آیین همسرداری از شهدا:
نشست جلوی پاهایم و آرام کفشهایم را بیرون آورد و آن کفش های نو را پایم کرد.
سرم را انداخته بودم پایین و فقط نگاهش میکردم،
نمیدانستم چه کار کنم،
دلم میخواست خوب نگاهش کنم، شاید دیگر از این فرصتها گیرم نیاید...
ناصر هنوز بلند نشده بود،
مشتریها میخندیدند و پچپچ میکردند. گفتم: «ناصر پاشو دیگه همه دارن نگامون میکنن.»
آرام گفت:
«خب نگاه کنن، گناه که نکردیم،
پای خانوممون کفش کردیم.»
راوی:همسر شهید
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#السلام_علیک_یا_امیر_المومنین
#السلام_علیک_یا_فاطمه_الزهراء
#سردار_شهید_ناصر_کاظمی
🌷شهدای مدافع حرم در ایتا
https://eitaa.com/shdaemdafhharm
🌷شهدای مدافع حرم در سروش
https://splus.ir/khalilghyed
نشست جلوی پاهایم و آرام کفشهایم را بیرون آورد و آن کفش های نو را پایم کرد.
سرم را انداخته بودم پایین و فقط نگاهش میکردم،
نمیدانستم چه کار کنم،
دلم میخواست خوب نگاهش کنم، شاید دیگر از این فرصتها گیرم نیاید...
ناصر هنوز بلند نشده بود،
مشتریها میخندیدند و پچپچ میکردند. گفتم: ناصر پاشو دیگه همه دارن نگامون میکنن.
آرام گفت:
خب نگاه کنن، گناه که نکردیم، پای خانوممون کفش کردیم.
راوی:همسر شهید
#سردار_شهید_ناصر_کاظمی🕊🌹
🌷شهدای مدافع حرم در ایتا
https://eitaa.com/shdaemdafhharm
🌷شهدای مدافع حرم در سروش
https://splus.ir/khalilghyed
نشست جلوی پاهایم و آرام کفشهایم را بیرون آورد و آن کفش های نو را پایم کرد.
سرم را انداخته بودم پایین و فقط نگاهش میکردم،
نمیدانستم چه کار کنم،
دلم میخواست خوب نگاهش کنم، شاید دیگر از این فرصتها گیرم نیاید...
ناصر هنوز بلند نشده بود،
مشتریها میخندیدند و پچپچ میکردند. گفتم: ناصر پاشو دیگه همه دارن نگامون میکنن.
آرام گفت:
خب نگاه کنن، گناه که نکردیم، پای خانوممون کفش کردیم.
راوی:همسر شهید
#سردار_شهید_ناصر_کاظمی🕊🌹