eitaa logo
اشعار ناب آیینی
31.7هزار دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
1.1هزار ویدیو
93 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . . ☫ ﷽ ☫ 🔸مجموعه بزرگ تبلیغات برتر👇🏽 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 . ⭐️مجموعه تبلیغاتی ناب 👇🏽 https://eitaa.com/joinchat/2155085856Cb60502bb59
مشاهده در ایتا
دانلود
بین نماز ، وقت دعا گریه می کنی با هر بهانه در همه جا گریه می کنی در التهاب آهِ خودت آب می شوی می سوزی و بدون صدا گریه می کنی هر چند زهر قلب تو را پاره پاره کرد اما به یاد کرب و بلا گریه می کنی اصلاً خود تو کرب و بلای مجسّمی وقتی برای خون خدا گریه می کنی آب خوش از گلوی تو پایین نمی رود با ناله های وا عطشا گریه می کنی با یاد روزهای اسارت چه می کشی ؟ هر شب بدون چون و چرا گریه می کنی با یاد زلفِ خونی سرهای نی سوار هر صبح با نسیم صبا گریه می کنی یوسف رحیمی سلام 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ما در بهشت مرغ غزلخوان باقریم در گوشه ای ز صحن شبستان باقریم بوسه زنان پای غلامان باقریم بیچاره ایم و دست به دامان باقریم آنقدر لطف و جود و کرم کرده است که همواره زیر بارش باران باقریم از داغ قبر خاکی او لطمه می زنیم بر سینه و به سر زده گریان باقریم یکتا امام اهل نظر یک نظر فقط آقا نمی کنی تو ضرر یک نظر فقط گرد و غبار قبر شما بهتر از بهشت یک نخ ز شال آل عبا بهتر از بهشت من که ز تو بهشت برینی نخواستم از من لب و ز تو کف پا بهتر از بهشت جنت برای اهل نظر.... یک نگاه کن ... رحمی کنی به حال گدا بهتر از بهشت شمعی کنار پنجره های بقیع نیست گریه کنار پنجره ها بهتر از بهشت در خواب هم برای تو گنبد نساختیم اصلا چرا برای تو مرقد نساختیم از این به بعد روضه ی ما می شود شروع با خاطرات کرببلا می شود شروع با اشک و سوز وآه و نوا می شود شروع دارد عزای اهل ولا می شود شروع چون گریه های آل عبا می شود شروع خونریزی از دو چشم شما می شود شروع این ماجرا بگو ز کجا آب می خورد قصه ز ظلم آن خلفا می شود شروع جسمی میان آن درو دیوار مانده بود ردی به سینه از نوک مسمار مانده بود با پنج سال سن سر بر نیزه دیده ای در زیر نیزه ها تن در خون تپیده ای مثل رقیه مثل سکینه به شهر شام تو مزه های ضرب لگد را چشیده ای پای برهنه با تن زخمی دویده ای از روی خارهای بیابان پریده ای رقاصه ها به دور شما تاب خورده اند دشنام و فحش و زخم زبان ها شنیده ای روضه تمام و این دلمان غرق در غم است این اولین گریز به ماه محرم است محمد مبشری سلام 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
صورتی زرد شده وقت سفر معلوم است آتش سینه ای از دیده ی تر معلوم است به خودش روی زمین مثل پدر می پیچد از همین صحنه غم زهر و جگر معلوم است وسط حجره تنش روی زمین افتاده بین گرداب بلا فرض خطر معلوم است باقر آل پیمبر بدنش می لرزد در شب حادثه ای تلخ سحر معلوم است کمرش زخمی زنجیر و غم شلاق است اشک می بارد و داغی شرر معلوم است یاد آن کوچه و بازار و غم ناموسش خون رگ های عمو بین گذر معلوم است سنگ های سر کوچه چه شتابی دارد از سر نی به زمین خوردن سر معلوم است به روی پیرهنی که کفنش شد آخر حال جای قدم چند نفر معلوم است زیر لب گفت که تشنه ست ؛سرش را نبرید در نگاهش چه غمی باز مگر معلوم است محمد مبشری سلام 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
طفل بودم که اسارت دیدم خیمه ها را همه غارت دیدم من چهل روز حقارت دیدم عمه را بزم جسارت دیدم بزم می بود لعینی برخاست دختری را به کنیزی میخواست غنچه ها را همه پرپر دیدم بر سر نی،سر اصغر دیدم چادر پاره ی خواهر دیدم دم کاخ یزید،سر دیدم خاکها زخم رخش پوشیدند سر او را به زمین کوبیدند رفتم از یاد و نرفته از یاد همه ی زندگی ام رفت به باد تا که همبازی ام از ناقه فتاد زجر آمد ز ره و زجرش داد لگدی زد به تن او که خداش نکند قسمت کافر ای کاش محمود اسدی(شائق) . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
او امتداد غُصّه ی فردای کربلاست همبازی سه ساله ی صحرای کربلاست دریای غیرت و غضبش پر تلاطم است بین تمام قافله او مرد دوم است او آشنای هق هق اشک شبانه هاست زخمیِّ دست سلسله و تازیانه هاست طفل آمده ولی چِقَدَر پیر گشته بود بی جان و خسته از غل و زنجیر گشته بود با آبله ز پای خودش کار می کشید مثل رقیّه از کف پا خار می کشید انگار زهر تازه تری از جگر گذشت تا غصه های بی حد شام از نظر گذشت او دیده با چه سختی و آزار برده اند ناموس شاه را،سر بازار برده اند او دیده شامیان حرامی،دریده اند او دیده معجر از سر عمه کشیده اند او دیده رقص مستی بزم شراب را او دیده خیزران و لب آفتاب را با یاد صحنه ای،جگرش پاره پاره شد حرف کنیز شد،به سکینه اشاره شد بردیا محمدی . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
یادِ غروبِ بی کسی و شعـله ها کنید صحنِ بقیـع و سینـه یِ ما کربلا کنید مانده تنِ حسینِ تو در گـودیِّ عذاب زینب کشانده شد به کجا؟... مجلسِ شراب از چوبِ خیزران و لبِ یارِ ما نگو از اضطـرابِ دخترِ دلـدار ما نگو پایِ برهنه دختـرِ دردانه می دود بالابلنـدِ عرش به ویرانه می رود دیدی به چشمِ خود که حَرَم؛ زار می زند وقتی رقـیه سر رویِ دیـوار می زند سرما و طعنه ها و هجـوم کنایه ها رقصـیدنِ هـزار نفر پایِ نیـزه ها آمد طَبَق که دق کند آرامِ جانِ شاه لکنـت زبان گـرفت تمام خـرابه... آه آهِ رقیـه دامـنِ محـراب را گرفت خوابید و از دوچشمِ حرم خواب را گرفت ای یادگارِ روضه یِ تنـهاییِ حسین یادش به خیر... دخترِ بابایی حسین زد بر لب و دهن که پدر پیکر تو کو؟ ما ندبه خوانده ایم بگو دلبرِ تو کو؟ حسین ایمانی . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هنوز بر تن من جای سلسله است هنوز هنوز بر کف پا زخم آبله است هنوز هنوز قصّه ی بازار شام یادم هست هنوز سنگ سرِ پشت بام یادم هست چه ناله ها که در این سینه ها بریده شدند چه موی ها که سر هر گذر کشیده شدند هنوز قصّه ی آن نیزه دار یادم هست صدای دخترکی بی قرار یادم هست هنوز در دل ما بغض حرمله است هنوز هنوز بر تن من جای سلسله است هنوز شکست پهلوی آن دختری که خورد زمین شبیه پهلوی آن مادری که خورد زمین «سه ساله بود ولی پیر عشق بابا بود» سه ساله بود ولیکن شبیه زهرا بود وحید محمدی . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بار بلا به شانه کشیدم به کودکی از صبح تا به عصر چه دیدم به کودکی از خیمه گاه تا ته گودال قتلگاه دنبال عمه هام دویدم به کودکی آن شب که در مقابل من عمه را زدند فریاد الفرار شنیدم به کودکی عمه اگرچه در همه جا شد سپر ولی من ضرب دست شمر چشیدم به کودکی آن شب که درخرابه سر آمد میان مان چون عمه ام رقیه خمیدم به کودکی با کعب نی لباس همه پاره پاره شد بدتر ز اهل شام ندیدم به کودکی یک سرخ مو زقافله ما کنیز خواست این را به گوش خویش شنیدم به کودکی در مجلس شراب که شخصیتم شکست من آستین صبر جویدم به کودکی قاسم نعمتی . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
سلام ما به بقیع و بُقاع ویرانش بر آن حریم که باشد ملک نگهبانش سلام ما به بقیع، آن تجسّم غربت گـواه بر سخنـم تربـت امـامـانش بقیع کعبه ی قدس چهار معصوم است چـهار نور خدا مـی دمد ز دامـانش یکی است حضرت باقر از آن چهار امام که داغ او زده آتش به قلب یارانش شهید شد ز جفای هشام آن مولا زِ زهرِ تعبیه در زین که آب شد جانش غریب اوست که در موسم زیارت حج مدینه و آنهمه زائر که هست مهمانش شـب شهادت او یـک نفر نمـی ماند که اشک غم بفشاند به قبر ویرانش دری که سجده گه قدسیان بود خاکش به زائرش ندهـد اذن بوسـه دربــانش استاد سیدرضا مؤید . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
امام محمد باقر (ع) حضرت باقر،شد شهید کین از ستم مولی،شد فدای دین آه و واویلا۲ رفته از دنیا،مظهر خالق می زند بر سر،حضرت صادق آه و واویلا۲ شهر یثرب شد،کربلا امشب حضرت صادق،در عزا امشب آه و واویلا۲ چه ستم ها دید،از هشام دون زین مصیبت ها،جگرش شد خون آه و واویلا۲ آن که بوده از،حق خود محروم در مدینه شد،از ستم مسموم آه و واویلا۲ لحظه ی آخر،در نوا بوده یاد جدش در،کربلا بوده آه و واویلا۲ آن که بر سجاد،نور عین بوده کربلای عشق،با حسین بوده آه و واویلا۲ دیده باقر در،روز عاشورا خون شده قلب،یوسف زهرا آه و واویلا۲ دیده لاله شد،کربلا پرپر اربا اربا شد،پیکر اکبر آه و واویلا۲ کربلا دیده،شیرخوار اصغر شده از کینه،غرق خون حنجر آه و واویلا۲ او که حساس است،پر ز احساس است یاد دستان،عمو عباس است آه و واویلا۲ دیده جدش را،زیر تیغ کین روز عاشورا،شد فدای دین آه و واویلا۲ دید عدو آتش،زده بر خیمه سر جدش را،بر روی نیزه آه و واویلا۲ دیده او دشمن،بی بهانه زد کودکان را با،تازیانه زد آه و واویلا۲ کربلا آمد،جان او بر لب از غم جدش،ناله ی زینب آه و واویلا۲ دیده نور حق،کوفه و هم شام بر سر طفلان،سنگ کین از بام آه و واویلا۲ (علیه السلام) (علیه السلام) 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
شهادت علیه السلام غریب تر ز دو بابابزرگ حتی تو شبیه عمه رقیه پر از معما تو نگفته است پدر از مصائبت زیرا تو مرد قافله بودی امام فردا تو نگفته است به تو تا که مرد خانه شوی که روز حادثه باشی کنار بابا تو یزید را نشود در نگاه تو باور از اینکه چار بهاری فقط به دنیا تو به رغم خشکی نسل مشاوران ستم اصیل و پاک و نجیب و زلال و دریا تو دو فاطمه دو علی در شناسنامه تو فقط نشان تو باشد به ایل ، تنها تو چقدر آنچه شنیدیم ما شما دیدید چقدر تاول پا دیده ای به صحرا تو چقدر تشنگی ات را نموده ای پنهان کنار عمه سکینه چقدر پیدا تو نمی شود دل تنگ تو را تصور کرد که مانده است عمو اصغرت فقط با تو حرم نداری اگر در بقیع عیبی نیست که وارثی به بلاهای کربلاها تو تو را به کرب و بلا دیده ایم وقتی که پیاده جای تو رفتیم ، بودی آنجا تو تو نور چشم تمام قبیله ی نوری میان روضه نشستی چقدر زیبا تو زینت کریمی نیا 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
✅ به یاد چهار ساله‌ی کربلا (علیه‌السلام) 🏴 ظهر بود و لب از عطش لبریز، تشنه‌ای حرف‌های سوزان داشت مادری پای گریه‌ای می‌سوخت کودکی، آرزوی باران داشت کودکی چارساله با شوری پا به پایِ سه ساله‌ای شیرین هم‌صدا با نوای شش ماهه مثل یک ابر، چشمِ گریان داشت مردی از روی ماه، زیباتر، قامتش از کمال، بالاتر، رفت سوی فرات و بر دوشش پرچمی بر فراز ایمان داشت آب را تا به مَشک نوشانید رفت و دستانش از نفس افتاد مَشک هم در کنار بارِشِ دست گریه‌ای سرخ و آه جوشان داشت مَردی از نسل «ایلیا» برخاست خواهرش گریه پشت پایش ریخت تا که دریا، رسید بر گودال هستی آشفت و قصد توفان داشت عصر آن روز، هیزم آوردند شعله در قلب خیمه ها بُردند کودکی پابرهنه در آتش می‌دوید و دلی پریشان داشت کودک چارساله دید آن روز آسمان، بی هوا زمین افتاد روی صحرا، شریفه خاتون ماند زخم بر پیکرش، فراوان داشت کاروان تا به پای شام رسید شام با آهِ او سراپا سوخت کاخ را آن خرابه، ویران کرد کاخ بی پایه، پای لرزان داشت قصه‌ی او به سر رسید، ولی این سرآغازِ غصه‌ای ابدی است قصه ها هرچه بوده، جز غم عشق یک سرآغازِ رو به پایان داشت. ✍ دکتر محمدی مبارز (ایلیا) 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7