیز ممنونم که وقت گذاشتن سرگذشتم روخوندن به امید زندگی اروم پر از عشق برای همه ی شما عزیزان...پایان 🔑گروه بحث و گفتگو درمورد سرگذشت https://eitaa.com/joinchat/3745055272C316a1c99e9 ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
من مهین ۴۵ ساله و متولد تهران هستم خودمو مخاطب قرار میدم و میگم که چرا جوونای پر انرژی رو با رابطه ی نادرست بسمت افسردگی و بی هدفی سوق میدیم؟‌خودمو میگم چرا باعث ناراحتی پدر و مادرا میشم؟؟ پدر و مادرایی که هزار تا آرزو برای پسر جوونشون دارند..خوب بلدم صحبت و نصیحت کنم ولی خودم بهش عمل نمیکردم ولی حالا کلا فضای مجازی رو گذاشتم کنار،و وفقط،از گوشی برای تماس استفاده می کنم..لعنت به من،لعنت به دوران بچگیم.،لعنت به دوستم زهرا ،باز هم لعنت به خودم، در اخر لعنت به فضای مجازیی که منو به بیراهه کشید وباعث شد دخترم هم به بیراهه کشیده بشه..هر چند دست خودم نیست و از امیرحسین دوری میکنم ولی امیدوارم راهنمایی های شما کمکم کنه تا به زندگی واقعی برگردم......یاحق پایان 🔑گروه بحث و گفتگو درمورد سرگذشت https://eitaa.com/joinchat/3745055272C316a1c99e9 ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
من معین ۳۰ساله و متولد تهرانم کاش هیچ وقت به خودم صدمه نمیزدم…همه ارزوی شرایط جسمی و فیزیکی منو داشتند ،اونایی که ارزو داشتند الان صاحب خونه و زندگی و بچه هستند اما من،.😓😢 من با غرورم اشتباه بزرگی کردم ،کاش اینقدرغرور نداشتم،.که اول غرورم و دوم لوس کردن مادرم منو به اینجا کشوند...کاش قدر سلامتیمو میدونستم…کاش اون شب میرفتم باشگاه پیش عباس اقا و از اون کمک میخواستم،.کاش میرفتم خونه ی آبجی یا داداش،..کاش.کاش،کاش ((پایان)) 🔑گروه بحث و گفتگو درمورد سرگذشت https://eitaa.com/joinchat/3745055272C316a1c99e9 ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
اسمم شیرین تویه خانواده شلوغ به دنیاامدم. بلاخره بعد از اون همه سختی کشتی زندگی منم عاقبت به ساحل ارامش رسیده بود و بعد از یکسال بابه دنیا امدن دخترم دلوین این خوشبختی کامل شد..زمانی که زایمان کردم خواهرم دو ماهی پیشم موند و تو این مدت خاله امیربرای پسرش ایمان ازش خواستگاری کرد،امیر همه جوره پسر خاله اش روقبول داشت میگفت مطمئنم شیما رو خوشبخت میکنه وپاقدم دخترم خاله اش روعروس کرد،منو خواهرم زندگی اروم خوبی داریم وازاین بابت شکرگزارخداهستیم..واماا ابوالفضل..بعدازاینکه پول ازبابام میگیره ماشینش عوض میکنه ولی چندماه بعدش توجاده جنوب تصادف میکنه وماشینش خسارت زیادی میبینه طوری که مجبورمیشه بفروشش ویه ماشین مدل پایین ترازماشین قبلی خودش بخره..پول زوری که ازبابام گرفت بهش وفانکرد‌‌وهمون تصادف ضربه ای که به سرش میخوره باعث شدتوتکلمش مشکل پیداکنه ..یکسالی هست که خانوادش برای همیشه رفتن شیراز زندگی میکنن ودیگه ازشون خبری نداریم.. ازاینکه وقت گذاشتید سرگذشت زندگیم روخوندید ازهمتون تشکرمیکنم. ((پایان)) 🔑گروه بحث و گفتگو درمورد سرگذشت https://eitaa.com/joinchat/3745055272C316a1c99e9 ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
من الهام هستم ،متولد دهه ی ۶۰ خدابیامرز داود از خودش خونه ایی نداشت و مستاجر بودیم.با کمک خانواده ام اسباب کشی کردیم و توی خونه ی خودم مستقر شدیم..خرج و مخارجمون هم از سود بانکی و مستمری داود خدابیامرز تامین میشد و نیازی نبود بچه هارو تنها بزارم و سرکار برم…این اتفاقات در طول دو سال برای من افتاد.در حال حاضر دو سالی هست که زندگی ارومی دارم و فقط بخاطر بچه ها نفس میکشم.میخواهم حتما تحصیلات عالیه و شغل خوبی داشته باشند تا هم روح داود در ارامش باشه و هم جبران تمام بدی‌هایی که در حق داود کردم رو کرده باشم…گاهی وقتها تصور میکنم این خونه ایی که زندگی میکنیم حق ما نیست اما وقتی به گذشته برمیگردم از شیر مادر هم حلالش میدونم..خداروشکر دوقلوهام هر دو هم ورزشکار حرفه ایی هستند و هم درسخون،.ابوالفضل هم در حد قبولی درس میخونه ولی خیلی زرنگ و مهربونه و هوای منو خواهراشو داره،درست مثل پدرش..در جریان زندگی پریسا و بهنام نیستم و تمایلی هم به دونستنش ندارم فقط از همسایه ی مشترکمون شنیدم که همیشه بحث و دعوا و اختلاف دارند..برام دعا کنید تا خدا از سر تقصیراتم بگذره…. نتیجه گیری به عهده ی شما….. ((پایان)) 🔑گروه بحث و گفتگو درمورد سرگذشت https://eitaa.com/joinchat/3745055272C316a1c99e9 ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈