#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
.
ابالفضلش چنان باشد که این زن اینچنین باشد
فقط عباس او کافی ست تا ام البنین باشد
همانطوری که تنها فاطمه گشته حسین آور
فقط این زن توانسته ابالفضل آفرین باشد
رباب و زینب کبری عروس و دخترش هستند
که بعد از فاطمه او باید ام المؤمنین باشد
به دورنام او از چار سو عمری پسرهایش
رکاب از نام خود دارند تا این زن نگین باشد
تمام بچه هایش بهترند از دیگران اما
یکی این بین چون عباس باید بهترین باشد
رباب و زینب از عباس می خواندند قبل از او
که قطعا روضه خوانِ خبره باید آخرین باشد
وَ مادر روضه ی عباس را تا آب می خواند
چرا که آخر این روضه باید نقطه چین باشد
به سطح آب، عکس ماه می ریزد به هم گاهی
ولی ماهش چگونه ارباً اربا بر زمین باشد
حضورِ چار امامِ در بقیع و مادری یعنی؛
که بعد از مرگ هم باید که او ام البنین باشد
#مهدی_رحیمی_زمستان
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
ای امیرالمؤنین را یار یا امّ البنین
ای سرا پا پاکی و ایثار یا امّ البنین
مکتب تو مهربانی اسوه ی تو فاطمه
داری از او همچنان آثار یا امّ البنین
دامنت عبّاس پرور، همسرت مولا علی
مرتضی خو فاطمه رفتار یا امّ البنین
بهر فرزندان زهرا بعد زهرا مادری
از تو آید ای علی را یار یا امّ البنین
از تو برد عبّاس میراث وفا و عشق را
تا که شد سقّا و پرچمدار یا امّ البنین
زن پدر نه مادر ریحانه های فاطمه
از محبّت از وفا سرشار یا امّ البنین
بوده ای چون حضرت زهرا غریب شهر خویش
غربت قبرت کند اقرار یا امّ البنین
چار فرزند تو در صحرای سرخ کربلا
چار شیر بیشۀ پیکار یا امّ البنین
جعفر و عثمان و عونت اختر و عبّاس ماه
بین آل احمد مختار یا امّ البنین
خویش را پیوسته می خواندی کنیز فاطمه
در حضور عترت اطهار یا امّ البنین
چار فرزند شهیدت گشت تقدیم حسین
در زمین کربلا هر چار یا امّ البنین
چار داغت بود بر دل باز بود اشکت روان
بر حسین آن رهبر احرار یا امّ البنین
بود نامت فاطمه دردا که همچون فاطمه
گریه کردی روز و شب بسیار یا امّ البنین
فاطمه از داغ پیغمبر تو از داغ حسین
سینه پر از ناله های زار یا امّ البنین
می کشیدی با سر انگشت نقش چار قبر
می زدی آتش به دل صد بار یا امّ البنین
گریه کن یا فاطمه در ماتم آن فاطمه
کز عدو پیوسته دید آزار یا امّ البنین
تو نخوردی سیلی از دشمن میان خانه ات
تو ندیدی صدمه از مسمار یا امّ البنین
دست تو سالم و لیکن بازوی زهرا شکست
پیش چشم حیدر کرّار یا امّ البنین
گریه کن ای مادر عبّاس بهر فاطمه
ای روان اشک تو بر رخسار یا امّ اقای حرم
چشم «میثم» در غم تو در عزای فاطمه
گشته از خون جگر سرشار یا امّ البنین
#غلامرضا_سازگار
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
#دوبیتی
هرچه سرایند ز تو شاعران
یا که بخوانند ز غم مادحین
نمیرسد به سوز آنکه گفتی
لا تدعونی ویک #ام_البنین
#صمد
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هرچه سرایند ز تو شاعران
یا که بخوانند ز غم مادحین
نمیرسد به سوز آنکه گفتی
لا تدعونی ویک #ام_البنین
#صمد
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
سلام بر مادر ياس بهشت
گل تو را خدا چه نيكو سرشت
مطلع شعر شور ام البنين
قصيده ی شعور ام البنين
اى نفست گرمتر از آفتاب
پرده نشين حرم بوتراب
حضرت حيدر به تو دلباخته
خانه خود بهر تو پرداخته
شأن تو بس كه همسر حيدرى
شانه به شانه على مى پرى
فاطمه ی دوم بيت الولى
قلب تو از عشق و صفا صيقلى
از تو شكوفا گل باغ يقين
روشنى و چشم و چراغ يقين
رونق كاشانه ی مولا شدى
مادر بچه هاى زهرا شدى
كنيز آيه هاى كوثر شدى
فاطمه ی ديگر حيدر شدى
همسر و همسفره ی شاه عرب
دامنت آسمان ماه ادب
ادب ز سينه تو نوشيد شير
كه شد چنين شكوهمند و دلير
تو پرورش دادهاى عباس را
شور و شعور و عشق و احساس را
نوكر آل فاطمه خواندی اش
دور سر حسين چرخاندی اش
چهار لاله ات فدايى شدند
چه عاشقانه كربلايى شدند
چو قافله سوى مدينه آمد
به اشك و آه و سوز سينه آمد
بشير ، شعر داغ را جار زد
خزان باغ عشق را زار زد
زينب تو نواى غم ساز كرد
براى تو سفره ی دل باز كرد
براى تو تمام ماجرا گفت
حماسه شهود لاله ها گفت
گفت كه عباس تو بى دست شد
ساقى از جام عطش مست شد
براى تو روضه علقمه خواند
ز غربت يوسف فاطمه خواند
روضه قتلگاه را شنيدى
چه سخت آه از جگر كشيدى
اگر چه داغدار سقا شدى
گريه كن حسين زهرا شدى
به سوگ آن شهيد بى سر حسين
ناله زدى : غريب مادر حسين
بقيع ، شاهد غم و سوز تو
روضه و اشك ، كار هر روز تو
پيكر لاله هاى خود نديدى
شكل چهار قبر مى كشيدى
كنار هركدام مى نشستى
ز صبح تا به شام مى نشستى
ز روضه تو قلب سنگ آب شد
كه دشمن تو نيز بى تاب شد
سوختى و سوختى و سوختى
مدينه را به ناله افروختى
اگر چه داغ روى داغ ديدى
به چشم خود خزان باغ ديدى
نخورده اى سيلى و تازيانه
دفن نشد پيكر تو شبانه
چگويم از على و غربت او
سوخت مدينه از حكايت او
زخم دل شكسته اش نمك خورد
فاطمه ی اول او كتك خورد
شبانه از خانه غريبانه رفت
شكسته و سوخته پروانه رفت
#کمیل_کاشانی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•|🌙🕊|•
هنوز دیر نکردهای...!!
هر روز
ساعت دلم را عقب میکشم
تا خیال کنم
دیر نکردهای هنوز ...
#امام_عصر علیه السلام
تعجیل در ظهور #امام_زمان صلوات
🌱اللهم عجل لولیک الفرج
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
بانو سلام میکنم، اینجا خوش آمدی
از خاک، سمت عالم بالا خوش آمدی
ای تشنه بهشت، به دریا خوش آمدی
من زینبم به خانه مولا خوش آمدی
پیداست در نگات که با نیت آمدی
مانند آسمان به در رحمت آمدی
باغ بهشت باغچه ای در سرای ماست
جای گلیم عرش خدا زیر پای ماست
رزق تمام شهر فقط از دعای ماست
خلق تمام عالم و آدرم برای ماست
این خانه بهشتی زهرا و حیدر است
اینجا محل وحی شدن بر پیمبر است
این خانه را به غیر صفا پر نمی کند
دل را به غیر عشق خدا پر نمی کند
سجاده را به غیر دعا پر نمی کند
هر کس که جای فاطمه را پر نمی کند
از بعد مادرم پدر خاک، بو تراب
کرده تو را به همسری خویش انتخاب
گفته پدر که روی به سوی خدا کنیم
ما مثل مادر، اهل زمین را دعا کنیم
با اسم فاطمه همه رفع بلا کنیم
زین پس تو را به واژه مادر صدا کنیم
تو آمدی که فاطمه را یاوری کنی
در حق ما شکسته دلان مادری کنی
قطعا" شنیده ای که پر مادر شکست
شاخه به شاخه برگ و بر مادر شکست
در کنده شد ز جا و سر مادرم شکست
از ظلم و کینه ها کمر مادرم شکست
از آن به بعد بود پرش درد می گرفت
می خواست پا شود کمرش درد می گرفت
اما نترس شعله به این در نمی زنند
دیگر به خانه، بی ادبان سر نمی زنند
سیلی به روی فاطمه دیگر نمی زنند
هرگز تو را مقابل حیدر نمی زنند
اینجا به فکر تشنگی نور عین باش
فکر ما را نکن، تو به فکر حسین باش
اینجا هنوز هم پر از عطر کوثر است
چشم حسن، برادر من خیره بر در است
اشک حسین روز و شب و از داغ مادر است
این حرف آخری از بقیه مهم تر است
پیش حسین دست به پهلوی خود مگیر
یا که به حق فاطمه بازوی خود مگیر
در آن شبی که بار سفر بست مادرم
من را صدا زد از جگرش گفت، دخترم
جان تو و حسین، گل سرخ بی سرم
من مانده بودم و غم و درد و برادرم
از ان به بعد مادر این سر جدا شدم
کم کم فراهمِ سفر کربلا شدم
حرف از کسی شد آنکه به ما یار می شود
در این مسیر مونس و غمخوار می شود
در کربلا هر آیینه کرار می شود
می آید و به لشگر، علمدار می شود
تو آمدی که ماه شب تار ما شوی
مادر، برای میر و علمدار شوی
حتما" به او بگو غم این نور عین را
از داغ مادرم همه درم شور و شین را
غم های مانده بر جگر عالمین را
اسرار عشق و واژه ذُخر الحسین را
حتما" به او بگو که امید برادر است
مشکی به او بده و بگو آب آور است
حتما" بگو قضیه آن مشک پاره را
حتما" بگو قضیه آن شیر خواره را
اُفتادنِ بدونِ پَر ان سواره را
سیلی زدن به صورت ماه و ستاره را
حتما" بگو که علقمه چشم انتظار اوست
حتما" بگو که مادرم آنجا کنار اوست
#مهدی_نظری
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
از همان روزهای کودکی ام
بوده ام آشنای ام بنین
کام من را گرفته مادر ، با
نمک سفره های ام بنین
رزق من باشد از اعانه ی او
از عنایات مادرانه ی او
آمده پشت درب خانه ی او
سائل بینوای ام بنین
کی شود عشق را رقم بزنم ؟
گوشه ای از بقیع قدم بزنم
دو سه تا مثنوی قلم بزنم
تا سحر در رثای ام بنین
اول و آخرم فدای حسین
تن و جان و سرم فدای حسین
پدر و مادرم فدای حسین
بچه هایم فدای ام بنین
خادم مستدام عباس است
آشنا با مقام عباس است
مورد احترام عباس است
هر که باشد گدای ام بنین
هم مُسمّی به نام فاطمه بود
هم مرامش مرام فاطمه بود
مقتدایش امام فاطمه بود
من کجا و ثنای ام بنین ؟
نه فقط مادر چهار یل است
در وفا بی نظیر و بی بدل است
ادبش بین اهل دل مثل است
شد ادب ؛ خاک پای ام بنین
تا که آمد به بیت شیر خدا
گفت او کودکان فاطمه را
آمدم تا شوم کنیز شما
من فدای وفای ام بنین
در کنار چهار صورت قبر
می نشست آن یگانه اسوه ی صبر
اشک می ریخت از دو دیده چو ابر
من بمیرم برای ام بنین
پسر ارشدش پناه حسین
کاشف الکرب و تکیه گاه حسین
میر و آب آور سپاه حسین
اوست صاحب عزای ام بنین
به کنارم بیا برادر من
کآمده مادر تو در بر من
بنشسته کنار پیکر من
مادری کرده جای ام بنین
#محمود_مربوبی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
آهی کشیدی و رخ آیینه مات شد
اشک زلال چشم تو آب حیات شد
خون دل تو خون دلم را به شیشه کرد
تا از تو خواستم بنویسم دوات شد
این شهر را ادامه دهی... آب می برد
بانو بقیع از ابر دو چشمت فرات شد
ای نوحه خوان ممتدِ از صبح تا به ظهر
قدری نفس بگیر که وقت صلات شد
وقت قنوت، اشک تو افتاد روی خاك
فردا خبر رسید که آنجا قنات شد
او ماند و دختران یتیم قبیله اش
ام البنین بی پسر ام البنات شد
آری پسر قمر به شب مؤمنین که شد
مادر ستاره ی سحر مؤمنات شد
#میلاد_حسنی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ڪسے ڪه چهار پسر داشٺ نور چشم ترَش
بدونِ ماه چہ شبها ڪه صبح شد سحرش
اگر چہ صورٺ او را ڪسے ڪبود ندید
بہ وقٺ دادنِ جان یڪ نفر نمانده برَش
#شهادت_حضرت_ام_البنین(س)🥀
#تسلیٺ_باد🥀
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
خون قلبم نه ز داغ پسرم ریخت حسین
آسمان از غم تو روی سرم ریخت حسین
زینب آن نیست که پیش از سفر از پیشم رفت
از غم موی سپیدش جگرم ریخت حسین
خواهرت گفت که از نیزه دهانت خون شد
ناگهان بند دل از این خبرم ریخت حسین
من شنیدم بدنت زیر سم اسبان رفت
تنت انگار که پیش نظرم ریخت حسین
گفت راوی که جگر گوشه اَت ارباً ارباست
از دلم سختیِ داغ پسرم ریخت حسین
در ره یاری ارباب پسر یعنی چه؟
شکر ، پیش قدمِ تو قمرم ریخت حسین
مادر آن است که یار غم زهرا بشود
پس چه بهتر که به پایت ثمرم ریخت حسین
پسرانم همه بودند سپرهای حسین
سپر من همه در حفظ حرم ریخت حسین
آب اگر ریخت ز مشک پسرم ، شرمنده...
آبرو بود که از چشم ترم ریخت حسین
مرغ باغ ملکوتِ تو شده عباسم
او به پرواز شد و بال و پرم ریخت حسین
مادرت آمد و دست پسرم را بوسید
عرق شرم ز روی پسرم ریخت حسین
#محمود_ژولیده
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
زیبا ستاره و قمری داشتی چه شد
بر مهر و ماه جلوه گری داشتی چه شد
از نور ماه خانه تو بی نیاز بود
از ماه ماه خوبتری داشتی چه شد
ای شیرزن ز شیر خدا مرتضی علی
آخر تو چار شیر نری داشتی چه شد
گفتی مدینه ام بنینم دگر نخوان
ای ام بی بنین پسری داشتی چه شد
زینب رسیده از سفر از او سوال کن
همراه خود تو همسفری داشتی چه شد
زینب نگفت اگر زسکینه سوال کن
آخر تو مهربان پدری داشتی چه شد
تنها چرا رسیده ای ،مادر رقیه کو
با خود تو خواهر دگری داشتی چه شد
رویت کبود گشته ، عمویت مگر نبود
با بودن عمو سپری داشتی چه شد
مادر، بگو رباب چرا پس نیامده
تو مادر نکو سیری داشتی چه شد
.......
آه ای بشیر قافله اخبرنی عن حسین
از نور عین من خبری داشتی؟ چه شد؟
#عبدالحسین
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
من کیم ام الادب ام الکمال ام الوفایم
مادر والا مقام چهار مصباح الهدایم
مادر خود خوانده زینب دختر شیر خدایم
فاطمه ام الابالفضل شهید کربلایم
همسر و همسنگر مولا امیرالمومنینم
من عروس فاطمه بنت اسد ام البنینم
چهار اختر داشتم یک روزه وقف ماه کردم
از ولادت با حسین ابن علی همراه کردم
در دل گهواره از ایثارشان آگاه کردم
دور سر گرداندم و تقدیم ثارالله کردم
شیرشان دادم اگر چه از ولادت شیر بودند
شیر نوشیدند اما عاشق شمشیر بودند
من به دست یوسف زهرا گل احساس دادم
در گلستان وفا سه نسترن یک یاس دادم
نیمروزی هستی خود را به خیر الناس دادم
جعفر و عثمان و عون و حضرت عباس دادم
کاش بودی باز فرزندم که می گردید یارش
کاش می شد جان خود را نیز می کردم نثارش
من نمی دانم به من گفتند عباست فدا شد
دست و چشم و فرق او یک لحظه تقدیم خدا شد
کاش می دیدم چگونه حق عباسم ادا شد
کاش می دیدم چگونه دستش از پیکر جدا شد
کاش می دیدم که بر فرقش عمود آهنین زد
کاش می دیدم کدامین ضربه او را بر زمین زد
کاش می شستم به اشک چشم خود زخم تنش را
کاش می آورد بر من یک نفر پیراهنش را
من نمی دانم که بیرون کرد از تن جوشنش را
کاش وقت دادن جان می گرفتم دامنش را
تا شود فردا به نزد حضرت زهرا شفیعم
گاه گاهی روی آرد در بیابان بقیعم
من که اشک خجلت آن آب آور را ندیدم
من که با چشم تلذی های اصغر را ندیدم من که دیگر سینه ی بی شیر مادر را ندیدم
من که در میدان زبان خشک اکبر را ندیدم
من ندیدم اینکه عباسم چگونه دست و پا زد
تیر دشمن بود در چشمش برادر را صدا زد
من که دیگر مثل زینب جسم بی سر را ندیدم
زیر سم اسب ها نعش برادر را ندیدم
در کنار قتلگه زهرای اطهر را ندیدم
من که اندام کبود چند دختر را ندیدم
کاش در گودال جای دختران نازدانه
پیکر ام البنین می شد کبود از تازیانه
کاش زینب بوی عطر یاس می آورد بر من
زان چه از گودال کرد احساس می آورد بر من
حرفی از حلقوم خیر الناس می آورد بر من
قطعه ای از پرچم عباس می آورد بر من
تاری از زلف علی اکبر نیاوردند بر من
یک نخ از قندافه ی اصغر نیاوردند بر من
نازنین عباسم ای تا پای جان یار حسینم
با سر و با دست سرباز فداکار حسینم
من به خون چهار فرزندم خریدار حسینم
تو فدایی گشتی اما من عزادار حسینم
گرچه ای دست حسین از تن جدا شد دستهایت
مادری داری که بعد از تو بگریداز برایت
#غلامرضا_سازگار
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری
اگرمـادرشوداُمالادب
دورازتصــورنیــسـت
پسـر،بـابالأدبباشد
پسـربالانشینباشـد...
#یاامالبنین❤️
#پیشنهاددانلود
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
امّّ البنین شدم که شوم یاور حسین
تاگل بیاورم بشود پرپر حسین
قصدم نبود اینکه شوم مادر حسین
هستند دختران علی در بر حسین
هستند مثل مادرشان مضطر حسین
شد شاملم دعای سحرهای فاطمه
روشن شدم به نور قمرهای فاطمه
تاج سر منند گهرهای فاطمه
اولاد من کجا و پسر های فاطمه
هستند هر چهار پسر نوکر حسین
شرمنده ام نشد سپر مجتبی شوند
قسمت نبود زودتر از این فدا شوند
حالا بناست راهی دشت بلا شوند
حتی اگر که تک تک شان سرجدا شوند
جای گلایه نیست، فدای سر حسین
جریان گرفته اند کنار ابوتراب
از آل هاشم اند نه قوم بنی کلاب
اصلا نیاز نیست به ترس و به اضطراب
عباس من شده به علمداری انتصاب
او هست یک تنه همه ی لشکر حسین
عهدی است بین ام بنین و خدای خود
غیر از رضای دوست نخواهم برای خود
من دل نبسته ام به دل بچه های خود
اصلا حسین و زینب و کلثوم جای خود
عباس من فدای علی اصغر حسین
هرچند او دگر پسر خویش را ندید
اما غمین نبود که عباس شد شهید
دق کرد بعد از آنکه به او این خبر رسید:
بودند دیو و دد همه سیراب و می مکید
خاتم ز قحط آب، لب انور حسین
کارش دگر نشستن در آفتاب شد
آب زلال در نظر او مذاب شد
شرمنده ی نگاه غریب رباب شد
از اینکه هم قبیله ی شمراست، آب شد
رو میگرفت نزد دو تا خواهر حسین
دیگر مدینه خنده به لب های او ندید
او نیز مثل زینب کبری قدش خمید
گرچه صبوربود، کم آورد تا شنید
یک مرد بی حیا وسط مجلس یزید
با دست اشاره کرد سوی دختر حسین
#علی_ذوالقدر
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
دیدهای از اشکْ تر دارم، تماشا کردنی
دو صدف، صدها گهر دارم، تماشا کردنی
«فاطمه»، «امّ بنین»، «لاتَدْعُوِنّی»، آه! آه!
واژههایی در نظر دارم، تماشا کردنی
باغبان بذر اشکم، راهی باغ بقیع
گریهها در رهگذر دارم، تماشا کردنی
لالههایی چیده شد از باغ من، بس دیدنی
داغهایی بر جگر دارم، تماشا کردنی
آسمان در خود ندیده آنچه در من دیده است
سه ستاره، یک قمر دارم، تماشا کردنی
یک عصا در دست من نگذاشت دست سرنوشت
حال دستی بر کمر دارم، تماشا کردنی
روزگاری بر لب خود این ترنّم داشتم:
مادرم؛ چندین پسر دارم، تماشا کردنی
بی خبر از قصّهی عبّاس و اصغر نیستم
بس خجالت زآن خبر دارم، تماشا کردنی
شب ز راه دور با یاد رخ عبّاس خود
بوسهها از ماه بردارم، تماشا کردنی
رفت از کنعان چشمم یوسف زهرا، حسین
«ماه مصری در سفر دارم، تماشا کردنی»
^*^*^*
بینِ خانه، دور از چشم امیرالمؤمنین
دیده بر دیوار و در دارم، تماشا کردنی
#جواد_هاشمی_تربت
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
از غم یار سرشک مژه دریا کردند
دل من خون،چو دل زینب کبرا کردند
این شنیدم که ابوالفضل من از پا افتاد
یوسف فاطمه را بی کس و تنها کردند
این شنیدم که همان ها که به تو تیر زدند
تا که خوردی به زمین،نیزه مهیا کردند
این شنیدم که تو رفتی و پس از رفتن تو
کودکان در وسط خیمه خدایا کردند
باورم نیست که از نیزه زمین خورد سرت
و ز پهلو سر نیزه سر تو جا کردند
باورم نیست که با بودن تو عباسم
زینبم را سر بازار تماشا کردند
شیر من باد حلال همه فرزندانم
که سر و جان به فدای گل طاها کردند
اشک میریزم اگر در غم طفلانم نیست
اشک ریزم که چه با یوسف زهرا کردند
نه فقط بر بدنش زخم روی زخم زدند
نیزه را در بدن زخمی او تا کردند
گر که مضمون جدیدی است به طبع شایق
نظر لطف بر او حیدر و زهرا کردند
#محمود_اسدی_شایق
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
السلام ای فاطمه ام البنین
السلام ای بانوی دنیا و دین
السلام ای همسر شیر خدا
مادر عباس شمشیر خدا
السلام ای بانوی بیت الولا
دامنت دانش سرای کربلا
السلام ای روح احساس و ادب
آسمان چار خورشید عرب
دامنت مهد شهید علقمه
مادر فرزندهای فاطمه
روح پاکت بوده تسلیم حسین
چار ماهت گشته تقدیم حسین
ای به تو از زینب کبری سلام
از حسین آن یوسف زهرا سلام
ای ادب را ارث داده بر پسر
سه ستاره زاده یک قرص قمر
چون تو را ای پاک بانوی جلیل
خواستگاری کرد بر مولا عقیل
تا که گوشت این بشارت را شنفت
چهره ات مانند گل از هم شکفت
دیده بودی نیمه شب در خواب ناز
بر تو خندید آسمان با روی باز
بر سپهرت بود در رؤیا نگاه
ناگهان سه اختر و یک قرص ماه
یک به یک کردند سیر گلشنت
اوفتادند از فلک بر دامنت
مصحف رویای تو تفسیر شد
خواب شیرینت عجب تعبیر شد
آسمانی را که دیدی در زمین
بود مولایت امیرالمؤمنین
آن سه اختر بود سه فرزند تو
سه فروغ دیده سه دلبند تو
ماه فرزند تو خیرالناس بود
شیر شیران عرب عباس بود
ای به قدر و رتبه برتر از همه
ای به حیدر جانشین فاطمه
ای بهار دامن زهراییت
لاله های سرخ عاشوراییت
ای سلام ما به خیر الناس تو
باب حاجات همه عبّاس تو
در عزای تو مدینه گریه کرد
ام کلثوم و سکینه گریه کرد
بر تو ای بانوی خلق عالمین
ریخت اشک فاطمه بنت الحسین
غم فزون در سینه از اندازه شد
داغ عباست دوباره تازه شد
روز تشییع تو ای بانوی دین
ریخت اشک چشم زین العابدین
صبر تو سرچشمه ای از صبر اوست
قبر پاکت هم کنار قبر اوست
شب به یار غربتت افروخته
دل شده مانند شمع سوخته
روز مرگ مادر ای نیکو سیر
می برد تابوت مادر را پسر
حیف آن جا لاله ی یاست نبود
روز تشییع تو عباست نبود
در عزای چار فرزند شهید
عاقبت چون فاطمه قدّت خمید
دادی از کف طاقت و آرام و صبر
می کشیدی چار صورت مثل قبر
می نشستی در کنار قبرها
گریه می کردی باسان ابرها
داشتی در خلوت و در انجمن
ناله ی عبّاس من عبّاس من
کی چراغ روشن و چشم ترم
نازنین فرزند بی دست و سرم
این شنیدم از کمینگه تاختند
دست عباس مرا انداختند
خصم چون دید از تنت افتاد دست
با عمود آهنین فرقت شکست
بود امّیدت همه بر مشک آب
مشک شد بی آب و تو رفتی ز تاب
چشم گریان تو همچون چشم مشک
ریخت اشک و ریخت اشک و ریخت اشک
فاطمه یا فاطمه یا فاطمه
کاش بودی در کنار علقمه
می زدی گلبوسه باغ یاس را
می گذاشتی روی دامانت سر عبّاس را
لاله ی خونین نثار یاس کرد
گریه بر بی دستی عبّاس کرد
اشک (میثم )وقف باغ یاس او
لاله ای بر تربت عباس او
#غلامرضا_سازگار
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
فاطمیه رفته اما دل شده از نُو حَزین
از غم هجران بی بی حضرت اُم البنین
بانویی که اهل دل از او ادب آموخته
عرشیان و قدسیان از ناله هایش سوخته
اشک ماتم از دو دیده ریخت او با شور وشین
در عزای جعفر و عباس و عثمان و حسین
چون خبر دادش بشیر از کربلا با چشم تر
صِیحه ای زد ، پاره شد بند دلش از این خبر
وای از آنساعت که او میگفت با آهِ غمین
آه اِی مردم نخوانیدَم دگر اُمُ البنین
من شنیدم دست عباسم شده از تن جدا
جان خود تقدیم جانان کرده او در کربلا
من شنیدم تیر کین بر چشم شهلایش زدند
با عَمود آهنین بر فرق زیبایش زدند
هر چه آمد بر سرش قربان شاه عالَمِین
جان او جان عزیزانم به قربان حسین
گر چه قطعه قطعه گشته آن گلِ احساس من
روی دامان حسین بِنهاده سر عباس من
من بمیرم که حسین در کربلا مادر نداشت
کشته شد با حنجر خشکیده و یاور نداشت
#مرتضی_شاهمندی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها
دل من خسته ز غم هاست کجایی عباس
مادرت بی کس و تنهاست کجایی عباس
مثل هر روز در این خانه دوباره پسرم
روضه شرم تو برپاست کجایی عباس
مثل هر روز منم فاتحه خوانت مادر
دلم از داغ تو غوغاست کجایی عباس
سائلت آمده تا خرجیِ سالش گیرد
نا امید از همه دنیاست کجایی عباس
کاش امروز سرم بر روی زانوی تو بود
مادرت بی کس و تنهاست کجایی عباس
***
من شنیدم که شده فرق تو هم مثل علی
چشمم از داغ تو دریاست کجایی عباس
من شنیدم روی تل زینب کبری گفته
شمر بالا سر آقاست کجایی عباس
واشده روی همه در سرِ این ها فکر ِ
غارت خیمه ی زن هاست کجایی عباس
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7