eitaa logo
کانال شعر مولانا ابتهاج سعدی
3.7هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
1.1هزار ویدیو
0 فایل
اگه تبلیغ نذاریم تو کانال چطور کانال رشد بدیم؟ بابت تبلیغات پوزش میخایم
مشاهده در ایتا
دانلود
📝 ما بی‌دلیم و بی‌دل هرچه کند رواست دل را به یادگار به معشوق داده‌ایم... کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi
🖇♥️ یکی از تعریف‌های قشنگ لانگ دیستنس مال هست؛ اونجا که میگه: "جمالت را نمی بینم؛ خیالت می‌کُشد امّا... " کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi
پیش مردم چیستم؟ رخساره‌ای ناآشنا آشنایی بی‌نشان، بیچاره‌ای ناآشنا ما فقط یک سیب چیدیم از بهشت و ناگهان چشم واکردیم در سیاره‌ای ناآشنا بی‌سبب با گریه در دنیا قدم نگذاشتیم طفل گریان‌ست است در گهواره‌ای ناآشنا نابرادرها ستم کردند و بر گردن گرفت خون یوسف را لباس پاره‌ای ناآشنا سنگفرش کوچه‌ها از ردِِپای من پر است کیستم؟ در شهر خود آواره‌ای ناآشنا 📕بی‌نظمی/ کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi
💭 گل نیست چنین سرکش و رعنا که تویی مه نیست بدین گونه فریبا که تویی غم بر سر غم ریخته آنجا که منم دل بر سر دل ریخته آنجا که تویی کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi
✨ سختی کشی ز دهر، چو سختی دهی به خلق در کیفر فلک، غلط و اشتباه نیست... کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi
خدا برای چه یک روح با دو جسم سرشت مرا برای جهنم، تو را برای بهشت من و تو هر دو به یک صورت آفریده شدیم یکی در آیینه زیبا، یکی در آیینه زشت گمان مکن که تو مختاری و جهان مجبور که اختیار تو را هم خدا به جبر نوشت اراده‌ای‌ست به گمراهی و هدایت ما کدام معبد و مسجد؛ کدام دیر و کنشت؟! اگر بناست بمانیم زیر این آوار بگو دگر نگذاریم خشت بر سر خشت 📕کتاب/ کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi
دارم از زلفِ سیاهش گِلِه چندان که مَپُرس که چُنان ز او شده‌ام بی سر و سامان که مَپُرس کَس به امّیدِ وفا ترکِ دل و دین مَکُناد که چُنانم من از این کرده پشیمان که مپرس به یکی جرعه که آزارَ کَسَش در پِی نیست زحمتی می‌کشم از مردمِ نادان که مپرس زاهد از ما به سلامت بگذر کاین مِیِ لعل دل و دین می‌برد از دست بدان سان که مپرس گفت‌وگوهاست در این راه که جان بُگْدازد هر کسی عربده‌ای این که مبین آن که مپرس پارسایی و سلامت هَوَسم بود، ولی شیوه‌ای می‌کند آن نرگسِ فَتّان که مپرس گفتم از گویِ فلک صورتِ حالی پرسم گفت آن می‌کشم اندر خمِ چوگان که مپرس گفتمش زلف به خونِ که شکستی؟ گفتا حافظ این قصه دراز است به قرآن که مپرس   کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi
📝 وعده‌ی وصل ، به فردا دهی و می‌دانی هرکه امروز تو را دید، به فردا نرسد... کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi
دارم از زلفِ سیاهش گِلِه چندان که مَپُرس که چُنان ز او شده‌ام بی سر و سامان که مَپُرس کَس به امّیدِ وفا ترکِ دل و دین مَکُناد که چُنانم من از این کرده پشیمان که مپرس به یکی جرعه که آزارَ کَسَش در پِی نیست زحمتی می‌کشم از مردمِ نادان که مپرس زاهد از ما به سلامت بگذر کاین مِیِ لعل دل و دین می‌برد از دست بدان سان که مپرس گفت‌وگوهاست در این راه که جان بُگْدازد هر کسی عربده‌ای این که مبین آن که مپرس پارسایی و سلامت هَوَسم بود، ولی شیوه‌ای می‌کند آن نرگسِ فَتّان که مپرس گفتم از گویِ فلک صورتِ حالی پرسم گفت آن می‌کشم اندر خمِ چوگان که مپرس گفتمش زلف به خونِ که شکستی؟ گفتا حافظ این قصه دراز است به قرآن که مپرس   کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi
نسبت شاعری به من دادی کاش دشنام می‌فرستادی! ‌ «عاشقم»، عاشقی که در غم عشق لذتی یافت بهتر از شادی ‌ منِ تنها اسیر تنگم و تو ماهی آب‌های آزادی... ‌ ‌ از پریزادگان و سنگدلان دل ربودی و آدمیزادی ‌ گرچه یادی نمی‌کنی از من رفتی و تا همیشه در یادی ‌ سایه‌ات را خدا نگه دارد ای غم ای نعمت خدادادی! ‌ 📕سالیان کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi
✨ درون دل نهان نقشی‌ست از تو که لطفش را نهان‌ها برنتابد... کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi
‏لأن كتفكِ كان بمثابةِ غيمةٍ أتّكئُ عليها لم أذبل، حتّى عندما صارت الأيام جَفافاً قِفاراً لم أذبل، لأن المطر لم يكن في السماء بل في أعماق قلبي. شانه‌هایت به سانِ ابری است، بر آن‌ها تکیه می‌کنم، پژمرده نمی‌شوم، حتی اگر خشکسالی باشد، پژمرده نمی‌شوم، زیرا باران نه در آسمان، که در اعماقِ قلبِ من است... ‌ کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi
گروه ختم حضرت زهرا س📚📚 ختم 👇👇👇👇 برای ازدواج🌾 برای کار🌾 برای بیکاری🌾 و..‌‌.... با حاجت روای زیاد📖📖 اعمال نذر نمک📿📿 سفرهای صلوات به نیت اموات🕯🕯 ختم قرآن📖 بسته های روزانه واذکار📿📿📿 و پخت غذا خیرات هر هفته شب جمعه برای شادی روح اموات و عزیزان آسمانی🕯🖤 https://eitaa.com/joinchat/2185756879C349956e1f3
شَوَد تا ظلمتَم از بازیِ چشمَت چراغانی مرا دریاب، ای خورشید در چشمِ تو زندانی! خوش آن روزی که بینَم باغِ خشکِ آرزویم را به جادوی بهارِ خنده‌هایَت می‌شکوفانی بهار از رشکِ گل‌های شکر خَندِ تو خواهد مُرد که تنها بر لبِ نوشِ تو می‌زیبَد گُل‌افشانی شرابِ چشم‌های تو مرا خواهد گرفت از من اگر پیمانه‌ای از آن به چشمانَم بنوشانی یقین دارم که در وصفِ شکر خَندَت فرو مانَد سخن‌ها بر لبِ «سعدی»، قلم‌ها در کفِ «مانی» نظر بازی نزیبَد از تو با هر کس که می‌بینی امیدِ من! چرا قدرِ نگاهَت را نمی‌دانی؟! کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi
نگاهی نامسلمان ناگهان انداختی رفتی ندیدی سوختم... آتش به جان انداختی رفتی به شك افتاده بین پنج و شش ركعت شمار ما تو باز اهل یقین را در گمان انداختی رفتی نماندی تا ببینی شهر را در خون و خاكستر عصایت را میان ساحران انداختی رفتی! شبیه چای خود را پیشكش كردم، تو با سردی مرا در انتظارت از دهان انداختی رفتی اگر خیری رساندی بی‌گمان نشناختی، گویا گلی بر سنگ قبری بی‌نشان انداختی رفتی برایت ارزش كشتن ندارم، دیده‌ام هرجا كه رویارو شدم با تو، كمان انداختی رفتی کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi
📝 ‏چنان سرمست شد جانم ز جامِ عشقِ جانانم که تا روز قیامت هم نخواهی یافت هشیارش کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi
گذرِ عمر به شیدایی ما افزوده‌ست رنجِ دنیا به شکیبایی ما افزوده‌ست پایمالِ همه چون قالیِ کرمان شده‌ایم طعنه خلق به زیبایی ما افزوده‌ست هرچه می‌خواست زِ تنهاییِ خود کاست، ولی تا توانست به تنهاییِ ما افزوده‌ست وصفِ زیباییِ او را همه‌جا می‌شنوم هرکجا رفته به رسواییِ ما افزوده‌ست چشمِ او قلبِ مرا برده به تاراج، ولی گوهرِ اشک به بیناییِ ما افزوده‌ست 📕جایگاه شهود/ کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi
✨ نگاهت می‌کنم خاموش و خاموشی زبان دارد زبان عاشقان چشم است و چشم از دل نشان دارد کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi
از بس که جابه‌جا شده معنای نیک و بد از دین نمانده است به‌جا غیر کالبد جمعی ز اعتقاد و گروهی به انتقام هرکس به یک دلیل به ما سنگ می‌زند اثبات بی‌گناهی ما را همین گواه کز فاسقان خبر بپذیرند بی‌سند فهمیدم اشتباه نبود انتخاب عشق وقتی زدند خلق بر این سینه دست رد ای عشق گر دو دست مرا هم جدا کنند آغوش من به روی تو باز است تا ابد ما پیروان مکتب آل محبتیم دلدادگی‌ست مذهب ما "یا علی مدد" 📕وجود/ کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi
اگر باران هم می‌بودی در میان هزاران قطره تو را می‌یافتم و می‌گرفتمت! می‌ترسیدم، چرا که خاک هرچیزی را که بگیرد پس نمی‌دهد... کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi
سکوت وقت صدا و صدا زمان سکوت چه ماجرای عجیبی‌ست داستان سکوت چه بغض‌ها که اسیرند در گلوی صدا چه حرف‌ها که نگفته‌ست در دهان سکوت چه خوب! راز مرا هیچ‌کس نمی‌داند به این دلیل دعا می‌کنم به جای سکوت مرا تحمل این راز در دل آسان نیست که درد عشق نیرزد به امتحان سکوت چه بود پرسشت ای سنگدل که وقت جواب شکست قلب من و بغض ناگهان سکوت شدیم پاک چو آیینه خیره در تو ولی سخن چگونه بگوییم با زبان سکوت؟ 📕بی‌نظمی/ کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi
نگاهی نامسلمان ناگهان انداختی رفتی ندیدی سوختم... آتش به جان انداختی رفتی به شك افتاده بین پنج و شش ركعت شمار ما تو باز اهل یقین را در گمان انداختی رفتی نماندی تا ببینی شهر را در خون و خاكستر عصایت را میان ساحران انداختی رفتی! شبیه چای خود را پیشكش كردم، تو با سردی مرا در انتظارت از دهان انداختی رفتی اگر خیری رساندی بی گمان نشناختی، گویا گلی بر سنگ قبری بی نشان انداختی رفتی برایت ارزش كشتن ندارم، دیده ام هرجا كه رویارو شدم با تو، كمان انداختی رفتی کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi
نمی‌داند دل تنها میان جمع هم تنهاست مرا افکنده در تنگی که نام دیگرش دریاست تو از کی عاشقی؟ این پرسش آیینه بود از من خودش از گریه‌ام فهمید مدت‌هاست مدت‌هاست به‌جای دیدن روی تو در «خود» خیره‌ایم ای عشق اگر آه تو در آیینه پیدا نیست عیب از ماست جهان بی‌عشق چیزی نیست جز تکرار یک تکرار اگر جایی به حال خویش باید گریه کرد اینجاست من این تکرار را چون سیلی امواج بر ساحل تحمل می‌کنم هرچند جانکاه‌است و جانفرساست در این فکرم که در پایان این تکرار پی در پی اگر جایی برای مرگ باشد! زندگی زیباست... 📕ضد/ کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi
📝 ‌‌رویم سیه کز سادگی، شرمنده کردم دوست را او تیغ پنهان زد به‌دل، من زخم رسوا دوختم ! کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi
✨ ماییم که از باده بی جام خوشیم هر صبح منوریم و هر شام خوشیم گویند سرانجام ندارید شما ماییم که بی‌ هیچ سرانجام خوشیم کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 @shear_farsi