در چشم آفتاب چو شبنم زیادیام
چون زهر هرچه باشم اگر کم زیادیام
بیهوده نیست روی زمینم نهادهاند
بارم که روی شانه عالم زیادیام
با شور و شوق میرسم و طرد میشوم
موجم به هر طرف که بیایم زیادیام
همچون نفس غریبترین آمدن مراست
تا میرسم به سینه همان دم زیادیَام
جان مرا مگیر خدایا که بعد مرگ
در برزخ و بهشت و جهنم زیادیام
قرآن به استخاره ورق خورد! کیستم؟!
بین برادران خودم هم زیادیام!
#فاضل_نظری
📕گریههای امپراتور/ #در_برزخ_بهشت
کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇
@shear_farsi