#حضرت_زینب_س_کوفه
سوخته گرچه پرش از شرر غارت ها
پا نهاده است روی تاج ابر قدرت ها
اُسکُتوا گفت و عوالم همگی لال شدند
ریخت از هیبت او هیمنه ی هیبت ها
سالها پيش در اين شهر بزرگى مى كرد
آه دیگر خبری نيست از آن عزت ها
بين اين شهر بنا بود كه مهمان باشد
اُف بر اين رسم پذيرايى و اين دعوت ها
شاهبانوى جهان باشى اگر هم ، وقتى
دست بسته برسى ، مى شكند حُرمت ها
دختر پرده نشین علی و فاطمه را
نگهش داشته کوفه سرِپا ساعت ها
لااقل کاش ابالفضل برایش میماند
با حضورش چه کسی داشت از این جرأت ها
خارجى زاده كه گفتند دلش سوخت ولى
قارى اش آمد و برداشته شد تُهمت ها
داشت مانند علی خطبه ی غرّا میخواند
سر که آمد به سر آمد سخن و صحبت ها
دست بر شانه ی طفلان حرم میگيرد
آنكه خم بود به پايش همه ی قامت ها
میدوَد تا كه كسى نانِ تصدّق نخورد
آرى افتاده به دوشش همه ی زحمت ها
شد قبول اُمّ حبيبه! همه نذرى هايش
خانمش آمده در كوفه پس از مدت ها
اولش هرچه نظر کرد کسی را نشناخت
تا سرِ نیزه نشین، کرد عیان نسبت ها
روز از شدت گرما و شب از سرمایش
پوست انداخته بودند همه صورت ها
سَر كه افتاد زمين زود برَش داشت رباب
چون دگر گير نمى آمد از اين فرصت ها
شعر از گروه #یا_مظلوم
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_حسین_ع_مناجات
دلتنگ #زیارت_کربلا
تَفسیرِ آیه های خُدا، شَرحِ ذاتِ توست
زِنده هَنوز دینِ خُدا، از حَیاتِ توست
تعریفِ شیعه از عرفه، مَدحِ کربلاست
جوشَن کبیر، وَصفِ تَمامِ صِفاتِ توست
روزِ شَهادتِ تو، خُداوند جِلوه کرد
این تازه گوشه ای زِ جَلالِ مَماتِ توست
بُهتِ پَیَمبرانِ اِلهی عَجیب نیست
وقتی که کائِنات، شَب و روز، ماتِ توست
راهِ کَمالِ خَلق، به تو خَتم می شود
چَشمِ حُسینیان، سوی فُلکِ نجاتِ توست
"قَد قامَتِ الصَّلاة"، قیامِ تو اَست و بَس
اِسلام، اُستوار به روحِ صَلاتِ توست
این گِریه بَر مصائبِ تو، رُشدِمان دَهَد
فَیّاضِ اَشکِ مایی و این هَم زَکاتِ توست
عالَم حَریفِ شورِ سَر ما نمی شَوَد
مَستیِ ما به تُربت و آبِ فُراتِ توست
دَر حَسرتِ زیارتِ شِش گوشه، نوکرت...
...در انتظارِ برگه ی سَبزِ بَراتِ توست
شاعر: #رضا_رسول_زاده
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
هر وقت، زیرِ پرچمش، خود را رساندم
با خویش گفتم: خوش به حالم، خوش به آن دَم
گوشه، کنارِ شهر، هرجا روضهای بود،
با صد امید و آرزو، خود را کشاندم
با گرد و خاکِ روضه، خود را پاک کردم
از هرچه غیر از عشق، روحم را تکاندم
صد بار پاسخ داد و رویش را به من کرد
یکبار او را از صمیمِ قلب، خواندم
تا در کنارش لحظهای، آرام گیرم_
هرکس، به غیر از یار را، از خویش راندم
خوشبخت، آنکس که مقیمِ درگهش شد
بدبخت، من که کربلا رفتم، نماندم
...لبتشنه، بر نی رفت و من تا آخرِ عمر
از چشم، جایِ اشک، موجِ خون فشاندم
شاعر: #عادل_حسین_قربان
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#یاصاحب_الزمان_عج💚
پر از عطشم،مرا تو دريايے ڪن
سرشار از احساس و تماشايے ڪن
هر چند ڪہ ما بديم و پيمان شڪنيم
اے خوب بيا دوباره آقايے ڪن
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
سلام خورشید عالم تابان✋☀️
#حضرت_زینب_س_کوفه
هرچند فاتح همه ی جنگ ها شدم
خیلی میان کوفه اسیر بلا شدم
ابروی من شکست سر کوچه ای شلوغ
زخمی سنگ بازی این بچه ها شدم
همسایه ی قدیمیمان داد زد سرم
آزرده از نگاه بد آشنا شدم
خیلی سرت مقابل من خورد بر زمین
افتاد زیر پا و من از غصه تا شدم
پایین نیزه ی تو به من پشت پا زدند
دست خودم نبود که از تو جدا شدم
ام حبیبه آمد و نشاخت زینبم!
من تا نبینمش دو قدم جابجا شدم
لب باز کردم و همه کوفه لال شد
من ناخدای کشتی کرببلا شدم
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_زینب_س_کوفه
#تنور_خولی
یه جای سالم تو تنت نمونده
به قدر یک نگینه انگشتری
قافله سالار روی نیزه ها
بگو منو داداش کجا میبری
غنچه ما رو با سه شعبه چیدن
به روی نیزه ها شکوفه بردن
باب الحوائجای این عالمو
با دست بست سوی کوفه بردن
تن تو روی خاک گرم صحرا
منو با یک قلب کباب میبرن
من سند آیه تطهیر مو
من و سوی بزم شراب میبرن
پرده نشین خیمه ی عفاف و
میون محملی بی پرده بردن
روم نمیشه بگم که کاروانو
انگاری که به حرمله سپردن
نجف کجاست می خوام شکایت کنم
به روی چادرم که پا میذارن
حرمت ما رو توی کوفه کشتن
که نون و خرما صدقه میارن
علی رو باز تو کوفه زنده کردم
نهج البلاغه است روی لبهای من
تو رو قسم میدم به مادرم که
از روی نی با دخترت حرف بزن
سرت اگرچه غرق خاک و خونه
رو نیزه ها آیه نور شدی تو
شکسته شیشه غرور زینب
چرا که مهمون تنور شدی تو
شاعر: حجت الاسلام #محسن_حنیفی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_زینب_س_کوفه
دست منو زنجیر ،فکرش را نمی کردم
چه زود گشتم پیر، فکرش را نمی کردم
بالای تل بودم خودم دیدم که شد خنجر
باحنجرت درگیر، فکرش را نمی کردم
من باتو بودم بی تو از عمرِ بدون تو...
...اینقدر باشم سیر ! ، فکرش را نمی کردم
مسمار و پهلو و غلاف و شعله را دیدم
اما گلو و تیر، فکرش را نمی کردم
دیدم برادر اصغرت را پیش چشمانت
تیری گرفت از شیر، فکرش را نمی کردم
بی دست شد سقا و پرچم بر زمین افتاد
آن دستِ پرچمگیر،...فکرش را نمی کردم
تا بود عباسم کنارم، شمر می لرزید
حالا که گشته شیر، فکرش را نمی کردم
شمشیر بالارفت و پایین آمد و اکبر...
مُردم از آن تصویر،فکرش را نمی کردم
در کوچه های کوفه در پیش کنیزانم
خیلی شدم تحقیر،فکرش را نمی کردم
خوابی که دیدم در زمان خردسالی ام
با اینکه شد تعبیر،فکرش را نمی کردم
حالا فقط من ماندم و رأس تو بر نیزه
ای وای از این تقدیر،فکرش را نمی کردم
شاعر: #مهدی_نظری
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هزار شکر بنای شما به دعوت ماست
شب محرم تو لحظه قیامت ماست.
کسیکه آمده روضه بهشت را دیده
هرآنکجا که عزای شماست جنت ماست
به جفت کردن هر کفش روضه مغروریم
که نوکری حسینیه ها ریاست ماست
لبی که اسم تورا برد اهل تقوا شد
دم حسین خودش باعث طهارت ماست
حساب گریه برای تو با خود زهراست
و فاطمه به قیامت پی شفاعت ماست
بخاطر تو همه محترم شدیم حسین
همین دوقطره اشکی که هست عزت ماست
هزارشکر که سادات زینبی شده ایم
لباس مشکی ما مظهر سیادت ماست
شعور ما همه با شور میشود معنا
جنون برای شما عقل ما و حکمت ماست
روایت است که هرروضه شعبه حرم است
بهشت کرببلا پس میان هیئت ماست
همیشه ما شب هفتم زگریه میمیریم
شب مصیبت اصغر شب شهادت ماست
پوریا هاشمی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
فرود آیید یاران وعده گاه داور است اینجا
بهارستان سرخ لاله های پرپر است اینجا
چه غم گر از منا و وادی مشعر سفر کردی
خدا داند که بهتر از منا و مشعر است اینجا
زیارتگاه کل انبیاء تا با من محشر
مزار قتلگاه عاشقان بی سر است اینجا
فرود آیید ای یاران در این صحرا که می بینم
ز بانگ العطش غوغای روز محشر است اینجا
فرات از چار جانب موج زن اما خدا داند
جواب العطش شمشیر و تیر و خنجر است اینجا
رباب از اشک و خون دل دو چشم خویش دریا کن
که آب تیر زهر آلوده شیر اصغر است اینجا
به گل باران چه حاجت دشت و صحرا را که می بینم
زمینش لاله گون از خون سرخ اکبر است اینجا
مبادا نام آب آرید ای طفلان معصومم
که سقّای حرم خود از شما تشنه تر است اینجا
عَلَم افتاده، من تنها و اطرافم پر از دشمن
سر و دست علمدارم جدا از پیکر است اینجا
برادر با تن عریان به موج خون و می بینم
که کعب نیزه عرض تسلیت بر خواهر است اینجا
سزد که دعوت کنم در کربلا پیوسته میثم را
که او را شور و حال و اشک و سوز دیگر است اینجا
#غلامرضاسازگار
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#امام_حسین_ع_شام_غریبان
شُهرتِ ماست، مُحِبّانِ اباعبدالله
ریزه خواریم، سَرِ خوانِ اباعبدالله
نظرِ فاطمه از روزِ اَزَل بر ما بود
نامِ ما بوده به دیوانِ اباعبدالله
اَشکِ ما از کَرمِ زینبِ او تأمین است
تا که هَستیم پریشانِ اباعبدالله
"یاعَلی" گفتم و دیدم که علی گفت؛ "حُسین"
پدرش رفته به قُربانِ اباعبدالله
قَلمِ عَفو کِشیدند به پَرونده ی ما
تا نِشَستیم به اِیوانِ اباعبدالله
دینِ ما را نَبی آوَرد و حُسین اِبقاء کرد
زیر دِینیم و مسلمانِ اباعبدالله
مَرگ حَقّ است، ولی در دلِ میدان خوب است
کاش باشَم زِ شهیدانِ اباعبدالله
مادرم لُقمه ی نانی که سَرِ سُفره گذاشت
همه خوردیم به اِحسانِ اباعبدالله
جُرعه آبِ خُنَکی خوردم و گُفتَم با اَشک
به فَدای لَبِ عَطشانِ اباعبدالله
رَفته بودم سَرِ بازار لِباسی بِخَرَم
یادَم آمَد تَنِ عُریانِ اباعبدالله
عِلَّتِ سوختنِ چوب دَر آتش این است؛
چوبها خورده به دَندانِ اباعبدالله
آه از شامِ غریبان، که به صَحرا اُفتاد
شُعله بَر دامَنِ طِفلانِ اباعبدالله
شاعر: #رضا_رسول_زاده
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
💚 #سلام_آقای_من💚
🍃🌸غم زمانه خورم یا فراق #یار کشم
🌸🍃به طاقتی که ندارم کدام بار کشم...
❤️ #اللهم_العجل_الوليك_الفرج❤️
🌹تعجیل درفرج #پنج صلوات🌹
آهی کشیدی بر سرم دنیا شده آوار
از این بیابان میرسد بویِ فراقِ یار
سرنیزهها تیز و گریزِ روضهات این است
تیزیِ مسماری که داغ است ُو در وُ دیوار
وقتی که طفلِ شیرخواره میکند هِقهِق
تیرِ سهشعبه بیقراری میکند اِنگار
حیف از قد ُو بالایِ رعنایِ گلِ لیلا
تشییع باید کرد او را یکصد ُو ده بار
عبداللَّه و عبّاس و قاسم با جوانانم
نذرِ وِلایِ حیدر و یک تارِ مویِ یار
خواهر بمیرد گوشهیِ گودال میبیند....
مادر تنَت را زیرِ سُمِّ مَرکبِ اَغیار
سر بر فرازِ نیزهها معجر به زیرِ پا
آویزهها در چنگِ شامیهایِ دختردار
زینب کجا وُ سنگِ بام ُو کوفه وُ دشنام
ندبه بخوان با روضهیِ آزار در بازار
#حسین_ایمانی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
رسید بالاخره قافله کنار فرات..
سلامتی حسین و قبیله اش صلوات!
رباب آمده با اصغرش خوش آمده است
رقیه آمده با اکبرش خوش آمده است
چقدر خوب که جمع بزرگ ها جمع است
تمام قافله پروانه، عمه هم شمع است
به بنده ها برسان جلوه ی رب آمده است
خبر کنید زنان را که زینب امده است
چه با شکوه میآید ز محملش پایین
سر تمامی مردان مقابلش پایین
حجاب دختر حیدر هزار پرده ی نور
ز قد و قامت این زن نگاه عالم دور
رکاب دار ابالفضل و پرده دار حسین
شکوه این زن ابالفضل و اقتدار حسین
چرا کسی نمیآید سلامشان بکند
سلامشان بکند احترامشان بکند
بزرگ بانوی این قافله پریشان است
خدا بخیر کند خیره بر بیابان است
گمان کنم خبرِ سر براش آوردند
خبر ز غارت معجر براش آوردند
رسانده اند خبر را که ای صبور حرم
شکسته میشود این سمت ها غرور حرم
اگر چه آمده ای با دوصدجلال اینجا
به عصر روز دهم میروی ز حال اینجا
همان زمان که حسینت میان گودال است
همان زمان که تنش زیر چکمه پامال است
همان زمان که همه درمیان آشوبند
به بوسه گاه نبی نیزه نیزه میکوبند
لباس کهنه او از تنش جدا شده است
به روی جسم شریفش برو بیا شده است
کبود میشود از تازیانه پیکر تو
سری به نیزه بلند است در برابر تو
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🏴ذکر صلوات ایام محرم 🏴
به حسین بن علی کشته ی قرآن صلوات
به غم وسوز دل وآه یتیمان صلوات
بالب تشنه به میدان شهادت می رفت
به دل سوخته ی خیمه نشینان صلوات
عطش وتشنگی وغنچه ی صد ها لاله
به علی اکبر وآب آور طفلان صلوات
آن حسینی که به صحرای بلا جان می داد
به گل پرپر افتاده به میدان صلوات
دیده بگشا وببین خاک شده غرق به خون
به تن اطهر خونین شهیدان صلوات
آسمان صیحه کند از غم تنهایی او
به چراغ سحر شام غریبان صلوات
آید از کرببلا بانک شهادت طلبی
به سر رفته به نی در ره جانان صلوات
کر بلا قبله ی دلهای پریشان باشد
به زمینی که بود روضه ی رضوان صلوات
کیست تا این همه ایثار به تصویر کشید
به قلم های پر از جوهر ایمان صلوات
🍁خواهی ز پل صراط آسان گذری
🍁بر تشنه لب شهید کربلا صلوات
🍁خواهی که کنار علقمه بنشینی
🍁سقای شهیددست جدا راصلوات
🍁خواهی بروی کنار هفتادو دو تن
🍁هم قاسم و اصغرو علی را صلوات
🍁خواهی که بوقت مرگ راحت باشی
🍁جمع شهدای کربلا را صلوات
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
نزن خیمه/تو این صحرا
پر از درده/چرا اینجا
بیا برگرد/جون زهرا
باشم هرجا/پیشت حال من خوبه
ولی اینجا/دلم بدجور آشوبه
علمدارت/داره خیمه می کوبه
منو می کشه غربت لشکرت
نزن خیمه برگرد جون خواهرت
تن صحرا/پر از ریگه
داره چشمات/به من میگه
میشم از تو/جدا دیگه
تو این لشکر/یکی نیست با تو باشه
نمی ترسی/بی تو خیمه تنها شه؟
می ترسم که/رو این خاک گلوت واشه
زدن خیمه نامردا دور و برت
همه نقشه دارن برای
کیه اونکه/کمون داره
تیرش انگار/جنون داره
که اصغر رو/نشون داره
بریم داداش/اینا حرفشون جنگه
به جای گل/توی دستاشون سنگه
می گی مقتل/یه گواله که تنگه
می ریزه یه لشکر یوهو رو سرت
می بوسم رگاتو جای مادرت
#شاعر؛مهدی رحماندوست
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ای گریههای هرشبِ یکریز جان حسین
باران هر نگاهِ غمانگیز جان حسین
زد صیحه فاطمه که بمیرم حسین جان
زهرا که گفت ، شد دَمِ ما نیز جان حسین
ما آمدیم چای خوریم آبرو بریم
جانم بگیر و چایِ مرا ریز جان حسین
از عشق توست لب به لبِ این سینههای سرخ
میریزد این پیالهی سر ریز جان حسین
ای عاشق تهجد عشاق بی نشان
از جنس توست اشکِ سحرخیز جان حسین
دیدم خدا که خط به گناهان من کشید
تنها خرید از منِ ناچیز جان حسین
با آهِ آتشین سرِ راهم نشسته عشق
از پنبه است خِرقهی پرهیز جان حسین
آقای ما بیا جگری شرحه شرحهایم
تا بشنویم از آن لبِ خونریز جان حسین
حسن لطفی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ای کاش دردمندِ دوایت شوم حسین(ع)
لبریز جرعه جرعه دعایت شوم حسین(ع)
آب از سرم گذشته! رسیدم که مثلِ حُر
در کشتیِ نجات، هدایت شوم حسین(ع)
جانم فدای حضرت زهرا(س) که از ازل
در طالعم نوشت؛ گدایت شوم حسین(ع)
ممنونم از امام-حسن(ع) که اجازه داد
روضه نشینِ بزم عزایت شوم حسین(ع)
مِهر شهادت است که افتاده بر دلم
مُهری بزن که نذرِ ولایت شوم حسین(ع)
قابل بدان و جانِ مرا هم قبول کن
تا که شهیدِ کرب و بلایت شوم حسین(ع)
شرمنده ام که «سر» به تنم هست! حیف شد...
در وُسعِ من نبود فدایت شوم حسین(ع)!
#أَنَا_مِنْ_حُسَیْنٍ
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
💚 #سلام_آقای_من💚
کاش در صحرای محشر
وقتی خدا پرسید،
بنده ی من روزگارت را چگونه گذراندی،
مهدی فاطمه برخیزد و بگوید
#منتظر_من_بود
🌹تعجیل درفرج #پنج صلوات🌹
میونِ گودال ، غوغا بپا شد
عموی من مجروح ضربِ نیزه ها شد
مثلِ مدینه ، همهمه بود و
برای کشتنت هزار تا کوچه وا شد
یکی عصا داره به دستش
یکی با سنگ یکی با خنجر
یکی داره میزنه نیزه
به پهلوی غریب مادر
عموی خوبم ، تنِ دو تامون
اینجا میفته زیرِ دست و پای لشکر
هجومِ مرکب ، یه جای سالم
نمیزاره رو تنمون غریب مادر
قسمتِ عبداللهت اینه
با تو شهیدِ کربلا شه
شبیهِ تو رو خاکِ مقتل
بندِ تنش از هم جدا شه
مثل تو حالا ، غرقِ به خونم
از تشنگی روی لبم رسیده جونم
شبیهِ بابام ، تو بغلِ تو
پا می کشم روی زمین ای مهربونم
گلوم شبیهِ علی اصغر
شد هدف تیرو کمونا
از توی آغوش قشنگت
پر می کشم تا آسمونا
اشعار امیر قربانی فر
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
زینبِ من، خواهرِ دلخون
ازاین به بعد، میشی پریشون
مواظبه، عبداللهم باش..
که یک موقع، نَیاد تو میدون
آخه ببین، غیرتیه مثل حسن
نمی تونه، ببینه من رو بی کفن
میخواد بشه، فدا به روی پای من
وای حسن
وای عمو، نیا نیا عبدالله..
اگر حسن، سیلی و دیده
تو کوچه ها، شده خمیده
عبداللهم، طاقت نداره
ببینه رأ،سَمو بُریده
زینب بگیر، دستایِ طفلِ حسن و..
که می بُرَن، دستِ گلِ یاسمن و..
رو پای من، که میشه خونین دهن و..
وای حسن
وای عمو، نیا نیا عبدالله..
حرمله به، کمین نِشسته
کمر به قتلِ او که بسته
مثل علیم، با یک سه شعبه
رگِ گلوش، شده گُسسته
نَذار بشه، شبیه من پُر از بلا
میره تَنِش، به زیرِ سُمِ مرکبا
تو میبینی، سرش رو روی نیزه ها
وای حسن
وای عمو، نیا نیا عبدالله..
#مجتبی_دسترنج_ملتمس
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7