فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱 هر روز خود را با بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ آغاز کنید🌱
🗓 امروزشنبه↯
☀️ ۲۱مهر۱۴۰۳
🌙 ۸ربیع الثانی ۱۴۴۵
🌲۱۲ اکتبر ۲۰۲۴
📿 ذکر روز :
یا رب العالمین
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹🌹صبح یعنی آغاز فرصت😊
شادی و لبخند و امید😍
صبح یعنی امروز☀️
🍁سهمی از زندگی و عشق
از آن خود توست
لحظه را قدر بدان
حیف از عمر است که صرف
گله و شکوه شود
تا بخواهی.....زندگی زیباست❤🍁
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
🔴 #صد_سال_دیگر
💠 برخی تصورات و افکار، میتوانند حال بد ما را تغییر دهند. و حتی مانع انجام تصمیمات غلط ما شوند.
💠 شخصی میگفت: گاهی که از دست همسرم عصبانی میشوم و یا کینه و دلخوری از او دارم چشمهای خود را میبندم و تصور میکنم صد_سال دیگر کجا هستم.
💠 صد سال دیگر نه من هستم نه همسرم و نه فرزندانم. بلکه همگی در عالم آخرت هستیم و فقط اعمال و نیّات ما باقی میماند کما اینکه اجداد ما صد سال پیش، زنده بودند اما الان دستشان از این دنیا کوتاه است.
💠 گاه صد سال از زمان، جلو بزنیم تا برای اصلاح گذشته و بدیهای خودبه عقب برگردیم..
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
#سرگذشت_حمید
#دست_تقدیر
#پارت_ششم
اسمم حمیدوفرزندسوم خانواده هستم...
خلاصه بچه بانوبه دنیاامدیه دخترسفید تپلی بودکه من هیچ حسی بهش نداشتم،ولی میدونستم هانیه ازش بیزاره مخصوصا وقتی میدیدپدرم باچه عشقی بغلش میکنه وبهش محبت میکنه..خیلی شبها میدیم هانیه زیرپتو گریه میکنه،وناراحته حق داشت هانیه سنی نداشت خیلی بچه بود..اسم دختربانوروگذاشتن نسرین وشده بودسوگلیه خونه..دلم برای هانیه میسوخت چون شده بودمسئول کارهای نسرین
باید کهنه هاشو میشست یاجاش روعوض میکرددرحالی که خودش هنوز۶سالش بود و احتیاج به مراقب ومحبت داشت.هرروز نفوذ بانو ومادرش روی بابام بیشتر میشد..طوری که هرچی این دوتامیگفتن چشم بسته گوش میداد..بابام میدیدکه من وهانیه ته مونده غذای اونارومیخوریم تازه سیرم نمیشیم ولی براش مهم نبودانگارمااصلابچه هاش نبودیم..دوتابرادرهام که دیربه دیرمیومدن خونه وقتی متوجه بیخیالیه پدرم ورفتارهای این مادرودختربامن وهانیه شدن،شروع کردن دادبیدادکردن ولی بابام به تحریک بانو ومادرش جفتشون روانداخت بیرون وگفت بزرگ شدیدبریددنبال زندگیتون،و باعث شددیگه همون هفته ای یکبارم نیان خونه...
ادامه در پارت بعدی 👇
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
🔴 #زندگی_به_سبک_ساعتشنی
💠 سیستم ساعت #شنی به این شکل است که دو ظرف شیشهای متصل به یکدیگر به نوبت #پذیرای شنهای ظرف دیگر است و وقتی شنها و بار ظرف بالا خالی شد شیفتشان عوض شده و دیگری #شانه به زیر بار ظرف بالایی میدهد. در واقع مکمّل یکدیگر هستند و تا وقتی مسئولیت خود را به نوبت انجام دهند به ساعت شنی #معنا میدهند.
💠 یکی از اصول مهم در زندگی مشترک این است که زن و شوهر مثل یک ساعت شنی بارِ مشکلات و سختیها را از دوش همسر خود بردارند و پذیرای احساسات و #عواطف یکدیگر باشند.
💠 زن یا مرد در مواقعی نیاز به کمک جسمی، #روحی و یا فکری همسر پیدا میکنند و مشکلات و گرفتاریهای زندگی، آنها را خسته و کلافه میکند در اینگونه مواقع باید مثل سیستم ساعت شنی، برای یکدیگر #وقت بگذاریم و شانه به زیر بار مشکلات همسر بدهیم و مانند ساعت شنی که به نوبت ظرفیت خود را در اختیار ظرف دیگر قرار میدهد #ظرفیت بالای خود را در اختیار همسر قرار دهیم تا ذهن او را از افکار آشفته و پریشان #خالی کرده و با دیدن پشتیبانی و حمایت ما به آرامش، آسودگی خاطر و #امنیت روانی برسد..
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
"سطل زباله ات را زمین بگذار"
دیروز برای مهمونام یک غذای خوشمزه و خوش عطر و بو درست کردم و بعد از پایان کارا، سطل زباله رو دادم به جناب همسر که قبل از اومدن مهمونا ببرن سر کوچه.
بعد از اینکه برگشت بهش گفتم بنظرم خیلی مهمه که مهمون که میاد توی خونه، کلی بوی خوب توی خونه پیچیده باشه.
الان که اومدی خونه، چه بویی میومد؟
گفت بوی آشغال!!! گفتم چی؟😳 گفت چون این سطل دستمه، هرجا که میرم فقط بوی آشغال میاد.
بعد با خودم فکر کردم درسته! این دقیقا همونه که در مورد خود آدم ها هم صدق می کنه!
آدمی که از درون پر از جنگ و درگیری و کینه و نابسامانی باشه، هرجا بره همین سطل آشغال درونی هم همراهشه! همه جا بوی بد به مشامش میرسه.
به زبان دیگه هرکسی هر ناهنجاری ای که درون خودش داره و حریفش نمیشه، به همان اندازه در بیرون، خودش به دیگران گیر میده.
اما آدمی که خودش از درون حالش خوبه، در صلحه و پر از عشق و زیبایی و بخشش، هرجا هم بره، همین بو به مشامش میرسه. با همه در صلحه و از رفتار نادرست دیگران شاکی نمیشه و قاطی نمی کنه.
مهم اینه که حال ما از درون چطور باشه...
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
#سرگذشت_حمید
#دست_تقدیر
#پارت_هفتم
اسمم حمیدوفرزندسوم خانواده هستم
دوتابرادرهام درکناردرس خوندن کارهم میکردن وشبهاتوهمون محل کارشون میخوابیدن،هانیه عملا شده بودکنیزاون خونه واگرکم کاری میکرد کتک میخورد..عمه ام ازگوشه کنارشرایط ماروتواون خونه فهمیده بود..امد دنبالمون که ماروببره پیش خودش ولی بابام خیلی محترمانه بیرونش کرد و اجازه نداد ماروباخودش ببره..میدونستم بابام دلسوز ما نیست در اصل بخاطربانو نذاشت مابریم چون کمک حال بانو بودیم..کل کارهاشون روماانجام میدادیم ومثل کارگرشون بودیم..بعد از مدتی باز فهمیدیم بانوحامله است وبچه دومشم توراهه..بابام انقدربانو رودوستداشت که حاضربودماروفداش کنه،مادر بانو که ازگدایی به پادشاهی تواون خونه رسیده بودمن رومجبورمیکردبرم مغازه بابام وازدخلش براش پول بدوزدم..اوایل زیربارنمرفتم ولی باتهدیداینکه اگربه حرفم گوش ندی هانیه رواذیت میکنیم من رو مجبور کرد اینکارو انجام بدم،،روزها میرفتم مغازه و وقتی بابام حواسش نبودازدخلش پول برمیداشنم میدادم مادربانو چندباری که اینکارکردم تصمیم گرفتم یه مقداربیشترپول بردارم که برای خودم وهانیه پول پس انداز کنم...
ادامه در پارت بعدی 👇
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
میدونین مشکل کارتون کجاست؟ ذهنتون...
ذهن شما عادت کرده به ثبات.
عادت کرده به اینکه هر روز چنتا کار تکراری رو انجام بده و همیشه شمارو از انجام کارهای جدید دور نگه داره. اگر هنوزم کس دیگری رو مسئول رکود خودتون میدونین، باید بگم هنوز هم ذهنتون در حال گول زدن شماست. فکر می کنم دیگه وقتش شده تا از این زیردست بودن بیرون بیایین و کمی از ذهنتون کار بکشین.
به نظر من مخربترین اعتیاد دنیا، اعتیاد به زندگی یکنواخته. سعی کنید در زندگی خودتون تغییرات بنیادینی ایجاد کنید تا بتونید ابعاد دیگر زندگی رو تجربه کنید
مغز انسان علاقه عجیبی به یادآوری اتفاقات بد دارد
شاید عجیب باشد معمولا اتفاقات و احساسات بد را بیشتر و بهتر به یاد می آوریم این یک ویژگی تکاملی بوده که از اجداد ما به ارث رسیده تا از موقعیت هایی که میتوانند دوباره مشکل ساز یا ناراحت کننده باشند سریع تر و بهتر دوری کنیم. (برای مثال گم کردن ۵۰ تومن دردناکتره تا خوشحالی پیدا همان مقدار پول)
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
🖍 من زندگی کردن را یاد گرفته ام .....
برای یک زندگیِ خوب ، نباید به هیچ چیز و هیچ کس وابسته شد .....
وابستگی فقط درد دارد !
آدمِ وابسته ، جایگاه و ارزش و شخصیتش یادش می رود .....
آدمِ وابسته ، با دستانِ خودش تحقیر می شود .....
🌻 وابسته که باشی ؛
محدود می شوی ،
از قطارِ موفقیت جا می مانی .....
زندگی یعنی بپذیری بعضی ها شعار نمی دهند و واقعا بخاطرِ خودت می روند .....
بپذیری بعضی از دست دادن ها به نفعِ توست .....
در این دایره ی سرگردان ، "عشق" به کارِ آدم نمی آید .....
🌸 دنبالِ واقعیت ها باش .....
گام هایِ موفقیتت را محکم تر بردار .....
حس می کنم از دور بهتر می شود هوایِ کسی را داشت !
حس می کنم ، بعضی نداشتن ها ؛
با ارزش ترین داشته هایِ آدم است..
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
حسادت می کنند
حرص می خورند
به جایی می رسد که چشم دیدنت را هم ندارند ...
اشتباه نکن ، این بخاطر بد بودنِ تو نیست !
مردم به چیزها و آدم های بد ، که حسودی نمی کنند !!
حتما خوب بوده ای ...
حتما کارت درست بوده ...
آنقدر خوب .. و آنقدر درست .. که خودشان را در حدّ رقابت با تو ندیده اند ...
رسم آدم ها همین است !!
برای حل و تجزیه و تحلیل که کم آوردند ؛
صورت مسئله را پاک می کنند ...
به خودت ببال ...
همیشه دور از دسترس ترین و سخت ترین معادله ی زندگیشان باش ...
بگذار یاد بگیرند "لیاقت" ، هرگز با "زور" به دست نمی آید ...
خریدنی هم نیست ... !
لیاقتِ هرکس ، درونِ قلب و مغزش جای دارد !
تو درست رفته ای ...
آدم های اشتباه ؛
تابِ دیدن موفقیت دیگران را ندارند ...
راهت را ادامه بده ...
باور کن ؛
موردِ حسادت واقع شدن خیلی خوب است🌱
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
🔴مچ گیری نکنیم!
مردی باغ انار داشت، روزی که محصول رو جمع میکردند، فرزند این آقا بهش مراجعه کرد و کارگری رو در میان جمع کارگران نشون داد و گفت بابا این کارگر دزدی کرده.
پدر گفت: نه! من به این کارگر اعتماد دارم. پسر اصرار کرد و پدر وقتی اصرار پسر رو دید به جای اینکه حرفش رو قبول بکنه با سیلی به صورتش زد!
پسر ناراحت شد، دور شد. بعدازظهر دوباره مراجعه کرد گفت: بابا من یقین دارم که این کارگر دزده. پدر گفت: من هم میدونم که کارگرم دزده. گفت پس چرا من رو تنبیه کردی؟ گفت: چون دلم نمیخواست توی جمعیت آبروش رو بریزم! ما حق نداریم آبروی آدمها رو به راحتی ببریم.
گذشت... یکی دو روز بعد اون کارگر مراجعه کرد و گفت من واقعا دزدی کرده بودم ولی الان توبه کردم!
این یک مثال خوب تربیته! چشم پوشی از گناه، خطا و اشکال. ما در مواجه با بچههامون خیلی از مواقع باید از عنصر تغافل استفاده بکنیم، باید خودمون رو به غفلت بزنیم. ما قرار نیست مدام از بچههامون مچ گیری بکنیم، باید گاهی دست گیری کنیم
کاری کنیم اگر بچهمون جایی کار غلط انجام داد اول به خود ما مراجعه کنه. از ما کمک بگیره نه اینکه مدام نگران باشه که ما مچش رو بگیریم!🌱
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
#سرگذشت_حمید
#دست_تقدیر
#پارت_هشتم
اسمم حمیدوفرزندسوم خانواده هستم
تصمیم گرفتم یه مقداربیشترپول بردارم،که برای خودم وهانیه پول پس اندازکنم...خیلی دوست داشتم براش یه لباس نوبخرم چون همه لباسهای تنش کهنه وپاره بود..هرچند از این کارم بدم میومددوعذاب وجدان داشتم میدونستم اگربه بابام بگم باورنمیکنه،تازه اگرهم باور میکرد بازم من رو مقصر میدونست
یه مدت اینکارروکردم که بابام مچم روگرفت..باگریه قسم میخورم که مادربانومن رومجبورکرده ازدخلش دزدی کنم ولی باورش نمیشد..باهم رفتیم خونه بابام یه مشت پول پرت کردجلوی مادر بانو گفت هر چقدر پول میخواستی میگفتی من بهت میدادم به جای اینکه این بچه روبفرستی برات دزدی کنه..مادر بانو که ترسیده بود دستش روبشه شروع کردبه کولی بازی دراوردن که پسرت داره دورغ میگه ودستش کجه به من ربطی نداره...وقسم میخورد که من بی تقصیریم و در اخرم این من بودم که ازدست جفتشون کتک خوردم به عنوان دزد شناخته شدم..بچه دوم بانو به دنیا امد و بخاطر کار زیاد هانیه روزبه روززلاغرتر ورنگ پریده ترمیشد.....
ادامه در پارت بعدی 👇
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد