eitaa logo
کانال شعر مولانا ابتهاج سعدی
3.6هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
1.2هزار ویدیو
0 فایل
اگه تبلیغ نذاریم تو کانال چطور کانال رشد بدیم؟ بابت تبلیغات پوزش میخایم
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من همین‌قدر که گرم است زمینم، کافی است . کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi
‌می‌نوشمت که تشنگی‌ام بیشتر شود آب از تماس با عطشم شعله‌ور شود آنگاه بی‌مضایقه‌تر نعره می‌کشم تا آسمانِ کر شده هم باخبر شود آن‌قدرها سکوت تو را گوش می‌دهم تا گوشم از شنیدنِ بسیار کر شود تو در منی و شعرم اگر «حافظانه» نیست «عشقت نه سرسری ست که از سر به در شود» آرامشم همیشه مرا رنج داده‌ است شور خطر کجاست که رنجم به سر شود؟ کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi
با همه ی بی سر و سامانی ام باز به دنبالِ پریشانی ام طاقتِ فرسودگی ام هیچ نیست در پیِ ویران شدن آنی ام آمده ام بلکه نگاهم کنی عاشقِ آن لحظه ی طوفانی ام دل خوشِ گرمای کسی نیستم آمده ام تا تو بسوزانی ام آمده ام با عطشِ سال ها تا تو کمی عشق بنوشانی ام ماهیِ برگشته زِ دریا شدم تا تو بگیری و بمیرانی ام خوب ترین حادثه می دانم ات خوب ترین حادثه می دانی ام؟ حرف بزن ابرِ مرا باز کن دیر زمانی است که بارانی ام حرف بزن حرف بزن سال هاست تشنه ی یک صحبتِ طولانی ام ها...به کجا می کِشی ام خوبِ من؟ ها...نکشانی به پشیمانی ام! کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi
با همه ی بی سر و سامانی ام باز به دنبالِ پریشانی ام طاقتِ فرسودگی ام هیچ نیست در پیِ ویران شدن آنی ام آمده ام بلکه نگاهم کنی عاشقِ آن لحظه ی طوفانی ام دل خوشِ گرمای کسی نیستم آمده ام تا تو بسوزانی ام آمده ام با عطشِ سال ها تا تو کمی عشق بنوشانی ام ماهیِ برگشته زِ دریا شدم تا تو بگیری و بمیرانی ام خوب ترین حادثه می دانم ات خوب ترین حادثه می دانی ام؟ حرف بزن ابرِ مرا باز کن دیر زمانی است که بارانی ام حرف بزن حرف بزن سال هاست تشنه ی یک صحبتِ طولانی ام ها...به کجا می کِشی ام خوبِ من؟ ها...نکشانی به پشیمانی ام! کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi
خورشیدم و شهاب قبولم نمی‌کند سیمرغم و عقاب قبولم نمی‌کند عریان‌ترم ز شیشه و مطلوب سنگسار این شهر، بی نقاب قبولم نمی‌کند ای روح بی‌قرار چه با طالعت گذشت عکسی شدم که قاب قبولم نمی‌کند این چندمین شب است که بیدار مانده‌ام آنگونه‌ام که خواب قبولم نمی‌کند بیتاب از تو گفتنم آوخ که قرن‌هاست آن لحظه‌های ناب قبولم نمی‌کند گفتم که با خیال دلی خوش کنم ولی با این عطش سراب قبولم نمی‌کند بی سایه‌تر ز خویش حضوری ندیده‌ام حق دارد آفتاب قبولم نمی‌کند کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi