#تخریب_قبور_بقیع
#امام_حسن_ع
یادش بخیر آن صحن زیبا و دل آرا
جبریل یادش مانده آن گلدسته ها را
بعد از زیارت زائرت سر مست میرفت
بود آنقَدَر شهد ضریح تو گوارا
دار و ندار عرش اعلا بود صحنت
داراترینی و فقیرت هرچه دارا
خورشید هم وقت طلوعش هر سحرگاه
بر گنبد تو سجده میکرد آشکارا
در ماه عکس گنبد تو نقش می بست
اصلا نگینی بود این مرقد سما را
دل می ربود از کف نمای بارگاهت
یادش بخیر ان روزهای با صفا را
حالا تو هستی و ضریحی که نداری
این غصه حتی سوخته قلب خدارا
نه خادمی نه زائری نه سایه بانی
با که بگویم غربت قبر شما را
گریه که چیزی نیست ، بر حال بقیعت
خون میرود از چشم ما ، بهر تو یارا
از کودکی تا روز تشییع جنازه
دنیا نکرده با دل پاکت مدارا
شد سجده گاه عرشیان این قبر خاکی
خاکی ترین مرد جهان ، دریاب مارا
#حمید_رحیمی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#غزل_مصیبت
#سالگرد_تخریب_قبور_بقیع
#امام_حسن_ع
حرم نداری و داری.. حـرم ندیدم و هست
دوباره حرف تو شد قلب نوکرِ تو شکست
دوباره حرف توشدحرف خاک صحن بقیع
چـقـدر حـُرمت زائـر ... برابرِ تو شکست
برای گـریه و سـینه زدن مـَجالی نیـست
کتـاب أدعیـِّـه شد پاره...باور تو شکست
تمام عمر تو شد صَرف خون دل خوردن
دَریده شد جگر تو که خواهر تو شکست
تو بی حرم شدی وبی کفن حسینت وای...
که استـخوان تـن روح پیـکر تو شکست
"هزارمرتبه شستم دهان به مُشک وگلاب"
چـگونه شرح دهم بال دخـتر تو شکست
بیا و آه نـَکـش مـاه مـی رسـد از راه
نگو ضـریح..... دل یار و دلبر تو شکست
#حسین_ایمانی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_حسن_ع
هرکه دیدار من سوخته جان می آید..
یار من نیست،پی لقمه نان می آید
بین این مردم بد، گریه رفیق خوبیست
بهر دلداری من اشک روان می آید
اینهمه خوبیشان کردم و راضی نشدند
همه انگار که از من بدشان می آید
بین هر جمعیت از دور مشخص هستم
حسن آن است که با قد کمان می آید
مادرت را وسط کوچه دودستی بزنند
در بهار تو همان وقت خزان می آید
قاتل مادر من پیش رویم میخندد
صبر از صبر عجیبم به فغان می آید
تا به امروز ازآن کوچه نگفتم به کسی
مگر آن فاجعه راحت به زبان می آید؟!
جعده برخیز مرا زهر بده خسته شدم
دم افطار شده صوت اذان می آید
برو از خانه من ،من که حلالت کردم
دارد عباس به اینجا نگران می آید
طشت خونین مرا از نظرش دور کنید
خواهر سوخته ام سینه زنان می آید
اگر امروز حسین آمده دور و بر من
پیش او گوشه گودال سنان می آید
✍سیدپوریا هاشمی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_حسن_ع
بعد از دو ماه اشک و عزا فابک للحسن
خواهی رضای فاطمه را فابک للحسن
این روضه وا کند گره ی کور را ، اگر
دردت شده بدون دوا ، فابک للحسن
بازین چه شورش است؛ تو ای سینه زن بیا
همراه سید الشهدا ، فابک للحسن
نه گنبدی، نه صحن و سرایی، نه زائری
ای زائران کرببلا فابک للحسن
او گرچه مادری است ؛ ولی بی کسیش هست
خیلی شبیه شیر خدا فابک للحسن
آید به گوش نالۀ زهرا که می زند
در کوچۀ مدینه صدا فابک للحسن
جز او برای مادر قامت کمان که بود ؟
در کوچۀ مدینه عصا فابک للحسن
مرد حماسه ساز جمل ، مانده بی سپاه
در خانه و محله چرا ؟ فابک للحسن
باران تیر و مجلس تشییع یک امام
هرگز نبود شرط وفا فابک للحسن
در مجلس یزید گمانم سر حسین
زد ناله بین طشت طلا فابک للحسن
محمدحسین رحیمیان
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_حسن_ع
سالها گریه سالها روضه
همه ی عمر مجتبی روضه
روزگارش گذشت با روضه
کوچه،در،طشت چندتا روضه
بانی و روضه خوان وسینه زن است
سوخته نام دیگر حسن است
دوستانی چو دشمنان دارد
گله از دست این و ان دارد
کارد بر روی استخوان دارد
گرچه هرروز میهمان دارد
شان اورا کسی نفهمیده
از مدینه حسن چه ها دیده
کس نفهمید ابتلایش را
در گذر بغض بی صدایش را
جوشن زیر این عبایش را
روی پا زخم آشنایش را
غصه اش را خضاب کرد حسن
مرگ را انتخاب کرد حسن
وای اگر بی کس حرم باشی
خسته از جان به هررقم باشی
بین خانه اسیر غم باشی
روزه باشی و تشنه هم باشی
پر شکسته ز خاک پر بکشی
زهر را جای اب سر بکشی
چون حسن بی کسی به دهر نبود
شان او طعنه های شهر نبود
با کسی جز مغیره قهر نبود
جگر پاره اش ز زهر نبود
داغ ناموس بود بر جگرش
به در خانه بود هر نظرش
داغ انروز که رسیدند و
چهل نفر داد میکشیدند و
پدرش را غریب دیدند و
مادرش را زمین کشیدند و
همه قاتل شدند حتی در
بی هوا رد شدند از مادر
گرچه آماده ی جدایی بود
به لب تشنه اش نوایی بود
دلش انگار کربلایی بود
وقت گریه به روضه هایی بود
روضه ی ذبح از قفای سری
زدن خواهری بپای سری
سیدپوریا هاشمی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_حسن_ع
دامنِ چشمِ من از گریه به دریا اُفتاد
چشم زخمی شده از کارِ تماشا اُفتاد
پارههایِ جگرم میچكد از كُنجِ لبم
عاقبت قرعه به نامِ منِ تنها اُفتاد
باز هم خاطره هایم همگی زنده شدند
راهِ من باز بر آن كوچهی غمها اُفتاد
یادِ آن کوچه که با مادر خود میرفتم
به سَرَم سایهای از غربتِ بابا اُفتاد
کوچه بن بست شد و در دلِ آن وانفسا
چشمِ نامرد به ناموسِ علی تا اُفتاد
آنچنان زد که رَهِ خانهی خود گُم كردیم
آنچنان زد که به رخسارهی گُل جا اُفتاد
گاه می خورد به دیوار و گَهی رویِ زمین
چشمِ زخمی شده از کار تماشا اُفتاد
من از آن دست کشیدن به زمین فهمیدم
گوشواری که شکسته است در آنجا اُفتاد
شانه ام بود عصایش ولی از شدت درد
من قدم خم شد و او هر قدم اما اُفتاد
✍حسن لطفی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_حسن_ع
خوشم که از ازل شدم به درگهت گدا حسن
همیشه می زنم صدا ز سوز دل تو را حسن
عنایتی دلم شود ز دام غم رها حسن
مرا مخواه بیش از این به غصه مبتلا حسن
خدا اجازه می دهد چنین دعا کنم حسن
که یا من اسمه دوا و ذکره شفا حسن
«کریم آل فاطمه امام مجتبی حسن»
ز دست می روم اگر ز سر مرا تو واکنی
ز جمع عاشقانِ با صفای خود جدا کنی
خوشم اگر به یک نظر دلم پر از صفا کنی
مرا برای نوکریِ خانه ات صدا کنی
به پای سفره ی کریم لطف خویش جا کنی
به دست خویش لقمه ای دهی به این گدا حسن
«کریم آل فاطمه امام مجتبی حسن»
دوباره نوبت عزا، دوباره زمزمه، نوا
دوباره غم، دوباره دم، دوباره ذکر مجتبی
دوباره بزم خواندن از یل رشید مرتضی
دوباره یاد فاطمه دوباره داغ کوچه ها
خدا کند که جان دهم به پای روضه ی شما
بخواه حاجت مرا ز درگه خدا حسن
«کریم آل فاطمه امام مجتبی حسن»
تو آخر عنایتی، من اول گدایی ام
تو عشق بی نهایتی و دلبر خدایی ام
اسیر دار هیچ کس نشد سر هوایی ام
اگرچه دل شکسته ی حسین و کربلایی ام
نوشته روی قلب من که مُلک مجتبایی ام
تمام فکر و ذکر من تویی همیشه یا حسن
«کریم آل فاطمه امام مجتبی حسن»
و فهم بی کسی تو ز فهم من فراتر است
کمی ز غصه های تو به عالمی برابر است
به گرد قبر خاکی تو آه من کبوتر است
مرید مجتبی شدن عنایتی ز حیدر است
غلام مجتبی به روز حشر از همه سر است
زبان بده بخوانمت به زیر دست و پا حسن
«کریم آل فاطمه امام مجتبی حسن»
صفا، وفا، عطا، سخا، ولیّ هر کرم حسن
دعای من، دوای من، نوا و شور و دم حسن
چه می شود که در بقیع تو زنم قدم حسن؟
مدد نما به لطف حق، امیر بی حرم... حسن!
کنیم پرچم تو را به عالمی علم حسن
بنا شود به مرقد تو گنبد طلا حسن
«کریم آل فاطمه امام مجتبی حسن»
تو حافظ شریعت و تو ناجی امامتی
اگرچه خسته ای ولی امیر استقامتی
وجودِ جود از تو و تو جوهر کرامتی
چه رفعتی، چه رأفتی، چه هیبتی، چه قامتی
امید بی کسیِ من به عرصه ی قیامتی
ببین صدات می زنم چقدر بی ریا حسن
«کریم آل فاطمه امام مجتبی حسن»
مگر تو قدرت و توان حیدری نداشتی؟
چرا به کوچه فرصت دلاوری نداشتی؟
ز کودکی به غیر دیده ی تری نداشتی
شنیده ام به معرکه... که یاوری نداشتی
بمیرم ای امیر خسته، لشگری نداشتی
شکسته شد دلت ز سنگ دست آشنا حسن
«کریم آل فاطمه امام مجتبی حسن»
✍مجتبی روشن روان
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_حسن_ع
همه گفتند حسین و جگرم گفت حسن
سینه ودست وسر وچشم ترم گفت حسن
گوشم از بدو تولد به شما عادت کرد
مادرم گفت حسین و پدرم گفت حسن
نامتان را به کنار پدرم گفتم و گفت
ای خدا شکر که پیشم پسرم گفت حسن
بعداز این خوب تر است جای صفاتی مثل
سفره دار و پدر جود و کرم گفت حسن
زائری در وسط صحن غریب الغربا
دید تا گنبد زیبای حرم گفت: حسن...
تا که جارو زدن صحن رضا را دیدم
چشم خیس و مژه ی رفتگرم گفت حسن
قاسمت راهی میدان شد و دیدند همه
خواهری موی پریشان ز حرم گفت حسن
پایه ی نهضت خونین حسین صلح تو بود.
آیه ی نهضت خونین حسین صلح تو بود
رضا قربانی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
شورامامحسنع.mp3
زمان:
حجم:
2.62M
﷽
#امام_حسن_ع
شور امام حسن (ع)
بند1️⃣
آرامش امام حسن - با بخشش امام حسن
هر عشقی بجز عشقش - بی ارزش امام حسن
آرامش امام حسن
ضربان دلم حسن میخونه
همهی زندگیم بهش مدیونه
اینو صد دفعه گفتم و باز میگم
همه میرن امام حسن میمونه
من و خدا و این قسم حسن
منم ذلیل و محترم حسن
اگه با جون و دل میگم حسین
ولی یه جور دیگه میگم حسن
(حسن مولانا)
بند2️⃣
ای جانم امام حسن - حرفم یک کلام حسن
کاشکی که یه روز منم - به چشمش بیام حسن
ای جانم امام حسن
میذارم دستمو فقط تُو دستش
به منم حق بدید که هستم مستش
پامُ هرجا گذاشتم و بر گشتم
ولی اینجا فقط شدم پابستش
غم و سرور من شده حسن
تُو ظلمت نور من شده حسن
اگه حرف کَرَم بیاد وسط
فقط منظور من شده حسن
(حسن مولانا)
🖍️ #امیر_طاهری
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7