eitaa logo
اشعار ناب آیینی
26.8هزار دنبال‌کننده
4هزار عکس
976 ویدیو
43 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
"شَمَمتُ ریحَکَ مِن مرقدِک، فَجَنَّ مشامی به کاظمین رسیدم برای عرض سلامی تو آن همیشه امامی، من آن همیشه غلامم من آن همیشه غلامم، تو آن همیشه امامی مرا خیال نمازت شبی کشید به رؤیا عجب رکوع و سجودی، عجب قعود و قیامی چه اشتراک قشنگی‌ست بین طوس و مزارت که از تو و پدرت هست در دو صحن مقامی نوشته‌اند به باب الرضا تمامیِ جودی نوشته‌اند به باب المراد جودِ تمامی شبی ز بخت بلندم به خانۀ تو رسیدم چه سفره‌دار کریمی، چه خوانی و چه طعامی سؤال داشتم از غربتت، زمان به عقب رفت نگاه بود جوابت، نه حرفی و نه کلامی عجب فراز عجیبی، عجب غروب غریبی پس از سه روز هنوز آفتاب، بر لب بامی..." . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بهشت علی گر علی دل، قرار او زهراست ور علی گل، بهار او زهراست او که خود فخر خلقت است به حق مایۀ افتخار او زهراست جلوه‌گاه خداست خود، اما جلوۀ کردگار او زهراست ذوالفقارش اگر عدوکُش شد جوهرِ ذوالفقار او زهراست در علی می‌توان خدا را دید زآنکه آیینه‌دار او زهراست او ندارد به دار دنیا مِهر تا که دار و ندارِ او زهراست سیر، از سِیْرِ باغ و گلزارست گل و باغ و بهار او زهراست خود میان بهشت می‌بیند تا به خانه کنار او زهراست . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
او امتداد غُصّه ی فردای کربلاست همبازی سه ساله ی صحرای کربلاست دریای غیرت و غضبش پر تلاطم است بین تمام قافله او مرد دوم است او آشنای هق هق اشک شبانه هاست زخمیِّ دست سلسله و تازیانه هاست طفل آمده ولی چِقَدَر پیر گشته بود بی جان و خسته از غل و زنجیر گشته بود با آبله ز پای خودش کار می کشید مثل رقیّه از کف پا خار می کشید انگار زهر تازه تری از جگر گذشت تا غصه های بی حد شام از نظر گذشت او دیده با چه سختی و آزار برده اند ناموس شاه را،سر بازار برده اند او دیده شامیان حرامی،دریده اند او دیده معجر از سر عمه کشیده اند او دیده رقص مستی بزم شراب را او دیده خیزران و لب آفتاب را با یاد صحنه ای،جگرش پاره پاره شد حرف کنیز شد،به سکینه اشاره شد بردیا محمدی . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
یادِ غروبِ بی کسی و شعـله ها کنید صحنِ بقیـع و سینـه یِ ما کربلا کنید مانده تنِ حسینِ تو در گـودیِّ عذاب زینب کشانده شد به کجا؟... مجلسِ شراب از چوبِ خیزران و لبِ یارِ ما نگو از اضطـرابِ دخترِ دلـدار ما نگو پایِ برهنه دختـرِ دردانه می دود بالابلنـدِ عرش به ویرانه می رود دیدی به چشمِ خود که حَرَم؛ زار می زند وقتی رقـیه سر رویِ دیـوار می زند سرما و طعنه ها و هجـوم کنایه ها رقصـیدنِ هـزار نفر پایِ نیـزه ها آمد طَبَق که دق کند آرامِ جانِ شاه لکنـت زبان گـرفت تمام خـرابه... آه آهِ رقیـه دامـنِ محـراب را گرفت خوابید و از دوچشمِ حرم خواب را گرفت ای یادگارِ روضه یِ تنـهاییِ حسین یادش به خیر... دخترِ بابایی حسین زد بر لب و دهن که پدر پیکر تو کو؟ ما ندبه خوانده ایم بگو دلبرِ تو کو؟ حسین ایمانی . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هنوز بر تن من جای سلسله است هنوز هنوز بر کف پا زخم آبله است هنوز هنوز قصّه ی بازار شام یادم هست هنوز سنگ سرِ پشت بام یادم هست چه ناله ها که در این سینه ها بریده شدند چه موی ها که سر هر گذر کشیده شدند هنوز قصّه ی آن نیزه دار یادم هست صدای دخترکی بی قرار یادم هست هنوز در دل ما بغض حرمله است هنوز هنوز بر تن من جای سلسله است هنوز شکست پهلوی آن دختری که خورد زمین شبیه پهلوی آن مادری که خورد زمین «سه ساله بود ولی پیر عشق بابا بود» سه ساله بود ولیکن شبیه زهرا بود وحید محمدی . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بار بلا به شانه کشیدم به کودکی از صبح تا به عصر چه دیدم به کودکی از خیمه گاه تا ته گودال قتلگاه دنبال عمه هام دویدم به کودکی آن شب که در مقابل من عمه را زدند فریاد الفرار شنیدم به کودکی عمه اگرچه در همه جا شد سپر ولی من ضرب دست شمر چشیدم به کودکی آن شب که درخرابه سر آمد میان مان چون عمه ام رقیه خمیدم به کودکی با کعب نی لباس همه پاره پاره شد بدتر ز اهل شام ندیدم به کودکی یک سرخ مو زقافله ما کنیز خواست این را به گوش خویش شنیدم به کودکی در مجلس شراب که شخصیتم شکست من آستین صبر جویدم به کودکی قاسم نعمتی . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
از جوار عرش سرزد آفتاب دیگری وا شد از «اَبوا» به روی خلق، باب دیگری... بال وا كن لحظه‌ای در زیر باران شهود از فراز عرش می‌بارد سحاب دیگری بوی پیراهن شنیدم، دیده بستم تا مگر یوسف شعرم ببیند باز خواب دیگری ای غزل! امشب به دریای مدیحش دل بزن دارد این امواج، گوهرهای ناب دیگری ما خدا را در جمال چارده تن دیده‌ایم خوانده‌ام این حرف‌ها را در كتاب دیگری جمله از شهر و دیار و آب و خاكی دیگرند این یكی هم می‌رسد از خاك و آب دیگری بوی احمد، بوی زهرا، بوی حیدر، بوی عشق بشنوید از این چمن، عطر گلاب دیگری حضرت خورشید هفتم، آن كه چشم روزگار با وجود او ندارد انتخاب دیگری شك ندارم جبرئیل امشب برای عرشیان وصف او را می‌كند با آب و تاب دیگری ماه كی بعد از نگاهش آفتابی می‌شود؟ می‌رود از شرم، شب‌ها در حجاب دیگری شش كتابش را خدا آورد و امشب هم گشود از كتاب معرفت، فصل‌الخطاب دیگری یا نمی‌داند بلندای مقامش تا كجاست یا ندارد منكرش حرف حساب دیگری... یا بگو باب الحوائج، یا بگو باب المراد نام او حیف است بردن با خطاب دیگری . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ای آفتاب حُسن به زیبایی‌ات سلام وی آسمان فضل به دانایی‌ات سلام در صبر شاخصی به شکیبایی‌ات سلام تنها تو کاظمی که به تنهایی‌ات سلام هرگه غضب به قلب رئوف تو یافت دست از آب عفو آتش خشمت فرو نشست ای صرف گشته عمر گران تو در نماز دُرِّ خداست اشک روان تو در نماز مطلوب ایزد است بیان تو در نماز واجب بُود درود به جان تو در نماز آن‌سان که نور عشق خدا در وجود توست از صبح تا به ظهر، زمان سجود توست تو عبد صالح و به کفَت قدرت خداست هر ادعا ز قدرت و عزت تو را سزاست هارون چگونه صاحب این دعوی خطاست کی ابر هر کجا که بباری ز ملک ماست قدرت از آن توست که بر ابر پیل‌وار فرمان دهی و شیعۀ خود را کنی سوار... ای کشتی نجات به دریای حادثات دارند شیعیان به شما چشم التفات لب‌تشنه‌ایم تشنۀ یک جرعۀ فرات بر ما ببخش از کرم خویشتن برات در آستان قدس رضا نور عین تو دل پر زند به سوی تو و کاظمین تو چون قلب مرده از دم تو جانم آرزوست چون خاک تشنه، قطرۀ بارانم آرزوست سر تا به پای دردم و درمانم آرزوست پا تا به سر نیازم و احسانم آرزوست بر من ببخش آنچه کند جودت اقتضا سوگند می‌دهم به جگرگوشه‌ات رضا ✍مرحوم . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هر شاعری‌ست تشنۀ تحسین چشم تو از بس سرودنی‌ست مضامین چشم تو چشم جهان به مقدمت ای عشق! روشن است از لحظۀ طلوع نخستین چشم تو از ابتدای خلقت خود، اهل آسمان دل باختند، دل به تو و دین چشم تو دل باختند و نور خدا داشت جلوه‌ها از پشت پلکت از پس پرچین چشم تو دیگر شکوه خلدبرین دیدنی شده وقتی شده‌ست منظر و آیینه چشم تو گل کرده بر لب غزلم باغی از رطب امشب به لطف لهجۀ شیرین چشم تو چشمت بهشت مهر و بهار کرامت است یعنی خوشا به حال مساکین چشم تو حالا دو خط دعا به لبم نقش بسته است در انتظار لحظۀ آمین چشم تو: «آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند آیا شود که گوشۀ چشمی به ما کنند» خوش عالمی‌ست عالم باب الحوائجی با توست نورِ اعظم باب الحوائجی مهر شماست حلقۀ وصل خدا و خلق داری به دست خاتم باب الحوائجی در عرش و فرش واسطۀ فیض و رحمتی بر دوش توست پرچم باب الحوائجی در آستان تو احدی نا امید نیست وقتی برای ما همه باب الحوائجی بی‌شک شفیع ماست نگاه رئوف تو در رستخیز واهمه، باب الحوائجی دلبستۀ سخای اباالفضلی توام مانند ماه علقمه، باب الحوائجی صحنت دوباره غرق گل یاس می‌شود وقتی که میهمان تو عباس می‌شود... در سایه‌سار کوکب موسی بن جعفریم ما شیعیان مکتب موسی بن جعفریم لطفش به گوشه گوشۀ ایران رسیده است یعنی گدای هر شب موسی بن جعفریم هستی ماست نوکری اهل‌بیت او ما خانه‌زاد زینب موسی بن جعفریم قم آستان رحمت آل پیمبر است در این حرم، مُقرَّب موسی بن جعفریم چشم امید عالم و آدم به دست اوست مات مرام و مشرب موسی بن جعفریم حتی قفس براش مجال پرندگی‌ست مدیون ذکر یا رب موسی بن جعفریم وقت قنوت، قبلۀ حاجات می‌شود عالم پر از شمیم مناجات می‌شود ✍ . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ای کلیم‌اللَه تماشا کن کلام الله را بر فراز دست خورشیدِ ولایت، ماه را نور انوار نهم، هفتم چراغ راه را در زمین و آسمان‌ها رهبری آگاه را روح رحمان، جان قرآن، نخل طور است این پسر گوهر رخشندۀ شش بحر ‌نور است این پسر این پسر بدرالمنیر و این پسر شمس‌الضحاست این پسر باب‌الکرم، باب‌الولا، باب‌العطاست این پسر باب‌المرادِ انبیا و اولیاست این پسر هم مصطفی هم مرتضی هم مجتباست... صاحب خلق و خصال و خوی احمد کیست؟ او نفس پاک صادق آل محمد کیست؟ او ماه ذی‌الحجه‌ست محو آفتاب روی او جنس آدم قبضه‌ای از خاک پاک کوی او چشم عیسی از فراز آسمان‌ها سوی او عروة الوثقای ارباب کرامت موی او آیۀ عفو الهی بر لب خندان اوست کشور ایران زیارتگاه فرزندان اوست ای جمال چهارده معصوم در رخسار تو وحیِ ساعد خیزد از لب‌های گوهربار تو آفرینش در پناه سایۀ دیوار تو روح پاک انبیا و اولیا زوار تو آسمان چشم انتظار ذکر یارب یاربت حضرت معبود مشتاق مناجات شبت... ای دُرِ شش بحر و بحر پنج دُر! روحی فداک آسمان در صحن تو بنهاده پیشانی به خاک با غبار کاظمینت روحِ هر ناپاک، پاک بی‌ولایت می‌شود رحمت، عذاب دردناک "میثم" آلوده‌ای عبد و ثناگوی شماست هر که بوده، هر که باشد، سائل کوی شماست ✍ . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ذره ای در نزد خورشید درخشان توأیم تشنه‌ای در حسرت یک جرعه باران توأیم سال‌ها نان خورده‌ایم از سفره‌ی اولاد تو روزی ما می‌رسد چون بر سر خوان توأیم گوشه‌ای از صحن آیینه و یا صحن عتیق هرکجا هستیم گویی کنج ایوان توأیم زائران دختر تو زائران فاطمه‌اند تا ابد ممنون این لطف دو چندان توأیم ما غذای خانه‌هامان هم غذای حضرتی‌ست درمیان خانه هم در اصل مهمان توأیم بی گمان ایل و تبارت عزت این کشور‌اند در حقیقت اهل جمهوری ایران توأیم بچه‌های تو در ایران پادشاهی می‌کنند حضرت غربت‌نشین! مدیون احسان توأیم شش امامی نیستیم و نیستیم اهل وقوف امر، امر توست آقا، تحت فرمان توأیم بی گمان بی حب تو اسلام ابتر می‌شود دین هر کس پای خود، ما که مسلمان توأیم قبله‌ی ما را کشاندی سوی مشهد، در عوض_ بنده‌ی ناقابل شاه خراسان توأیم عبد صالح بوده‌ای، باب الحوائج بوده‌ای ماهم آقا از مریدان عموجان توأیم مست بودیم از غدیر خم، دوباره عید شد تو به دنیا آمدی، مستی ما تمدید شد . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
یا حسین (ع) سوگ جانسوز امیر شهدا می آید بازهم شهر مهیای عزا می آید بازهم هیئتیان رخت سیه می پوشند طبل اعلام محرم به صدا می آید کودکان ملتمس مادر وچادر خواهند هیئت کوچکشان پر زصفا می آید باز هم عطر حسینی به فضا می پیچد رونق نوکری خون خدا می آید شاعران،روز، وشب، گرم سرودن باشند موسم عرض ادب بر شعرا می آید ذاکران از دل وجان مایه گذارند همه نوحه و روضه ی آنها به نوا می آید بهر ارباب همه سینه وزنجیر زنند ماه جبران شدن جرم وخطا می آید همه مدیون حسینیم ازل تا به ابد دینمان را سبب و وقت ادا می آید چند روزی دگر کرببلا دیدنی است که به آن قافله ای جلوه نما می آید کار بر قافله وزینب آن سخت شود روز عاشور که انواع بلا می آید . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
علیه‌السلام به زیر تیغ نداریم مدعا جز تو شهید عشق تو را نیست خون‌بها جز تو به‌جز وصال تو هیچ از خدا نخواسته‌ایم که حاجتی نتوان خواست از خدا جز تو خدای، می‌نپذیرد دعای قومی را که مدعا طلبیدند از دعا جز تو مریض عشق تو را حاجتی به عیسی نیست که کس نمی‌کند این درد را دوا جز تو.. دلا هزار بلا در ولای او دیدی کسی صبور ندیدم در این بلا جز تو.. . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
. . . دوباره زد به سرِ عاشقان هوای حسن نفس ، نفس، نفسِ سینه زن فدای حسن خوشم که یک رگِ من می رسد به او ، مادر! به لطفِ تو شدم امشب غزلسُرای حسن کریمِ طایفه یعنی که با سگی ولگرد عجیب نیست که قسمت شَود غذای حسن در این زمانه که هرکس به هر دَری زده است خوشا به حال کسی که شده گدای حسن ببین که روی لَبَش لختهْ خون به جای دعاست نگاه کن که اجابت شده دعای حسن چقَدْر یاسِ کبود آمده ست دورِ لَبَش چقَدْر روضه ی زهراست روضه های حسن میان کوچه ی تاریخ تا ابد پیداست چه رازهای مگویی ز ردپای حسن چه دید در دلِ کوچه که بود تا آخر همیشه بغضِ غریبانه در صدای حسن برای مادرِ او روضه خوان بخوان از او دوباره کرده دل اَبری اش هوای حسن بگو به مادرِ او ما غریب و تنهاییم غریب ها همه هستند آشنای حسن بگو دو غم به دلت ماند حضرتِ مادر کفن برای حسین و حرم برای حسن ولی مباد که غمگین شوی که ما هستیم همیشه مست حسین و همیشه پای حسن... . . . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
علیه‌السلام نمی‌شد خالی از عَمّارها دور و برت، ای کاش یلی همتای اشتر داشتی در لشکرت، ای کاش سکوت محض اگر شد پاسخ هل من معین تو ملامت‌ها نمی‌شد پاسخ چشم ترت، ای کاش تو را باور نخواهد کرد این شهر فریب‌آلود مدینه بی‌پناهت خواست اما همسرت، ای کاش... برادر کوه بود و شانه‌اش از اشک تو لرزید خدا تسکین شود بر قلب خون خواهرت، ای کاش چگونه جسم تو تشییع شد سربسته می‌گویم شبیه فاطمه شب دفن می‌شد پیکرت، ای کاش . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
علیه‌‌السلام چه خبر شد که راه بندان است کوچه کوچه پر از غزلخوان است همه انگشت‌ها به دندان است ماه روی حسن نمایان است سبز مثل بهار می‌آید با فقیران نشسته روی حصیر برکت می‌دهد به نان و پنیر به نگاهش دل یتیم، اسیر سفره پهن و چه فرق اینکه فقیر از کدامین دیار می‌آید باز تا بخششی دوباره کند اهل آن نیست استخاره کند سنگ را مهر او ستاره کند به همین ابر اگر اشاره کند ابر پروانه‌وار می‌آید مثل آیینه است آیینش رمضان الکریم مسکینش شمس از سکه‌های زرینش سائل خنده‌های شیرینش به امید انار می‌آید دل‌شکسته‌ست از زمانۀ خود تکیه داده به نخل خانۀ خود غرق در شور بی‌کرانۀ خود دارد از خلوت شبانۀ خود ماه شب‌زنده‌دار می‌آید هرچه دِرهم تَصَدُّق سر او فتنه برخاست پای منبر او زرهش هست یکه سنگر او تک و تنهاست گرچه، لشکر او به نظر بی‌شمار می‌آید صلح یا جنگ، حکم حکم خداست دور تا دور او نفاق و ریاست در خروش نبرد، مرد کجاست؟ لشکرش هاله سیاهی‌هاست از میان غبار می‌آید خون‌جگر از کلام بعضی‌ها ناامید از مرام بعضی‌ها زهر خورد از طعام بعضی‌ها زخم خورد از سلام بعضی‌ها همچنان بردبار می‌آید زخم اگر بشکفد به جامه صلح یا که خونین شود عمامه صلح مصلحت هست در ادامه صلح دارد از پای عهدنامه صلح با شکوه و وقار می‌آید سینه‌اش رازدار سر مگوست دین دنیاپرست بند به موست دوست لفظی شبیه لفظ عدوست از قعودی که صبر ریشه اوست چه قیامی به بار می‌آید حرف حق مرده، حرف نان مانده در گلو باز استخوان مانده ولی آن روی داستان مانده مردی از نسل آسمان مانده که سرانجام کار می‌آید . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
دل در بهارانِ هـــوایــــت دلنشین است حقاً که شهر کـــــــربلا عرش برین است شـــوق زیـــارت میزند در سینه ها موج طعمِ اذان صحن تو حصنِ حصین است رزق حـــلال نــوکران ذکـــر حسین است اسم تـــــــو بر روی عقیق دل نگین است درس جــــنون و عاشقی را داده زیــــنب روحی فداک حضرت عشق آفــرین است راه نجف تا کــــــربلا تعریـــــف عشق است یعنی شــــــــروع عاشقی از اربعین است عبدالرحمن رستمیان جهرمی . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بهار بندگی ام را خودم خزان کردم گناه کردم و از کرده ام زیان کردم چقدر دل، سرِ آمال خویش آزردم چه کارها که برای دو لقمه نان کردم رضای صاحب خود را نکرده ام منظور نگاه بر سخن و حرف این و آن کردم به جای خیر فقط دردسر شدم عمری همیشه خون به دل صاحب الزمان کردم مرا گرفت به آغوش و زیر و رویم کرد همین که وضع بدم را کمی بیان کردم هزار بار زمین خوردم و خدا را شکر هزار بار توسل بر آسمان کردم مرا همیشه دعا کرد و مهربان تر بود... از آن چه در همه ی زندگی گمان کردم همین که فاطمه گفتم مرا خرید آقا قسم به فاطمه صد بار امتحان کردم دم غروب غریبانه گریه و زاری برای غربت آن قبر بی نشان کردم پرش شکسته پرستو و در قنوتش خواند: هوای پر زدن از بین آشیان کردم برای آن که نبیند علی چه شد دستم سه ماه بازوی خود را از او نهان کردم محمد جواد شیرازی . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
دیده در حسرت دیدار شما مانده هنوز به تمنای نگاهت دل ما مانده هنوز فقرا پیش کریمان که معطل نشوند منتظر بر سر راه تو گدا مانده هنوز در نبودت ز دلم صدق و صفا کم‌کم رفت مهرت اما به دلم شکر خدا مانده هنوز همه حاجات به لطف تو روا شد اما با شما یک سفر کرب‌وبلا مانده هنوز می‌شود دیدن روی تو نصیبم یا نه دل من بین همین خوف و رجا مانده هنوز به همان ناله بین در و دیوار قسم مادرت چشم به راهت به خدا مانده هنوز ای امید همه دل‌های شکسته برگرد دختری در عقب قافله جا مانده هنوز . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
قرار بود زمستان شود بهار چه شد قرار بود به سر آید انتظار چه شد مدینه منتظر فارس الحجاز بُوَد قرار بود رسد از ره آن سوار چه شد قرار بود که یک صبح جمعه بوسه زند به مقدمش حجر و رکن و مستجار چه شد قرار بود تنِ قاتلان زهرا را کند ز خاک برون و کشد به دار چه شد به دربِ سوخته چشمی هنوز دوخته است نشسته آمدنت را به انتظار.. چه شد اگر چنین گله از ما کنی، روا باشد: که ادعا بگذارید، اضطرار چه شد؟ بیا تو روضه بخوان و بگو در آن «روزی که شد به نیزه سرِ آن بزرگوار» چه شد به چشمِ زینب کبری، غبار، پرده فکند بیا بگو که چو بنشست آن غبار چه شد بیا «هَوَيْتَ إِلَى الْأَرْض» را تو معنا کن تنی که بود در آن، تیرِ بیشمار چه شد؟ کسی به خیمه نیاورد نعش عبدالله میان معرکه در اوج گیر و دار چه شد همه شنیده، تو دیدی ـ فدای چشم ترت ـ که ده سوار چه کردند و شهسوار چه شد جماعتی که بُوَد فرششان پرِ جبریل چو پابرهنه دویدند روی خار چه شد طنین العطش از قتلگاه می‌آمد به خیمه‌گاه رسید آب خوشگوار.. چه شد برای جایزه چون شد جدا سر شهدا در آن میانه تو دانی که شیرخوار چه شد چو کرد قافله آهنگ کوفه - واویلا - چو خواست عصمت صغری شود سوار چه شد به سمت راست، جسد را نهند در دل قبر بگو تنی که نمی‌ماند برقرار چه شد شنیده‌ام دخلت زینبٌ علی ابن زیاد به طعنه گفت که آن عزت و وقار چه شد چو دید شه ز روی نی: ز بی کسی با شمر کند تکلم ناموس کردگار چه شد کنار تربت شه چون رسید خواهر زار چو خواست آب بریزد بر آن مزار چه شد . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ما منتظریم از سفر برگردی یکروز شبیه رهگذر برگردی با کاسه یِ آب و مجمری از اسپند ما آمده ایم پشتِ در برگردی وقتی سَرِ شب که رفتنت را دیدیم گفتیم نمی شود سَحَر برگردی؟ ما منتظر تو ایم آقا نکند یک جمعه غروب بی خبر برگردی من گوشه نشین کوچه یِ بر گشتم ای کاش که از همین گذر برگردی پرواز نمی کنیم از اینجا باید در فصل نبود بال و پَر برگردی وقتش نرسیده است ای مرد ظهور با سیصد و سیزده نفر برگردی؟! علی اکبر لطیفیان . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
گدای فاطمه هستيم اسير دام شما گدای خانه زهرا ، دخيل نام شما شبيه فاطمه بودن هم عصمت محض است شبيه فاطمه بودن بُوَد مقام شما دخيل روضه تان بوده اند اجدادم تمام ايل و تبارم شود غلام شما تو كربلا نروي هم قيام خواهي كرد كه بود كرب و بلا صحنه ي قيام شما چهار مرتبه دشمن شهامتت را ديد چهار مرتبه تيغ آمد از نيام شما تمام كرب و بلا ظهر روز عاشورا چهار مرتبه پا شد به احترام شما . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
این صفای سینه هامان از صفای فاطمه است هر چه داریم و نداریم از عطای فاطمه است چادر خاکی او بر قلب ما هم نور داد باز هم در جان ما حال و هوای فاطمه است باز هم این سفره های هئیتی رونق گرفت رونق این روضه ها از اعتنای فاطمه است باز هم مهدی ما شال عزا انداخته باز دلخون از غم و سوزِ عزای فاطمه است بوی زهرا را گرفته باز شهر مصطفی کوچه های شهر مست ربنای فاطمه است آبرومان رفته اما بازهم ما را خرید آنچه آورده است ما را هم، وفای فاطمه است حاجت یک ساله می خواهیم این شب ها از او دستِ رحمت، بازوی مشکل گشای فاطمه است مریم و آسیه و حوا و آدم جای خود خوب می دانیم ما، عالم گدای فاطمه است من نمی دانم چه سری هست در خلقت ولی خلق مجنون علی، او مبتلای فاطمه است از همان اول خدا در شأن زهرا گفته بود او برای حیدر و حیدر برای فاطمه است کی فروشیم عزتِ خود از برای آب و نان بشنوید، این مملکت تحت لوای فاطمه است مادری کرده برای بی پلاکان شهید قبر این گمنام ها پائین پای فاطمه است گرچه پنهان ماند، قبر مادر آلاله ها سینه ی سینه زنان تا هست، جای فاطمه است علت این گریه های ماست، اشک فاطمه گریه های ما همه از گریه های فاطمه است گوش کن، از کوچه ها دارد صدایی می رسد یا صدای مجتبی، یا نه... صدای فاطمه است علت چشمان تارش بعد ها معلوم شد جای دست گرگ روی پلک های فاطمه است وحید محمدی . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
چه ماتمی است که بر جان نشاندنش سخت است خدا کمک کند این روضه خواندنش سخت است کسی که ذوق نشستن کنار حیدر داشت چطور شد که در این خانه ماندنش سخت است؟ ببین چقدر بزرگ است جرمشان، زهرا... دلش شکست، که این دل شکاندنش سخت است اگر که فاطمه این سو گرفته مولا را بگو چهل نفر آن سو، کشاندنش سخت است اگر تکان ندهد روزگار صبرت را غبار چادر مادر تکاندنش سخت است کبوتری که نمیبیند آسمانش را به لانه با پر زخمی رساندنش سخت است نخوانده موی سیاه غزل سپید شده خدا کمک کند این روضه خواندنش سخت است حسین صیامی . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ای شنیـده ز دَمت ختم رسل بوی خدا دیده در ماه رخت چشم علی روی خدا چشمِ چشمِ حقـی و بـازوی بازوی خدا منطقت وحی و زبان تو سخن‌گوی خدا سینـه‌ات مخـزن اسـرارِ هـوالهوی خدا خـلقتت آینـۀ خُلـق خــدا، خوی خدا سوَرِ، کوثـر و یاسین محمّد، رویت لیلۀ القدر خدا، سایه‌ای از گیسویت مصطفـی شیفتـۀ وجهۀ ربانی تو نورهـا هاله‌ای از طلعت نورانی تو ملک و جن و بشـر گرم ثناخوانی تو آسمان گوشه‌ای از سفرۀ مهمانی تو روح جبریـل امین مرغ گلستانی تو وحی پرواز کنـد وقت سخن‌رانی تو نگـه نافـذ چشم تو مسیحای علی است راز هر موی تو یک لیلۀ احیای علی است خالـق عزّوجـلّ مــدح تــو را می‌گوید پــدر از بـاغ جنـان عطر تو را می‌بوید کوثر از اشک سحرگاه تـو رخ می‌شوید عصمت از چار طرف راه تـو را می‌پوید خلد، خـاک در سلمـان تـو را می‌بوید از قدم‌‌هــای کنیـز تــو ملک می‌روید بـال جبریـل امیـن فرش ره زائر توست دو جهان گمشده در تربت بی‌حائر توست دفتـر مـدح تـو قـرآن رسول الله است مهـر تــو پایـۀ ایمـان رسول الله است دامنت بـاغ دو ریحـان رسول الله است سینۀ پـاک تـو رضوان رسول الله است صـورتت سـورۀ فرقـان رسول الله است جان تو جان علی، جان رسول الله است برتـر از دانـش و ادارک و ثنـای همه‌ای تو همان فاطمه‌ای فاطمه‌ای فاطمه‌ای" طایـر قلـۀ عـرشی و زمیــن منزل توست عقـل کـل زائر کاشانۀ خشت و گل توست ناقه‌ات رفـرف و آغـوش خدا محمل توست وسعت باغ جنان گوشه‌ای از محفل توست تو در آغوش خدایـی و خدا در دل توست تـا ابـد ذریّـۀ ختـم رسـل، حاصل توست کوثـر رحمتـی و ساقی تو دست علی است بودِ تو، بود علی، هستیِ تو هست علی است پدرانـم همــه خــاک قــدم دو پسرت پسرانـم همــه تـا روزِ جـزا خاک درت پدرت گفت: به قربان تو دختـر، پدرت! مـادرت عصمـتِ ذاتِ احــدِ دادگـرت دخترت زینب کبراست- حسینِ دگرت تو: صدف، نسلِ علی تا صف محشر: گهرت نور و فرقانی و طاهایی و یاسین علی مهر تو دین علی، مشی تو آئین علی جز تو یا فاطمه بر ختم رسل کوثر کیست؟ بضعــه و مـام دو ریحـانۀ پیغمبر کیست؟ دختـری را که پدر گفته به او مادر، کیست؟ با علی همدم و هم پایه و هم سنگر کیست؟ حامـی دست خـدا، دخت پدرپرور کیست؟ بین دشمن تک و تنها سپر حیدر، کیست؟ تو سراپا علی استی و علی زهرایی است نـه علی، بلکه خدای ازلی زهرایی است نوح تـوحیـد در امـواج خطر کیست؟- تویی روح مابیــن دو پهلوی پــدر کیست؟- تویی اُمِّ دیــن، اُمِّ کتـاب، اُمِّ بشــر کیست؟- تویی مطلع‌الفجرِ دو شمس و دو قمر کیست؟- تویی بهتریـن یـار علـی در پس در، کیست؟- تویی به علـی بازو و شمشیـر و سپر کیست؟- تویی بهتـرین یـار علـی یار علی یار علی! تا صف حشر به هر عصر، طرفدار علی! هـر کــه از قبـر نهـان تـو نشانی می‌خواست گفتمش در دل تو، در دل من، در دل ماست بس کـه پیداست، به چشم دگران ناپیداست نه مدینــه، همـه‌جا تربــتِ پــاکِ زهراست فاش گویم: حـرمِ فاطمـه، آغــوش خداست حال می‌پرسم: آنجا که خدا نیست، کجاست؟ چــارْ دیوارِ بهشت دل ما حائر توست تو همان وجه خدایی و خدا زائر توست تو کجا؟ این همه رنج و غم و آزار کجا؟ تـو کجـا؟ نالـه بین در و دیوار کجا؟ بضعـۀ احمد و دود و شــرر نار کجا؟ روی حـور و ستمِ دیـوِ ستمکار کجا؟ مخزن سرِّ حق و صدْمۀ مسمار کجا؟ گل بی‌خار؟ کجا نیشِ سرِ خار کجا؟ از در سوختــۀ خانه تو معلوم است به خدایی خداوند، علی مظلوم است شـده نزدیـک بـه آتش بکشـم دنیا را گوییــا می‌نگـرم ایــن ستـمِ عظما را کـه فلانی بـه فلان گفـت: بزَن زهرا را آن که سوزانـد بـه آتش، حرمِ طاها را کشت بـا کشتـن نامـوس خدا، مولا را زد چو بر باب ولایت به جسارت، پا را لگدی زد به در و سوخت روان همه را کشت یـک سوم سادات بنی فاطمه را نـه فقـط دسـت عـدو بیت تـو را آتش زد دست شیطان به همه هست خدا آتش زد بــه دل سوختـه اهـل ولا آتش زد به خدا بر حرمِ کـرب و بلا آتش زد تا صفِ حشر به قلب شهدا آتش زد بال جبریل امین را ز جفـا آتش زد زین شرر تا صف محشر دل عالم سوزد پای این آتش دل، سینۀ «میثم» سوزد استاد حاج غلامرضا سازگار . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7