eitaa logo
کانال شعر مولانا ابتهاج سعدی
3.8هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
987 ویدیو
0 فایل
اگه تبلیغ نذاریم تو کانال چطور کانال رشد بدیم؟ بابت تبلیغات پوزش میخایم
مشاهده در ایتا
دانلود
دل من دیر زمانی است که می پندارد؛ « دوستی » نیز گُلی است؛ مثل نیلوفر و ناز ، ساقه‌ی تُردِ ظریفی دارد. بی‌گمان سنگدل است آنکه روا می‌دارد جان این ساقه نازک را ـ دانسته ـ بیازارد! * در زمینی که ضمیر من و توست، از نخستین دیدار، هر سخن، هر رفتار، دانه‌هایی‌ست که می‌افشانیم. برگ و باری است که می‌رویانیم آب و خورشید و نسیمش «مهر» است گر بدان گونه که بایست به بار آید، زندگی را به دل‌انگیزترین چهره بیاراید. آنچنان با تو در آمیزد این روحِ لطیف، که تمنای وجودت همه او باشد و بس بی‌نیازت سازد، از همه چیز و همه کس 📕از دیار آتشی کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi
💭 گر دست ما ز دامن مقصود کوته‌ست از پا فتاده‌ایم نه از پا نشسته‌ایم تا با هزار ناز کنی یک نظر به ما ما یک دل و هزار تمنا نشسته‌ایم کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi
🖇♥️ خدا به دادِ دلی برسه، که چیزی رو آرزو می‌کنه که قِسمتِش نیست! بقول : "تو آرزویِ بلند و دستِ من کوتاه..." کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi
💭 من گرفتار شبم در پی ماه آمده‌ام سیب را دست تو دیدم، به گناه آمده‌ام... شب و گیسوی تو تا باز به‌ هم پیوستند؛ من به شبگردی این شهر سیاه آمده‌ام ...! کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi
🖇♥️ خدا به دادِ دلی برسه، که چیزی رو آرزو می‌کنه که قِسمتِش نیست! بقول : "تو آرزویِ بلند و دستِ من کوتاه..." کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi
می‌خواهم و می‌خواستمت تا نفسم بود می‌سوختم از حسرت و عشقِ تو بَسَم بود   عشق تو بَسَم بود که این شعله‌ی بیدار روشن‌گرِ شب‌های بلندِ قفسم بود   آن بختِ گُریزنده دمی آمد و بگذشت غم بود که پیوسته نفس در نفسم بود   دست من و آغوش تو! هیهات! که یک عمر تنها نفسی با تو نشستن هوسم بود   بالله که جز یادِ تو، گر هیچ کسم هست حاشا که به جز عشق تو گر هیچ کسم بود   لب بسته و پر سوخته، از کوی تو رفتم رفتم، بخدا، گر هوسم بود بَسَم بود!   کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi
📝 تو کیستی که من این‌گونه بی‌تو بی‌تابم شب از هجوم خیالت نمی‌برد خوابم تو کیستی که من زِ هر موج تبسم تو بسان قایق سرگشته روی گردابم ...! کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi
‌ من نمی‌دانم و همین درد مرا سخت می‌آزارد که چرا انسان این دانا این پیغمبر در تکاپوهایش _چیزی از معجزه آن سوتر!_ ره نبرده است به اعجاز محبت چه دلیلی دارد؟ چه دلیلی دارد که هنوز مهربانی را نشناخته است و نمی‌داند در یک لبخند چه شگفتی‌هایی پنهان است! من بر آنم که در این دنیا خوب بودن به خدا سهل‌ترین کار است و نمی‌دانم که چرا انسان تا این حد با خوبی بیگانه است! کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi
💭 تو کیستی که من این‌گونه بی‌تو بیتابم؟ شب از هجوم‌ِ خیالت نمی‌برد خوابم تو چیستی که من از موج هر تبسم تو بسانِ قایقِ سرگشته روی گردابم...؟ کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi
🖇♥️ خدا به دادِ دلی برسه، که چیزی رو آرزو می‌کنه که قِسمتِش نیست! بقول : "تو آرزویِ بلند و دستِ من کوتاه..." کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi
🖇♥️ خدا به دادِ دلی برسه، که چیزی رو آرزو می‌کنه که قِسمتِش نیست! بقول : "تو آرزویِ بلند و دستِ من کوتاه..." کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi
زندگی، گرمی دل های به هم پیوسته‌ست تا در آن دوست نباشد همه درها بسته‌ست در ضمیرت اگر این گُل ندمیده‌ست هنوز، عطر جان‌پرور عشق گر به صحرای نهادت نوزیده‌ست هنوز دانه‌ها را باید از نو کاشت... آب و خورشید و نسیمش را از مایه‌ی جان خرج می‌باید کرد رنج می‌باید برد دوست می‌باید داشت! با نگاهی که در آن شوق برآرد فریاد با سلامی که در آن نور ببارد لبخند دست یکدیگر را بفشاریم به مهر جام دل‌هامان را مالامال از یاری‌، غمخواری بسپاریم به هم بسراییم به آواز بلند : ـ شادی روی تو ! ای دیده به دیدار تو شاد باغِ جانت همه وقت از اثر صحبت دوست تازه، عطر افشان گلباران باد... 📕از دیار آتشی کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi
دل من دیر زمانی است که می پندارد؛ « دوستی » نیز گُلی است؛ مثل نیلوفر و ناز ، ساقه‌ی تُردِ ظریفی دارد. بی‌گمان سنگدل است آنکه روا می‌دارد جان این ساقه نازک را ـ دانسته ـ بیازارد! * در زمینی که ضمیر من و توست، از نخستین دیدار، هر سخن، هر رفتار، دانه‌هایی‌ست که می‌افشانیم. برگ و باری است که می‌رویانیم آب و خورشید و نسیمش «مهر» است گر بدان گونه که بایست به بار آید، زندگی را به دل‌انگیزترین چهره بیاراید. آنچنان با تو در آمیزد این روحِ لطیف، که تمنای وجودت همه او باشد و بس بی‌نیازت سازد، از همه چیز و همه کس 📕از دیار آتشی کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi
💭 گر دست ما ز دامن مقصود کوته‌ست از پا فتاده‌ایم نه از پا نشسته‌ایم تا با هزار ناز کنی یک نظر به ما ما یک دل و هزار تمنا نشسته‌ایم کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi
🖇♥️ خدا به دادِ دلی برسه، که چیزی رو آرزو می‌کنه که قِسمتِش نیست! بقول : "تو آرزویِ بلند و دستِ من کوتاه..." کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi
🖇♥️ خدا به دادِ دلی برسه، که چیزی رو آرزو می‌کنه که قِسمتِش نیست! بقول : "تو آرزویِ بلند و دستِ من کوتاه..." کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi
✨ گرگ ها همراه و انسان ها غریب با که باید گفت این حال عجیب ؟! کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi
📝 تو کیستی که من این‌گونه بی‌تو بی‌تابم شب از هجوم خیالت نمی‌برد خوابم تو کیستی که من زِ هر موج تبسم تو بسان قایق سرگشته روی گردابم ...! کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi
‌ من نمی‌دانم و همین درد مرا سخت می‌آزارد که چرا انسان این دانا این پیغمبر در تکاپوهایش _چیزی از معجزه آن سوتر!_ ره نبرده است به اعجاز محبت چه دلیلی دارد؟ چه دلیلی دارد که هنوز مهربانی را نشناخته است و نمی‌داند در یک لبخند چه شگفتی‌هایی پنهان است! من بر آنم که در این دنیا خوب بودن به خدا سهل‌ترین کار است و نمی‌دانم که چرا انسان تا این حد با خوبی بیگانه است! ❌
🖇♥️ خدا به دادِ دلی برسه، که چیزی رو آرزو می‌کنه که قِسمتِش نیست! بقول : "تو آرزویِ بلند و دستِ من کوتاه..." کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi
زندگی، گرمی دل های به هم پیوسته‌ست تا در آن دوست نباشد همه درها بسته‌ست در ضمیرت اگر این گُل ندمیده‌ست هنوز، عطر جان‌پرور عشق گر به صحرای نهادت نوزیده‌ست هنوز دانه‌ها را باید از نو کاشت... آب و خورشید و نسیمش را از مایه‌ی جان خرج می‌باید کرد رنج می‌باید برد دوست می‌باید داشت! با نگاهی که در آن شوق برآرد فریاد با سلامی که در آن نور ببارد لبخند دست یکدیگر را بفشاریم به مهر جام دل‌هامان را مالامال از یاری‌، غمخواری بسپاریم به هم بسراییم به آواز بلند : ـ شادی روی تو ! ای دیده به دیدار تو شاد باغِ جانت همه وقت از اثر صحبت دوست تازه، عطر افشان گلباران باد... 📕از دیار آتشی کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi
دل من دیر زمانی است که می پندارد؛ « دوستی » نیز گُلی است؛ مثل نیلوفر و ناز ، ساقه‌ی تُردِ ظریفی دارد. بی‌گمان سنگدل است آنکه روا می‌دارد جان این ساقه نازک را ـ دانسته ـ بیازارد! * در زمینی که ضمیر من و توست، از نخستین دیدار، هر سخن، هر رفتار، دانه‌هایی‌ست که می‌افشانیم. برگ و باری است که می‌رویانیم آب و خورشید و نسیمش «مهر» است گر بدان گونه که بایست به بار آید، زندگی را به دل‌انگیزترین چهره بیاراید. آنچنان با تو در آمیزد این روحِ لطیف، که تمنای وجودت همه او باشد و بس بی‌نیازت سازد، از همه چیز و همه کس 📕از دیار آتشی کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi
💭 گر دست ما ز دامن مقصود کوته‌ست از پا فتاده‌ایم نه از پا نشسته‌ایم تا با هزار ناز کنی یک نظر به ما ما یک دل و هزار تمنا نشسته‌ایم کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi
🖇♥️ خدا به دادِ دلی برسه، که چیزی رو آرزو می‌کنه که قِسمتِش نیست! بقول : "تو آرزویِ بلند و دستِ من کوتاه..." کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi
🖇♥️ خدا به دادِ دلی برسه، که چیزی رو آرزو می‌کنه که قِسمتِش نیست! بقول : "تو آرزویِ بلند و دستِ من کوتاه..." کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi