دل به آتش میزنند از عاشقی پروانهها
راست میگفتی حقیقت داشتند افسانهها
آشنای عشق بودی و تو را نشناختم
بارها دیدم تو را، در صورت بیگانهها
گریههایم چیست؟معنایی که فهمش ساده نیست
بیدلیل و ناگهان! چون خندهی دیوانهها
شانه خالی کردهام از زیرِ بارِ زندگی
زنده بودن گرچه خود باری است روی شانهها
هیچ سقفی خانه دلخواه تنهایان نشد
حرف هم را خوب میفهمند بیکاشانهها
#اسماء_سوری
📕اثر/ #بار_هستی
کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇
@shear_farsi
دل به آتش میزنند از عاشقی پروانهها
راست میگفتی حقیقت داشتند افسانهها
آشنای عشق بودی و تو را نشناختم
بارها دیدم تو را، در صورت بیگانهها
گریههایم چیست؟معنایی که فهمش ساده نیست
بیدلیل و ناگهان! چون خندهی دیوانهها
شانه خالی کردهام از زیرِ بارِ زندگی
زنده بودن گرچه خود باری است روی شانهها
هیچ سقفی خانه دلخواه تنهایان نشد
حرف هم را خوب میفهمند بیکاشانهها
#اسماء_سوری
📕اثر/ #بار_هستی
کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇
@shear_farsi
غزل چگونه بگویم برایت از دردم
که از سرودن این درد و داغ، دلسردم
دریغ و درد که افسانهی محبت تو
دروغ بود ولی باز باورش کردم
کبوترم چه کنم هرکجا روم ناچار
خودم دوباره به بام تو بازمیگردم
نداشتم به جز این چند شکوه خاطرهای
ببخش پیشکش قابلی نیاوردم
اگر که خاطرههای تو را ز یاد برم...
اگر ببخشمت ای نارفیق! نامردم
#اسماء_سوری
📕اثر/ #سرگردان
کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇
@shear_farsi
ما شک نکردهایم، دگر استخاره چیست؟
حرفِ تو حجت است نیازی به آیه نیست
گیرم که عشق نیست به غیر از عذاب و رنج
باشد عذاب عشق عذابی ستودنی است
مانند شمع در غم تو آب میشوم
گاهی به یادِ یار فقط میتوان گریست
امکان نداشت بیتو بمانم در این قفس
بی عشق هر که زیست خدایا چگونه زیست؟
ای روزگار با دل ما سالهای سال
شادی غریبه بود بگو آشنای کیست؟
#اسماء_سوری
📕اثر / #بادبادکباز
کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇
@shear_farsi
ما شک نکردهایم، دگر استخاره چیست؟
حرفِ تو حجت است نیازی به آیه نیست
گیرم که عشق نیست به غیر از عذاب و رنج
باشد عذاب عشق عذابی ستودنی است
مانند شمع در غم تو آب میشوم
گاهی به یادِ یار فقط میتوان گریست
امکان نداشت بیتو بمانم در این قفس
بی عشق هر که زیست خدایا چگونه زیست؟
ای روزگار با دل ما سالهای سال
شادی غریبه بود بگو آشنای کیست؟
#اسماء_سوری
📕اثر / #بادبادکباز
کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇
@shear_farsi
ای روح کمتحمل و ای جانِ بیقرار
بهتر که از تو هیچ نماند به یادگار
میخواهم انتقام بگیرم ولی دریغ
دستم نمیرسد به گریبانِ روزگار
در انتظارِ مرحمتِ خلق نیستم!
از دشمنان و دوستانِ نمایان چه انتظار؟
گاهی ز بیوفایی دنیا به «دل» بگو
بگذار خو کند به خبرهای ناگوار
ای ابر! ابرِ بیسروسامان تیرهبخت
با گریه هم نشد دلت آرام خون ببار
#اسماء_سوری
📕اثر/ #قمار_عاشقانه
کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇
@shear_farsi