🌷صلیاللهعلیک یا فاطمهمعصومه🌷
کیست این ماهی که قم را نورباران کرده است
اینکه این خاک کویری را گلستان کرده است
دختر موسیبنجعفر با ید بیضای خویش
معجزی چون معجزِ موسیبنعمران کرده است
کیمیای دست او کرده طلا این خاک را
با بهار طینتش قم را خراسان کرده است
تا نمازِ سبز باران خوانده در این خاکِ شور
هر که آمد چشمهایش میل باران کرده است
شور وحال زائران اینجا گواهی میدهد
اینکه این قدیسه اعجاز فراوان کرده است
پر شد از باور ز لطفش جامِ جانِ زائران
نامسلمان را به اعجازش مسلمان کرده است
واشده با دست لطف او گرههای بزرگ
درد ها را با نگاه خویش درمان کرده است
هر کس از مشهد جواز کربلایش را گرفت
مشهد او را حضرت معصومه، مهمان کرده است
مخزنالاسرار مردم هست در این آستان
وه چه سختیها که آوردند و آسان کرده است
با حضور اهل بیت خود خداوند بزرگ
این حرم را گوشهای از باغ رضوان کرده است
من قلم گرداندهام بر صفحهی دفتر ولی
آنچه بانو خواسته از این غزل، آن کرده است
#احمد_رفیعی_وردنجانی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بد مَرِسادت
ای میهنِ جان بر تو ز جان عرضِ ارادت
دنیا بشود یکسره بر وفقِ مُرادت
ای دغدغه مندِ غم ما ،مادرِ پرمهر
یک لحظه به دل غصه و اندوه مبادت
ای مادرِ پر مِهر که هستیم همیشه
شرمنده یِ نیکویی و احسانِ زیادت
ما بر سرِ سجاده یِ مِهر تو مُقیمیم
هر رکعتِ حُب الوطنِ ماست،عبادت
جز فارس نه نامی ست خوشایندِ خلیج ات
جز عشق نه چیزی ست به تاریخ نمادت
جز عشقِ تو در خاطر ما هیچ نگنجد
زان روست به هر ثانیه هستیم به یادت
حتی به سمرقند غمِ عشق تو باقیست
غمخوارتوهستند و خوش ازچهره ی شادت
حتی به امارات از عشق تو زند داد
هر تکه ی این پیکره ی رفته به بادت
از تَرکه ی حق خواهیِ ما باد شکسته
هر دست که در معرضِ تاراج نهادت
ای هموطنِ جان ستم اینک به کمین است
هنگامه ی جنگ است ز خاطر مرَوادَت
این است دعایی که همیشه به لب ماست:
ای خوب ترین جای جهان بد مَرِسادت
ای حضرت خورشید که این مملکت از توست
حفظش کن از آفاتِ جهان ،جانِ جوادت
#خلیج_فارس🇮🇷
#ایران_جان 🇮🇷
#احمد_رفیعی_وردنجانی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بد مَرِسادت
ای میهنِ جان بر تو ز جان عرضِ ارادت
دنیا بشود یکسره بر وفقِ مُرادت
ای دغدغه مندِ غم ما ،مادرِ پرمهر
یک لحظه به دل غصه و اندوه مبادت
ای مادرِ پر مِهر که هستیم همیشه
شرمنده یِ نیکویی و احسانِ زیادت
ما بر سرِ سجاده یِ مِهر تو مُقیمیم
هر رکعتِ حُب الوطنِ ماست،عبادت
جز فارس نه نامی ست خوشایندِ خلیج ات
جز عشق نه چیزی ست به تاریخ نمادت
جز عشقِ تو در خاطر ما هیچ نگنجد
زان روست به هر ثانیه هستیم به یادت
حتی به سمرقند غمِ عشق تو باقیست
غمخوارتوهستند و خوش ازچهره ی شادت
حتی به امارات از عشق تو زند داد
هر تکه ی این پیکره ی رفته به بادت
از تَرکه ی حق خواهیِ ما باد شکسته
هر دست که در معرضِ تاراج نهادت
ای هموطنِ جان ستم اینک به کمین است
هنگامه ی جنگ است ز خاطر مرَوادَت
این است دعایی که همیشه به لب ماست:
ای خوب ترین جای جهان بد مَرِسادت
ای حضرت خورشید که این مملکت از توست
حفظش کن از آفاتِ جهان ،جانِ جوادت
#خلیج_فارس🇮🇷
#ایران_جان 🇮🇷
#احمد_رفیعی_وردنجانی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
طلبهی خدمتگزار...
باز تا پا نهاد مَرد به راه
رو به حق کرد و گفت بسم الله
بود واقف که میشود مدیون
هر که یک لحظه آمده کوتاه
جمعه بود و به شوق خدمت ،باز
شد به راه خدایِ خود، راهی
وه چه روز عجیب و دلگیری
وه چه اردیبشهت جانکاهی
جمعههایش نبود مانندِ
میزخواهان و در پی نانها
جمعههایش همیشه شب میشد
در جهادِ سفر به استانها
بودنش عین واقعیت بود
بودنش در وطن ،سراب نبود
همهی هفته جایِ خود، حتی
جمعهها هم به فکرِ خواب نبود
روشن از برکت قدومش شد
قلبِ ده کورههایِ مهجوری
از چه باید به چِپت و لِبدِ غریب!
رود آخر رییس جمهوری؟
از چه باید میانِ ده کوره
سر زده در دلِ کپر باشد
از چه او آمدهاست تا اینجا؟
باید او از چه باخبر باشد؟
نیست مرسوم اینکه یک مسئول
در دلِ خانهای گِلی باشد
از چه باید رییس جمهوری
در پی رفع مشکلی باشد؟
شوقِ خدمت به جان عاشق داشت
دور شد از هوایِ مسند و میز
بس که در کارِ خویش صادق بود
شد برای خدا و خلق عزیز
فارغ از های و هوی تبلیغات
بود تنها پیِ رضایِ خدا
در مسیر رضایتش کوشید
خادمِ حضرت امام رضا(ع)
تا به عزت به سازمانِ ملل
گشت با عشق خادمُالقرآن
داد قرآن به هستیاش برکت
داد او را شکوهی از ایمان
تا که تصویر حاج قاسم را
برد در جمع حاضران بالا
کردگارش به او عنایت کرد
رتبهی نابِ خادمالشهدا
پیرمرد دهاتیِ رنجور
شده در داغ رفتنش شاعر؟!
چه کتابی سروده ، با زدنِ
عکس او رویِ دستهی واکِر
دیگری غمگنانه در داغش
داشت انگار آتشی در جان
داد میزد مُدام ،وای ،گرفت
چه گلی روزگار از ایران!
رفت و دلهای مستمندان سوخت
رفت و رویایِ بیپناهان مُرد
پیرمردی غریب گریان شد
کارگر در غمش، ناهار نخورد
مانده در عکسها به جا ،باقی
خاطراتِ عبای خاکی او
هر چه دیدیم از او سراسر بود
سندی بر خلوص و پاکی او
گر چه از طعنهها دلش خون بود
در پی فرصت جواب نبود
بود سرباز انقلاب اما
هیچ سربارِ انقلاب نبود
بود سربازِ رهبرش از جان
دعوت او را به جام زهر نکرد
در لجاجت شبیه بعضیها
با ولی زمانه قهر نکرد
موقع گفتنِ گزارشها
بیخود و بیجهت گلایه نکرد
در کلام و عمل صداقت داشت
صحبت سست و پُر کنایه نکرد
صبر کرد و جوابِ نادان را
با خروش و هوار و داد، نداد
مدرکِ عالیِ جهاد گرفت
مردِ دارایِ شش کلاس سواد!!!
به بزرگی و عزت و شرفش
مامِ ایران زمین نماید فخر
کشته شد در مسیر خدمت خویش
رَست از بندِ مرگ در استخر
آه گفتم: چه سرنوشت بر او
حق نوشته است روی پیشانی
جز شهادت چه میشود باشد؟
جایِ گلبوسهی سلیمانی!
مثل مولایِ خود به مکتب عشق
عاقبت کشتهی صداقت شد
خادم سختکوش محرومین
با شرافت شهید خدمت شد
میشود در زمین بهشتی شد
اگر از راه باخبر باشیم
وقتِ خدمت برای خلقالله
یک رجاییِ باهنر باشیم
مبتلا شد به بیقراریِ پست!!!
کرد از پست قبلیاش دوری
عاقبت از رییس جمهوری
رفت سوی شهید جمهوری😭
آنکه چاه از برای او میکَند
عاقبت توی چاهِ خود افتاد
آنکه کوشید تا عوض بشود
جایگاه شهید با جلاد
اُمتی را چراغِ راه شود
سرِ بالایِ دارِ منصوری
بیشتر از رییس جمهوریست
برکتِ این شهید جمهوری
باز هنگام انتخابات است
این وطن مردِ کار میخواهد
یک نفر چون رییسی مظلوم
پاک و خدمتگزار میخواهد
میشود بعدِ انتخاب شما
شود آباد کل این کشور
باز هم یک رجاییِ خادم
باز هم یک رییسیِ دیگر
#شهید_جمهور
#احمد_رفیعی_وردنجانی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
یک سال شد...
یک سال شد رفتی ولی داغت به جان باقیست
اندوه تو آه ای عزیزِ مهربان باقیست
چشمان مان هر دم شود از گریه خونین تر
داغ تو دارد می شود هر لحظه سنگین تر
آتش به جانها می زند این حسرت جانکاه
رفتی و شد افسوس با دلهای ما همراه
رفتی و دنیا شد به حال مصلحت بین ها
نسبت به داد مستمندان گوش سنگین ها
راحت شدی از تیر تهمت های زهرآگین
از طعنه یِ جمع کج اندیشان دنیا بین
رفتی و پیدا شد ز فقدانت تفاوت ها
شد آشکارا ناتوانی های این بُت ها
خیلی تفاوت هست بین مرد میهن دوست
با مدعی های خیالاتیِ دشمن دوست
خیلی تفاوت هست بین اهل حق بودن
یا در مسیر مکتب حق، تق و لق بودن
خیلی تفاوت هست بین مردمی بودن
یا در رفاه قوم و حزب خویش آسودن
خیلی تفاوت هست بینِ جمعه تا شنبه
اینکه بفهمی دردها را جمعه یاااااااااا شنبه
اینکه بفهمی جمعه ها هر چند تعطیلی ست
اما نه وقتی کشورت در جنگ تحمیلی ست
اما نه وقتی کارگر یک کوه غم دارد
وقتی برای نانِ شب هم پول کم داردع
اما نه وقتی بی کسی را سرپناهی نیست
اما نه وقتی تا دِهی گمگشته راهی نیست
اما نه وقتی غصه ها دارند محرومان
اما نه وقتی دردها دارند مظلومان
آری تو بودی و پناه بی کسان بودی
این سو و آن سو فکرِ آه بی کسان بودی
ممنون زحمت ها و کار کارگر بودی
وقتِ سفر فکرِ ناهار کارگر بودی
بی تو دوباره روزگار کارگر تلخ است
کامش کنار تپه های نیشکر تلخ است
بی تو دوباره دردمندان رفته از یادند
محروم ها تنها میانِ حسرت آبادند
رفتی و آمد در جواب ناسپاسی ها
دوران تاریک حقیقت ناشناسی ها
دوران آنان که گدایِ دولت غربند
چون گربه ای درمانده فکر لقمه ای چربند
رفتی و ایران شد دچار ناترازی ها
با نیت وادادگی درمانده سازی ها
خورشید بودی و نفهمیدند برقت! را
تاریکی است و دیر می فهمند فرقت را
رفتی و وادادند ایران مقاوم را
وجه الامان کردند خون حاج قاسم را
در شیشه ی دنیایِ ما هرچند کم بودی
عطرت به جا مانده ست چون عطر حرم بودی
از شیشه بیرون رفتی و عطرت به جا مانده ست
قاب تبسم های پاکت پیش ما مانده ست
حق می برد یک یک شهیدان خدایی را
روزی رییسی را همان سان که رجایی را
آخر دعاهای قنوت تو اجابت شد
سهم تو هم مثل رفیقانت شهادت شد
رفتی و سهم دوستان بغضی گلوگیر است
ما تازه می فهمیم قدرت را ولی دیر است
تا جان به تن داریم می گرییم داغت را
مرهم گذارد اشک مان زخمِ فراقت را
هر سنگِ بی ارزش یقینا دُر نخواهد شد
جای تو خالی ماند و هرگز پُر نخواهد شد
#شهید_جمهور
#احمد_رفیعی_وردنجانی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
اندوه جمعه ای دیگر...
جمعه ای این هفته هم با حسرت دیدار رفت
عمرمان با جمعه هایِ خسته از تکرار رفت
باز هم امروزمان پژمرده شد دیروز شد
بازهم امسال مان در حسرتش شد پار رفت
آه از روزی که با کوهی مصیبت می رسد
آه از روی که با حالی مصیب بار رفت
کوله بار خالی اعمال مان بر روی دوش
فرصت یک عمرمان در گفتن اذکار رفت
در فراقش سوختیم و سوختیم و سوختیم
روزهای عمر ما این سان در استمرار رفت
شادمان هستند در ظلمت همه ضحاک ها
بس که در هر سو سرِ منصورها بر دار رفت
بر دل هر عاشقِ آزاده آتش می زند
آنچه بر ما در فراقِ حضرت دلدار رفت
#امام_زمان
#احمد_رفیعی_وردنجانی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
اندوه جمعه ای دیگر...
جمعه ای این هفته هم با حسرت دیدار رفت
عمرمان با جمعه هایِ خسته از تکرار رفت
باز هم امروزمان پژمرده شد دیروز شد
بازهم امسال مان در حسرتش شد پار رفت
آه از روزی که با کوهی مصیبت می رسد
آه از روی که با حالی مصیب بار رفت
کوله بار خالی اعمال مان بر روی دوش
فرصت یک عمرمان در گفتن اذکار رفت
در فراقش سوختیم و سوختیم و سوختیم
روزهای عمر ما این سان در استمرار رفت
شادمان هستند در ظلمت همه ضحاک ها
بس که در هر سو سرِ منصورها بر دار رفت
بر دل هر عاشقِ آزاده آتش می زند
آنچه بر ما در فراقِ حضرت دلدار رفت
#امام_زمان
#غروب_جمعه
#احمد_رفیعی_وردنجانی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
اندوه جمعه ای دیگر...
جمعه ای این هفته هم با حسرت دیدار رفت
عمرمان با جمعه هایِ خسته از تکرار رفت
باز هم امروزمان پژمرده شد دیروز شد
بازهم امسال مان در حسرتش شد پار رفت
آه از روزی که با کوهی مصیبت می رسد
آه از روی که با حالی مصیب بار رفت
کوله بار خالی اعمال مان بر روی دوش
فرصت یک عمرمان در گفتن اذکار رفت
در فراقش سوختیم و سوختیم و سوختیم
روزهای عمر ما این سان در استمرار رفت
شادمان هستند در ظلمت همه ضحاک ها
بس که در هر سو سرِ منصورها بر دار رفت
بر دل هر عاشقِ آزاده آتش می زند
آنچه بر ما در فراقِ حضرت دلدار رفت
#امام_زمان
#غروب_جمعه
#احمد_رفیعی_وردنجانی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
اندوه جمعه ای دیگر...
جمعه ای این هفته هم با حسرت دیدار رفت
عمرمان با جمعه هایِ خسته از تکرار رفت
باز هم امروزمان پژمرده شد دیروز شد
بازهم امسال مان در حسرتش شد پار رفت
آه از روزی که با کوهی مصیبت می رسد
آه از روی که با حالی مصیب بار رفت
کوله بار خالی اعمال مان بر روی دوش
فرصت یک عمرمان در گفتن اذکار رفت
در فراقش سوختیم و سوختیم و سوختیم
روزهای عمر ما این سان در استمرار رفت
شادمان هستند در ظلمت همه ضحاک ها
بس که در هر سو سرِ منصورها بر دار رفت
بر دل هر عاشقِ آزاده آتش می زند
آنچه بر ما در فراقِ حضرت دلدار رفت
#امام_زمان
#احمد_رفیعی_وردنجانی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
اندوه جمعه ای دیگر...
جمعه ای این هفته هم با حسرت دیدار رفت
عمرمان با جمعه هایِ خسته از تکرار رفت
باز هم امروزمان پژمرده شد دیروز شد
بازهم امسال مان در حسرتش شد پار رفت
آه از روزی که با کوهی مصیبت می رسد
آه از روی که با حالی مصیب بار رفت
کوله بار خالی اعمال مان بر روی دوش
فرصت یک عمرمان در گفتن اذکار رفت
در فراقش سوختیم و سوختیم و سوختیم
روزهای عمر ما این سان در استمرار رفت
شادمان هستند در ظلمت همه ضحاک ها
بس که در هر سو سرِ منصورها بر دار رفت
بر دل هر عاشقِ آزاده آتش می زند
آنچه بر ما در فراقِ حضرت دلدار رفت
#امام_زمان
#غروب_جمعه
#احمد_رفیعی_وردنجانی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
اندوه جمعه ای دیگر...
جمعه ای این هفته هم با حسرت دیدار رفت
عمرمان با جمعه هایِ خسته از تکرار رفت
باز هم امروزمان پژمرده شد دیروز شد
بازهم امسال مان در حسرتش شد پار رفت
آه از روزی که با کوهی مصیبت می رسد
آه از روی که با حالی مصیب بار رفت
کوله بار خالی اعمال مان بر روی دوش
فرصت یک عمرمان در گفتن اذکار رفت
در فراقش سوختیم و سوختیم و سوختیم
روزهای عمر ما این سان در استمرار رفت
شادمان هستند در ظلمت همه ضحاک ها
بس که در هر سو سرِ منصورها بر دار رفت
بر دل هر عاشقِ آزاده آتش می زند
آنچه بر ما در فراقِ حضرت دلدار رفت
#امام_زمان
#احمد_رفیعی_وردنجانی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
اربعین در اربعین
داغت همیشه در دلِ تنگِ زمین است
ایامِ عالم اربعین در اربعین است
پایان نخواهد داشت این داغ جهان سوز
حتی اگر گردد چهل قرن این چهل روز
ما و جدایی از غمت؟! امکان ندارد
تا هست عالم داغ تو پایان ندارد
ما را جدایی از عزیز در سفر نیست
پایان این غم آخرِ ماهِ صفر نیست
کی لحظه ای از داغِ جانکاه تو دوریم؟
مانند زینب غصه داریم و صبوریم
بعد تو یارِ غصه و همراهِ آهیم
دلسوخته در روضه هایِ قتلگاهیم
ما از خرابه خاطری آزرده داریم
با یاد غمهای رقیه اشکباریم
دلخون ز یاد دردهایِ کاخ شامیم
سرشار خشم از دشمنان بدمرامیم
دلهایمان در روضه ات آتشفشان است
رویِ لب ما نیز ردِ خیزران است
دلهای عالم بیت الاحزان است از غم
هر ماه عالم هست همرنگ محرم
حتی اگر با مرگ هم آغوش گردیم
حاشا از این آتش دمی خاموش گردیم
ما سینه چاکِ این غم جانسوز هستیم
از باده ی این عشق بی اندازه مستیم
ما زنده از لبیک هایِ یا حسینیم
ما ملت اوییم ،آری،با حسینیم
ناجی در این طوفان محنت زا حسین است
حلال مشکلهای عالم یا حسین است
حتی اگر در خانه ها حسرت نشینیم
با قلب مان در جاده های اربعینیم
با عشق تو آسوده دل از هر بلاییم
در گرمیِ مرداد هم در کربلاییم
با روضه های تو سر وسامان گرفتیم
ما جسم بودیم و ز عشقت جان گرفتیم
هستیم مشتاق فدا گشتن در این خط
روی لبِ ما ذکر" ارزقنی شهادت"
راهت برای عاشقانِ حق،مسیر است
عشق تو از عزت جدایی ناپذیر است
در مکتبِ مختار و کیسان عاشقانه
هستیم فکر کشتنِ شمر زمانه
با غیرتِ ما قصه ی مختارنامه
تا کشتن شمر زمان دارد ادامه
کی لحظه ای آسودگی در خاطر ماست
تا در زمانه،کربلایِ غزه برپاست
وقتی ز عالم محو اسراییل گردد
آیینِ هیات هایِ ما تکمیل گردد
سوگند بر حق بی هراس از این نبردیم
گر تن به تن روزی شهیدالقدس گردیم
ما را نباشد ذکر،جز نصرُ من الله
سیدعلی تا هست پرچمدارِ این راه
در مکتب حق بی نشان از بیم هستیم
خاکی شبیه سیدابراهیم هستیم
هستیم در این راه پرشور و مقاوم
فرمانده ما مرد میدان،حاج قاسم
داریم در دل غیرت سید حسن را
داریم ما در سَر ،سَرِ بی سَر شدن را
باجان و دل آماده ی پیکار هستیم
بیگانه با بیمیم چون سنوار هستیم
ما در مسیر عاشقی آماده هستیم
در راه حق یک فوج حاجی زاده هستیم
هستیم از این آستانِ عشق حامی
تا جان به تن داریم مانندِ سلامی
در سینه ی ما قابِ یادِ باقری هاست
یادِ شهیدانِ خدا همواره با ماست
در راه سرخ شیرمردانِ رشیدیم
فکر تقاصِ خونِ یارانِ شهیدیم
هستیم با جان عاشق خدمت به میهن
سرباز حق هستیم نه سربازِ دشمن!
با دشمنانِ مکتبِ حق ناظریفیم
هر خصم تا دندان مسلح را حریفیم
بیگانه ایم از سازش و تسلیم بودن
از های و هوی دشمنان در بیم بودن
داغ تو را تا جاودانه داغداریم
روز ظهورِ نور را چشم انتظاریم
اوکه حضورش فصل آغاز بهار است
وقتِ خروشِ تازه ای از ذوالفقار است
ما لشکر آزادگان بی شکستیم
چشم انتظار مهدیِ موعود هستیم
#اربعین
#شهدای_طریق_القدس
#شهادت
#مرد_میدان
#احمد_رفیعی_وردنجانی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7