#امام_حسین
#جمعه_شب_زیارتی_ارباب
آن لب لعل که بوسه ز نبی، خوب گرفت
حال در طشت طلا بوسه از او، چوب گرفت
سرِ بُبریده و آل علی و بزم شراب
صحنه ای بود که صبر از دلِ ایوب گرفت
هر که فریاد کشید، از دو طرف سیلی خورد
هر که افتاد زمین، هدیۀ سرکوب گرفت
خارجی خواندنشان تهمتِ عادی شده بود
رفعِ تهمت ز لبِ قاریِ محبوب گرفت
با تمسخر،وسط آیۀ قرآنِ لبش
ضربه ها بردهنش،دشمنِ مغضوب گرفت
«لَعُبَت هاشمُ وَالمُلک فَلا »را میخواند
مستِ مِی، دورِ سرش جُرعۀ مشروب گرفت
اهلبیتِ پسرِ فاطمه را داد خطاب
دیدی آخر که خدا حق مرا خوب گرفت
دور تا دورِ لبش را پُرِ خون دید رباب
بوسه ای گریه کنان از لبِ مرطوب گرفت
سرخ مویی، به یتیمی، به کنیزی نگریست
شعله بر جان و دلِ دختر محجوب گرفت
جشنشان را به عزا ساخت بدَل دخت حسین
ناله ای کرد که مجلس، همه آشوب گرفت
خطبۀ نایبة الفاطمه غوغا میکرد
کار، در دست، به این شیوۀ مطلوب گرفت
ز سخنرانی سجاد گِره ها وا شد
بزم، شد بزمِ عزا، نالۀ یعقوب گرفت
به اَنابنُ الحَسنِینَش همه را رسوا کرد
آنچه را خصمِ لعین معرکه با چوب گرفت
این رقیه است که حالا سرِ پنجه، به قیام
ابتکار عمل از دشمن مغلوب گرفت
محمود ژولیده
#محرم
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_حسین
#جمعه_شب_زیارتی_ارباب
شمر می ترسید و لرزان خارج از گودال شد
مادری نالید و یک عالم دگرگون حال شد
زینت دوش نبی در زیر سم اسبها
بی کفن افتاده بود و پیکرش پامال شد
دختری خوابش گرفت و خیمه اش اتش گرفت
دخترک در خیمه جا ماند و زبانش لال شد
کربلا تا شام ما با کرب نی همراه بود
شهر شام اما زما زیبنده استقبال شد
سنگ بود و فحش بود و ناسزا و ناروا
شهرشان با هلهله مملو ز قیل و قال شد
ابراهیم میرزایی
#محرم
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_حسین
#جمعه_شب_زیارتی_ارباب
آنقدر با تیغهاشان سر زمین انداختند
پای سرها چندتا پیکر زمین انداختند
این جماعت رحم در دلهایشان انگارنیست
در بر دلدارها دلبر زمین انداختند
بعد ذبح کودک تشنه به دست حرمله
صید را کشتند و بال و پر زمین انداختند
خنجر کند و دل سنگ و هجوم ضربه ها
رگ رگ خشکیده ی حنجر زمین انداختند
با دم شمشیرها اجر رسالت شد ادا
هر کجا بوسید پیغمبر زمین انداختند
تا سر خورشید بر نی رفت اهل آسمان
سیل اشک از چشمهای تر زمین انداختند
هر کسی اندازه وسعش از این پیکر ربود
غارتش کردند و یک پیکر زمین انداختند
خیمه ها نا امن شد از بعد آنکه لشکری
دسته جمعی ساقی لشگر زمین انداختند
آستین پاره شد جای حجاب و پوشیه
وقت غارت چادر و معجر زمین انداختند
کوفه و شام و خرابه مجلس شوم یزید
یک پدر را پیش یک دختر زمین انداختند
خیزران میخورد بر لبها و با هر ضربه ای
چند دندان پای تشت زر زمین انداختند
عبدالحسین میرزایی
#محرم
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7