أم خلف - زوجة مسلم إبن عوسجة هنگامي‌که‌مسلم‌به‌شهادت‌رسید . پسرش‌"خلف" به‌نزد‌امام‌حسين‌عليه‌السلام‌ رفت‌و‌اجازه‌جنگید‌ن‌راه‌خواست‌ ولي‌امام‌‌حسین‌به‌اوگفت‌که‌از‌مادرش‌مراقبت‌کند‌ هنگامي‌که‌خلف‌نزد‌مادرش‌رفت‌ مادرش‌‌به‌‌او‌گفت‌؛ لن‌أرضيٰ عنك إلا أن تنصر الحسين حلالت‌نمیکنم،الا‌به‌یك‌شرط‌یاري‌کننده‌ امام‌حسین‌علیه‌السلام‌باشي . هنگامي‌که‌خلف‌به‌‌میدان‌جنگ‌رفت‌و‌بعد‌از‌جنگیند‌ در‌زمان‌طولاني‌تصمیم‌به‌برگشتن‌به‌سمت‌اردوگاه‌کرد . ولي‌مادرش‌راه‌،را‌‌ بر‌روي‌خلف‌بست‌و‌‌‌گفت؛ اتختار النجاة من القتل على نصرة إبن رسول الله؟ ياولدي لن أرضى عنك أبدا +آیافرار‌،را از‌کشتن‌پسر‌رسول‌خدا‌انتخاب‌میکني هرگز‌حلالت‌نمیکنم‌پسرم .

هنگامي‌که‌خلف‌این‌سخنان‌را‌شنید‌ سوار‌بر‌اسبش‌شد . مادرش‌وقتي‌این‌صحنه‌را‌دیدبا‌صدايي‌بلند‌گفت ؛ ستُروي‌بشربةمن‌ماءالكوثرمن يدالساقي‌طب‌نفساوقرعينًا . و‌به‌سوي‌میدان‌جنگ‌رفت‌،و‌با‌وجود‌خستگي‌ و‌سن‌کم‌۳۰‌نفر‌‌از‌انها‌را‌،کشت . و‌،وقتي‌که‌به‌شهادت‌رسید،سر‌خلف را‌،از‌بدن‌جدا‌کردن . و.سمت‌مادرش‌پرتاب‌کردن . ام‌خلف‌سر‌جدا‌شده‌،پسرش‌را‌در،آغوش‌گرفت‌ و‌ان‌را‌بوسید،و‌شروع‌به‌گریه‌‌کردن‌شد‌ جوري‌‌گریه‌میکرد‌که‌همه‌را‌ به‌گریه‌انداخت .

بخشي‌کوتاه‌‌و‌،درد‌اور‌ازاتفاقات‌‌ِکربلا ، سر‌ها‌را‌به‌‌سوي‌مادرهایشان‌پرتاب‌میکردن . چه‌صحنه‌هاي‌‌درد‌اوري‌بودن . فاجعه‌اي‌بزرگ‌تر‌از‌این؟ به‌کوچکترین‌اشخاص‌رحم‌نکردن .

همهٔ‌این‌مطالب‌‌فقط‌فورواردبشه .

-

دلیل خوشی دیگران تو رو خوشبخت و خوشحال نمیکنه ؛ بلکه اون چیزی که تو ذهن خودت ساختی برای خوشبختی تو رو خوشبخت میکنه . پس مقایسه رو بذار کنار .

؛

ما امام‌حسینامون باهم فرق میکنه . امام‌حسین یه نفر میگه حجاب باید داشته باشه ، امام‌حسین یکی دیگه میگه یه ذره از تار موت معلوم باشه چیزی نیست . امام حسین اون یکی میگه تو بیا، همینم من میخرم ازت ؛ ما دلمون میخواد اونجوری که میخوایم نوکری کنیم نه اونجوری که میخوان! تسلیم امام بودن مهمه نه ، تسلیم اون چیزی که تو ذهنمون ساختیم . کار را برای خدا انجام بدیم یا برای خدا کار انجام بدیم فرق داره سید .

ولي‌این‌خنده‌ها🍉🔥.

ولي‌اینا،دارن‌وصیت‌خمیني‌کبیرُانجام‌میدن .

و،ظلام‌لن‌یطول ..