eitaa logo
شهدای مدافع حرم
379 دنبال‌کننده
38.3هزار عکس
31هزار ویدیو
65 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم سلام وصلوات بر محمد وال محمد صل الله علیه واله السلام علیک یا ابا عبدالله سلام دوستان شهدا
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀💐🕊🌸🕊💐🥀 یکی از دوران ، از میان همه ی تصویر های آن روزها ، یکی را که از همه ی آن ها در ذهنش پر رنگ تر است، اینچنین روایت می کند : یادم می آید یک روز که در بودیم، شدیدی صورت گرفته بود. به طوری که از صحرایی هم زیادی را به ما منتقل می کردند. اوضاع به شدت وخیم بود. در بین همه آنها، وضع یکیشان خیلی بدتر از بقیه بود. رگهایش پاره پاره شده بود و با این که سعی کرده بودند زخم هایش را ببندند، ولی شدیدی داشت. را یکی یکی به اتاق عمل می بردیم و منتظر می ماندیم تا عمل تمام شود و بعدی را داخل ببریم. وقتی که دکتر اتاق عمل این را دید، به من گفت که بیاورمش داخل اتاق عمل و برای آماده اش کنم. من آن زمان به سر داشتم . دکتر اشاره کرد که چادرم را در بیاورم تا راحت تر بتوانم را جابه جا کنم . همان موقع که داشتم از کنار او رد می شدم تا بروم توی اتاق و را دربیاورم ، که چند دقیقه ای بود به هوش آمده بود به سختی گوشه را گرفت و بریده بریده و سخت گفت: من دارم می روم که تو را در نیاوری. ما برای این داریم می رویم... در مشتش بود که شد. از آن به بعد در بدترین و سخت ترین شرایط هم را کنار نگذاشتم. شادی روح و 🌹 🕊💐
🇮🇷💐🌺🇮🇷🌺💐🇮🇷 ۱۳۵۷ و در روزهای اوج‌گیری انقلاب اسلامی دهها نفر از كه برای انجام تظاهرات در محوطه دانشگاه تهران تجمع كرده بودند، هدف تیراندازی مأموران حكومت قرار گرفته و به رسیدند. به دلیل بسته بودن درهای دانشگاه هیچ یك از نتوانستند از برابر آتش گلوله‌‌های مأموران بگریزند و این امر آنان را افزایش داده بود. این جنایت توسط دولت «آشتی ملی» شریف امامی صورت گرفت. حادثه ۱۳ آبان ۱۳۵۷ بعد از حادثه ۱۷ شهریور آن سال، دومین عمده دولت شریف امامی بود؛ در حالی كه عمر سیاسی این دولت از ۷۰ روز تجاوز نمی‌كرد. ابعاد حادثه دانشگاه به حدی بود كه وقتی در برنامه اخبار شبانگاهی گزارش تیراندازی مستقیم سربازان به روی در دانشگاه از شبكه سراسری تلویزیون پخش شد، وزیر علوم بلافاصله استعفا داد و فردای آن روز كابینه شریف امامی نیز سقوط كرد. از آن پس روز ۱۳ آبان نامیده شد . 🇮🇷💐🇮🇷
⭕️ ⭕️ به عنوان بازیگر ، احاطه کامل پیدا کرده بر روی ⭕️هم کشورهای صاحب رو با خودش کرده و هم نبض های دنیا مثل و رو به دست گرفته ⭕️-کیسینجری که خدای بود و تازه به درک واصل شد معتقد بود اگر بر پیدا کنه میتونه کل رو کنه ⭕️هنوز مونده تا ما رو‌ در ببینید ⭕️این روز به روز داره میگیره ⭕️همونطور که دنیا به سمت میره به عنوان روز به روز خواهد شد ⭕️یه عده میگن اینها میخوان رو خراب کنن جاش رو بسازند ⭕️کور خوندن قراره تو بخونیم پس اون قضیه بود!!!! کنسله😁 ⭕️هر بار ما دم‌ از میزنیم یه عده میان تو و دلایل رو میارن که مثلا بگن این حرف ⭕️کافیه یه مدت کنید اونوقت میشید تو دنیا کت تن کیه ⭕️ تو دنیا داره میگیره هر لحظه داره میاد فعال شده و اینها خیلی خیلی خواهد شد ⭕️ به هم کشیده میشه وارد ماجراهای خواهد شد ⭕️ پشت فتنه پشت جنگ پشت خونریزی ⭕️و با ناخدای باخدایش ، خواهد بود ⭕️تنها راه این در داخل کشور هم ، ⭕️ما در باید روز به روز تر بشیم اصلی ترین موضوع هم و مردمه ⭕️ کمترین رو در اتفاقات میبینه بین ها اتفاق میفته ⭕️هر کس هر قدر توان داره باید در گرفتن به کار ببنده ⭕️برای همین -اقا اسمش رو گذاشتن ⭕️این خوبه که قدرت دست کم گرفته بشه خیلی از سران خواستن تا و و و سقوط کنه ولی اجازه ندادن الانم میخوان رو کله پا کنند زورشون نمیرسه تازه نوید هم دادن ⭕️این ما در قدرت ما تو -اوکراین برای خیلی ها شد ⭕️ برکت بسیاری برای داشت ⭕️روزی میرسه که مشخص میکنند کی توی سر کار بمونه کدوم بره ⭕️چشمها حواسها ⭕️در ، نه بشید نه ⭕️اسلام این است کشتی به ساحل میشود ⭕️آماده باشید والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
🥀💐🕊🌸🕊💐🥀 یکی از دوران ، از میان همه ی تصویر های آن روزها ، یکی را که از همه ی آن ها در ذهنش پر رنگ تر است، اینچنین روایت می کند : یادم می آید یک روز که در بودیم، شدیدی صورت گرفته بود. به طوری که از صحرایی هم زیادی را به ما منتقل می کردند. اوضاع به شدت وخیم بود. در بین همه آنها، وضع یکیشان خیلی بدتر از بقیه بود. رگهایش پاره پاره شده بود و با این که سعی کرده بودند زخم هایش را ببندند، ولی شدیدی داشت. را یکی یکی به اتاق عمل می بردیم و منتظر می ماندیم تا عمل تمام شود و بعدی را داخل ببریم. وقتی که دکتر اتاق عمل این را دید، به من گفت که بیاورمش داخل اتاق عمل و برای آماده اش کنم. من آن زمان به سر داشتم . دکتر اشاره کرد که چادرم را در بیاورم تا راحت تر بتوانم را جابه جا کنم . همان موقع که داشتم از کنار او رد می شدم تا بروم توی اتاق و را دربیاورم ، که چند دقیقه ای بود به هوش آمده بود به سختی گوشه را گرفت و بریده بریده و سخت گفت: من دارم می روم که تو را در نیاوری. ما برای این داریم می رویم... در مشتش بود که شد. از آن به بعد در بدترین و سخت ترین شرایط هم را کنار نگذاشتم. شادی روح و 🌷شهدای مدافع حرم در ایتا https://eitaa.com/shdaemdafhharm 🌷شهدای مدافع حرم در سروش https://splus.ir/khalilghyed
🥀💐🕊🌸🕊💐🥀 یکی از دوران ، از میان همه ی تصویر های آن روزها ، یکی را که از همه ی آن ها در ذهنش پر رنگ تر است، اینچنین روایت می کند : یادم می آید یک روز که در بیمارستان بودیم، شدیدی صورت گرفته بود. به طوری که از بیمارستانهای صحرایی هم زیادی را به ما منتقل می کردند. اوضاع به شدت وخیم بود. در بین همه آنها، وضع یکیشان خیلی بدتر از بقیه بود. رگهایش پاره پاره شده بود و با این که سعی کرده بودند زخم هایش را ببندند، ولی شدیدی داشت. را یکی یکی به اتاق عمل می بردیم و منتظر می ماندیم تا عمل تمام شود و بعدی را داخل ببریم. وقتی که دکتر اتاق عمل این را دید، به من گفت که بیاورمش داخل اتاق عمل و برای آماده اش کنم. من آن زمان به سر داشتم . دکتر اشاره کرد که چادرم را در بیاورم تا راحت تر بتوانم را جابه جا کنم . همان موقع که داشتم از کنار او رد می شدم تا بروم توی اتاق و را دربیاورم ، که چند دقیقه ای بود به هوش آمده بود به سختی گوشه را گرفت و بریده بریده و سخت گفت: من دارم می روم که تو را در نیاوری. ما برای این داریم می رویم... در مشتش بود که شد. از آن به بعد در بدترین و سخت ترین شرایط هم را کنار نگذاشتم. شادی روح و 🌹 🕊💐