چنان رسم زمان از یادها بردهست نامم را
که دیگر کوه هم پاسخ نمیگوید سلامم را
به خون غلتیدهام در زخم خنجرها و با یاران
وصیت کردهام از هم نگیرند انتقامم را
قنوتم را کف دست شراب انگاشتند اما
من آن رندم که پنهان میکنم در خرقه جامم را
سر سجادهام بودم که گیسوی تو در هم ریخت
نظرهای حلال و آرزوهای حرامم را
فراموشی حریری از غبار افکنده بر سنگی
از این پس مینوازد عطر تنهایی مشامم را
#فاضل_نظری
📕آنها/ #اسم_و_رسم
کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇
@shear_farsi
چنان رسم زمان از یادها بردهست نامم را
که دیگر کوه هم پاسخ نمیگوید سلامم را
به خون غلتیدهام در زخم خنجرها و با یاران
وصیت کردهام از هم نگیرند انتقامم را
قنوتم را کف دست شراب انگاشتند اما
من آن رندم که پنهان میکنم در خرقه جامم را
سر سجادهام بودم که گیسوی تو در هم ریخت
نظرهای حلال و آرزوهای حرامم را
فراموشی حریری از غبار افکنده بر سنگی
از این پس مینوازد عطر تنهایی مشامم را
#فاضل_نظری
📕آنها/ #اسم_و_رسم
کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇
@shear_farsi
چنان رسم زمان از یادها بردهست نامم را
که دیگر کوه هم پاسخ نمیگوید سلامم را
به خون غلتیدهام در زخم خنجرها و با یاران
وصیت کردهام از هم نگیرند انتقامم را
قنوتم را کف دست شراب انگاشتند اما
من آن رندم که پنهان میکنم در خرقه جامم را
سر سجادهام بودم که گیسوی تو در هم ریخت
نظرهای حلال و آرزوهای حرامم را
فراموشی حریری از غبار افکنده بر سنگی
از این پس مینوازد عطر تنهایی مشامم را
#فاضل_نظری
📕آنها/ #اسم_و_رسم
کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇
@shear_farsi