eitaa logo
کانال شعر مولانا ابتهاج سعدی
3.7هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
1.1هزار ویدیو
0 فایل
اگه تبلیغ نذاریم تو کانال چطور کانال رشد بدیم؟ بابت تبلیغات پوزش میخایم
مشاهده در ایتا
دانلود
رازداری کن و از من گله در جمع مکن باز بازیچه مشو، بارِ سفر جمع مکن با حضور تو قرار است مرا زجر دهند خویش را مایه‌ی دلگرمی هر جمع مکن به گناهی که نکردم، به کسی باج مده آبرویی هم اگر هست بخر، جمع مکن ترسم آسیب ببیند بدنت، دورِ خودت این همه هرزه‌ی آلوده نظر جمع مکن آخرین شاخه‌ی تو، سهم عقابی چو من است روی آن چلچله و شانه بسر جمع مکن تا برآمد نفسم، جمعِ هوادارت سوخت روبروی منِ دیوانه، نفر جمع مکن... کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi
✨ برق چشمان تو از دور مرا می‌گیرد من اگر دست به زلفت بزنم می‌میرم کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi
کم به دست آوردمت، افزون ولی انگاشتم بیش از این‌ها از دعای خود توقع داشتم بید مجنون کاشتم، فکر تو بودم، خشک شد زرد می‌شد مطمئناً کاج اگر می‌کاشتم آن که زد با تیغ مکرش گردنم را، خود شمرد چند گامی سوی تو بی‌سر قدم برداشتم ای شکاف سقف ِبر روی سرم ویران شده کاش از آن اول تو را کوچک نمی‌پنداشتم آه ِمن دیشب به تنگ آمد، دوید از سینه‌ام داشت می‌آمد بسوزاند تو را، نگذاشتم کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi
🖇♥️ یکی از غم‌انگیزترین جمله‌ها بی‌شک جمله‌ایه که تو رمانش کافکا در کرانه نوشته: «باید بپذیری که برخی افراد برای همیشه در قلبت جا خواهند داشت بدون اینکه جایی در زندگیت داشته باشند...» جناب با یه بیت چه خوب تونسته این حالت رو نشون بده "سهمم از وصلِ تو کم نیست همين دیشب بود رویِ یک کاغذِ تر بوسه زدم نامت را ..." کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi
🖇♥️ این بیت جناب دوری از معشوق رو بخوبی تشریح کرده: "روح برخواسته از من ته این کوچه بایست بیش از این دور شوی از بدنم می‌میرم" مثل دو روح در یک کالبد همین‌قدر احساسی:) کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi
🖇♥️ یکی از غم‌انگیزترین جمله‌ها بی‌شک جمله‌ایه که تو رمانش کافکا در کرانه نوشته: «باید بپذیری که برخی افراد برای همیشه در قلبت جا خواهند داشت بدون اینکه جایی در زندگیت داشته باشند...» جناب با یه بیت چه خوب تونسته این حالت رو نشون بده "سهمم از وصلِ تو کم نیست همين دیشب بود رویِ یک کاغذِ تر بوسه زدم نامت را ..." کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi
کم به دست آوردمت، افزون ولی انگاشتم بیش از این‌ها از دعای خود توقع داشتم بید مجنون کاشتم، فکر تو بودم، خشک شد زرد می‌شد مطمئناً کاج اگر می‌کاشتم آن که زد با تیغ مکرش گردنم را، خود شمرد چند گامی سوی تو بی‌سر قدم برداشتم ای شکاف سقف ِبر روی سرم ویران شده کاش از آن اول تو را کوچک نمی‌پنداشتم آه ِمن دیشب به تنگ آمد، دوید از سینه‌ام داشت می‌آمد بسوزاند تو را، نگذاشتم کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi
کم به دست آوردمت، افزون ولی انگاشتم بیش از این‌ها از دعای خود توقع داشتم بید مجنون کاشتم، فکر تو بودم، خشک شد زرد می‌شد مطمئناً کاج اگر می‌کاشتم آن که زد با تیغ مکرش گردنم را، خود شمرد چند گامی سوی تو بی‌سر قدم برداشتم ای شکاف سقف ِبر روی سرم ویران شده کاش از آن اول تو را کوچک نمی‌پنداشتم آه ِمن دیشب به تنگ آمد، دوید از سینه‌ام داشت می‌آمد بسوزاند تو را، نگذاشتم کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi
کم به دست آوردمت، افزون ولی انگاشتم بیش از این‌ها از دعای خود توقع داشتم بید مجنون کاشتم، فکر تو بودم، خشک شد زرد می‌شد مطمئناً کاج اگر می‌کاشتم آن که زد با تیغ مکرش گردنم را، خود شمرد چند گامی سوی تو بی‌سر قدم برداشتم ای شکاف سقف ِبر روی سرم ویران شده کاش از آن اول تو را کوچک نمی‌پنداشتم آه ِمن دیشب به تنگ آمد، دوید از سینه‌ام داشت می‌آمد بسوزاند تو را، نگذاشتم کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi
✨ چه دیده‌ها که دلت را به وعده خوش کردند چه وعده‌ها که دل من ندیده رد می‌کرد کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi
گِردش همه جمع‌اند ولی جان‌به‌لبی نیست تحویل نگیرند مرا هم عجبی نیست چشمان من ابرند و دلم مرتع رنج است ابرند و شبی نیست نبارند، شبی نیست انداخت مرا دور و کسی نیست بگوید این جامْ عتیقه‌ست شکستی، حلبی نیست بی‌علت و یک‌باره دلم خون نشد از دوست نومید شد از وصل، همین کم سببی نیست این شورشی از سلطه‌ی او خسته شد اما یک ذره به دنبال جدایی‌طلبی نیست سَم خوردم و رفتم به درش با گله و اشک گفتند که رفته‌ست سفر، چند شبی نیست! 📕عطارد کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi
تا تو بودی در شبم من ماه تابان داشتم روبه‌روی چشم خود چشمی غزل‌خوان داشتم حال اگرچه هیچ نذری عهده‌دار وصل نیست یک زمان پیشامدی بودم که امکان داشتم ماجراهایی که با من زیر باران داشتی شعر اگر می‌شد قریب پنج دیوان داشتم بعد تو بیش از همه فکرم به این مشغول بود: من چه چیزی کمتر از آن نارفیقان داشتم؟ ساده از "من بی تو می‌میرم" گذشتی خوب من من به این یک جمله‌ی خود سخت ایمان داشتم لحظه‌ی تشییع من از دور بویت می‌رسید تا دو ساعت بعد مرگم همچنان جان داشتم کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi
تا تو بودی در شبم من ماه تابان داشتم روبه‌روی چشم خود چشمی غزل‌خوان داشتم حال اگرچه هیچ نذری عهده‌دار وصل نیست یک زمان پیشامدی بودم که امکان داشتم ماجراهایی که با من زیر باران داشتی شعر اگر می‌شد قریب پنج دیوان داشتم بعد تو بیش از همه فکرم به این مشغول بود: من چه چیزی کمتر از آن نارفیقان داشتم؟ ساده از "من بی تو می میرم" گذشتی خوب من من به این یک جمله‌ی خود سخت ایمان داشتم لحظه‌ی تشییع من از دور بویت می‌رسید تا دو ساعت بعد مرگم همچنان جان داشتم کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi
رازداری کن و از من گله در جمع مکن باز بازیچه مشو، بارِ سفر جمع مکن با حضور تو قرار است مرا زجر دهند خویش را مایه‌ی دلگرمی هر جمع مکن به گناهی که نکردم، به کسی باج مده آبرویی هم اگر هست بخر، جمع مکن ترسم آسیب ببیند بدنت، دورِ خودت این همه هرزه‌ی آلوده نظر جمع مکن آخرین شاخه‌ی تو، سهم عقابی چو من است روی آن چلچله و شانه بسر جمع مکن تا برآمد نفسم، جمعِ هوادارت سوخت روبروی منِ دیوانه، نفر جمع مکن... کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi
🖇♥️ این بیت جناب دوری از معشوق رو بخوبی تشریح کرده: "روح برخواسته از من ته این کوچه بایست بیش از این دور شوی از بدنم می‌میرم" مثل دو روح در یک کالبد همین‌قدر احساسی:) کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi
✨ برق چشمان تو از دور مرا می‌گیرد من اگر دست به زلفت بزنم می‌میرم کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi
🖇♥️ یکی از غم‌انگیزترین جمله‌ها بی‌شک جمله‌ایه که تو رمانش کافکا در کرانه نوشته: «باید بپذیری که برخی افراد برای همیشه در قلبت جا خواهند داشت بدون اینکه جایی در زندگیت داشته باشند...» جناب با یه بیت چه خوب تونسته این حالت رو نشون بده "سهمم از وصلِ تو کم نیست همين دیشب بود رویِ یک کاغذِ تر بوسه زدم نامت را ..." کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi
🖇♥️ این بیت جناب دوری از معشوق رو بخوبی تشریح کرده: "روح برخواسته از من ته این کوچه بایست بیش از این دور شوی از بدنم می‌میرم" مثل دو روح در یک کالبد همین‌قدر احساسی:) کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi
🖇♥️ یکی از غم‌انگیزترین جمله‌ها بی‌شک جمله‌ایه که تو رمانش کافکا در کرانه نوشته: «باید بپذیری که برخی افراد برای همیشه در قلبت جا خواهند داشت بدون اینکه جایی در زندگیت داشته باشند...» جناب با یه بیت چه خوب تونسته این حالت رو نشون بده "سهمم از وصلِ تو کم نیست همين دیشب بود رویِ یک کاغذِ تر بوسه زدم نامت را ..." کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi
کم به دست آوردمت، افزون ولی انگاشتم بیش از این‌ها از دعای خود توقع داشتم بید مجنون کاشتم، فکر تو بودم، خشک شد زرد می‌شد مطمئناً کاج اگر می‌کاشتم آن که زد با تیغ مکرش گردنم را، خود شمرد چند گامی سوی تو بی‌سر قدم برداشتم ای شکاف سقف ِبر روی سرم ویران شده کاش از آن اول تو را کوچک نمی‌پنداشتم آه ِمن دیشب به تنگ آمد، دوید از سینه‌ام داشت می‌آمد بسوزاند تو را، نگذاشتم کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi
✨ چه دیده‌ها که دلت را به وعده خوش کردند چه وعده‌ها که دل من ندیده رد می‌کرد کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi
گِردش همه جمع‌اند ولی جان‌به‌لبی نیست تحویل نگیرند مرا هم عجبی نیست چشمان من ابرند و دلم مرتع رنج است ابرند و شبی نیست نبارند، شبی نیست انداخت مرا دور و کسی نیست بگوید این جامْ عتیقه‌ست شکستی، حلبی نیست بی‌علت و یک‌باره دلم خون نشد از دوست نومید شد از وصل، همین کم سببی نیست این شورشی از سلطه‌ی او خسته شد اما یک ذره به دنبال جدایی‌طلبی نیست سَم خوردم و رفتم به درش با گله و اشک گفتند که رفته‌ست سفر، چند شبی نیست! 📕عطارد کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi
تا تو بودی در شبم من ماه تابان داشتم روبه‌روی چشم خود چشمی غزل‌خوان داشتم حال اگرچه هیچ نذری عهده‌دار وصل نیست یک زمان پیشامدی بودم که امکان داشتم ماجراهایی که با من زیر باران داشتی شعر اگر می‌شد قریب پنج دیوان داشتم بعد تو بیش از همه فکرم به این مشغول بود: من چه چیزی کمتر از آن نارفیقان داشتم؟ ساده از "من بی تو می میرم" گذشتی خوب من من به این یک جمله‌ی خود سخت ایمان داشتم لحظه‌ی تشییع من از دور بویت می‌رسید تا دو ساعت بعد مرگم همچنان جان داشتم کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi
✨ خبر بده به آفتاب همون که گفته بود شد به زیر ذره‌بین عشق یکی نشست و دود شد کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi
✨ خبر بده به آفتاب همون که گفته بود شد به زیر ذره‌بین عشق یکی نشست و دود شد کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi