eitaa logo
اشعار ناب آیینی
31.7هزار دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
1.1هزار ویدیو
93 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . . ☫ ﷽ ☫ 🔸مجموعه بزرگ تبلیغات برتر👇🏽 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 . ⭐️مجموعه تبلیغاتی ناب 👇🏽 https://eitaa.com/joinchat/2155085856Cb60502bb59
مشاهده در ایتا
دانلود
از کعبه رو به کرببلا می‌کند حسین وآنجا دوباره کعبه بنا می‌کند حسین گر ساخته است خانه‌اى از سنگ و گل، خلیل آن جا بنا ز خون خدا می‌کند حسین روزى که حاجیان به حرم روى می‌نهند پشت از حریم کعبه چرا می‌کند؟ حسین آن حجّ ناتمام که بر عمره شد بدل کاتمام آن به دشت بلا می‌کند حسین آنجا وقوف در عرفات ار نکرده است فریاد معرفت همه جا می‌کند حسین آنجا اگر که فرصت قربانی‌اش نبود اینجا هر آن چه هست، فدا می‌کند حسین آنجا که سعى بین صفا در دویدن است این جا به قتلگاه، صفا می‌کند حسین آنجا حنا حرام بُوَد بهر حاجیان اینجا ز خون خویش حنا می‌کند حسین وقتى به خیمه‌گاه رود از پى وداع اینجا دوباره حجّ نسا می‌کند حسین بعد از هزار سال به همراه حاجیان هر سال رو به سوى منا می‌کند حسین از چار سوى کعبه ز گل‌دسته‌ها هنوز هر صبح و ظهر و شام ندا می‌کند حسین بشنو دعاىِ در عرفاتش که بنگرى با سوز دل هنوز دعا می‌کند حسین سر داده است و حکم شفاعت گرفته است بر وعده‌اى که داده، وفا می‌کند حسین در اوج منزلت که «مؤیّد»! از آن اوست گاهى نگاه سوى گدا می‌کند حسین ✍مرحوم . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
برای ؛ ؛ ؛ کعبه، ای بیت خداوند جلیل ای به سنگت، اثر پای خلیل کعبه، ای خانه‌ی امّید همه کعبه، ای مرکز توحید همه کعبه، ای محفل انوار خدا کعبه، ای زادگه شیر خدا کعبه، ای شاهد غم‌های حسین کعبه، ای جای قدم‌های حسین کعبه، ای قبله‌گه اهل نیاز کعبه، ای بُرده به تو خلق، نماز من و لطفِ احدِ سرمد تو احترام حجرالاسود تو همه با دیدن تو بی تابند همه از زمزم تو سیرابند ای خدا داده تو را قدر و جلال ای به بام تو اذان گفته بلال تو همه هستِ خلیل اللّهی هنرِ دست خلیل اللّهی بیت رحمان و رحیمی، کعبه صاحب حجر و حطیمی، کعبه پرده‌ات بافته از رشته‌ی دل خود تویی عضو جدا گشته‌ی دل کعبه! من بر تو پناه آوردم کاهم و کوه گناه آوردم گر چه بیچاره‌ام و روسیهم نگهم کن، نگهم کن، نگهم گر چه یک عمر خلاف آوردم در مَطاف تو طواف آوردم :: کاش تا دور تو می‌گردیدم مهدی فاطمه را می‌دیدم در طواف تو شدم پابستش تا که یک بوسه زنم بر دستش نام او آمده نُقل دهنم منم و ناله‌ی یابن الحسنم :: کعبه کی از تو جدا گشت حسین محو در ذات خدا گشت حسین کاش جانم رسد از غصّه به لب کعبه کی از تو جدا شد زینب دور تو باغ گل یاسی بود اکبر و قاسم و عبّاسی بود کعبه مهمان تو یک مادر بود کودکی داشت، علی اصغر بود کعبه از سوز درون داد بزن گریه کن ناله و فریاد بزن میهمان تو بیابانی شد حاجی فاطمه قربانی شد در منای اَحَدِ دادگرش سر جدا شد عوض موی سرش شاخه‌ی یاس جدا شد، کعبه دست عبّاس جدا شد، کعبه کعبه‌ی او پسر فاطمه بود حج عبّاس تو در علقمه بود زخم بر برگ گل یاس زدند تیر بر دیده‌ی عبّاسِ زدند چهره از اشک بشویم کعبه از حسین تو بگویم کعبه یوسف فاطمه را سنگ زدند گرگ‌ها بر تن او چنگ زدند چون بریدند سر از پیکر او کرد با گریه نگه مادر او کعبه، مرهون حسین است حسین زنده از خون حسین است حسین "میثم" از بیت خدا داد سلام به حسین و حرمش باد سلام ✍ . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
حاجـیـان حـج خـون، دست الهی یارتان حیف! آخر مکه شد محروم از دیدارتان سعی‌تان از مکه تا صحرای خونین بلا طوف‌تان در خون تپیدن حجتان ایثارتان حج‌تان مقبول بادا سعی‌تان مشکـور باد وعــدۀ دیــدارتـان بـا خــالــق دادارتـان حـلّۀ احـرامتان خـون گـلـوتـان می‌شود خونتان تا صبح محشر آبروتان می‌شود در مسیر حجِ خون چون یاد پیغمبر کنید اشک ریـزید و تماشای عـلی‌اکـبر کـنید آبــرو داریـــد امــا بــاز کــســب آبــرو در حضور یار از خون علی‌اصغر کنید حاجیان خود در منا سر می‌تراشند و شما موی خود رنگین زخون سازید و ترک سر کنید پای بفشارید ای اصحاب و انصار حسین بوسـه برداریـد از دست عـلمدار حسین ای همای بخت، حسرت برده بر اقبال‌تان خوش برون رفتید از مکه خوشا بر حال‌تان زخم شمشیر است فردا مرحم زخم شما مـقـتـل خـون است تنها کعـبـۀ آمـال‌تـان اشک خـتم الانـبـیـا سازد شما را بـدرقه فـاطـمـه در کـربـلا آیـد به استـقـبـال‌تان خـاک گـردد خـلعـت انـدام عـریـان شما بحر نـوشد آب از لب‌های عـطشان شما از حسین امشب سفر کردید با هم تا حسین هر نفس در قلب‌تان گردیده ذکر یاحسین تا به خون خویشتن گیرید در این حج وضو راه بسپارید ای چابک‌سواران با حسین در مسیر کعبۀ خون ذکرتان باشد همین واحـسیـنـا واحـسیـنا واحـسینـا واحـسین روز را از دود آه خویش همچون شب کنید لحظه‌لحظه گریـه بـر تنهایی زینب کنید ای زمین کربلا! بر آل عصمت یار باش میهمان، رو از حجاز آورده مهمان‌دار باش بر عزیز فاطمه آغوش جان را بـاز کن مهربان با خـانـدان احـمـد مـخـتـار باش خارهایت را ز پای لاله‌ها بیـرون بکش عصر عاشورا بر آن غم دیده گان غمخوار باش بـر تـن بـی‌تــاب اولاد پـیــمـبــر تـاب ده از سرشک چشم «میثم» تشنگان را آب ده ✍ . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
از مکه خبر آمده داغ است خـبرها بـایـد بـرسـانـند پـدرهـا به پـسـرهـا از مـکـه خبر آمده از رکن یـمـانی نزدیک اذان ناله بلند است سحـرها داغ است خـبرها، نکـند بـاد مخالف در شهر بـپیچـد بزند شعله به درها نزدیک سحر قافله‌ای رد شد از اینجا مانـدیـم دوبـاره من و امـا و اگـرها بایـد بـروم زود خـودم را بـرسـانـم حتی شده حتی شده از کوه و کمرها از مکه خبر رفته رسیده‌ست به کوفه حالا همه با خیره‌سری خیره به سرها بر خاک عزیزی‌ست ولی پیرهنش را سر بسته بـگـویند پـسـرها به پدرها برخاک عزیزی‌ست و در راه عزیزی‌ست خود را برسانید که داغ است خبرها ✍ . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
کـعـبـه محـروم شد ز دیـدارت یـابـن زهـرا خــدا نـگـهـدارت کـربـلا مـی‌روی و یـا کـوفـه؟ یا به شام اوفـتد سر و کـارت؟ چه شود ای امام جـود و کـرم یک نگـاه دگـر کـنـی به حـرم ای ز جـام بـلا شـده سـرمست دست و دل شسته از هرآنچه‌ که ‌هست چه شتابان رَوی به دیدنِ دوست جای گل سر گرفته‌ای سر دست از حـریـمت بـرون شدی مولا عـازم حـج خــون شـدی مـولا هـشـتِ ذیـحـجّـه مـردم عــالـم هـمـه رو آورنـد ســوی حــرم تـو دل شب ز بـیـت امـن خـدا سر به صحرا نهی قدم به قـدم کعـبه تا صبح ناله سر می‌کرد پـســر فـاطـمـه مــرو بـرگـرد کعبه با سوز و اشک و ناله و آه بر نمی‌دارد از تـو چـشم نگـاه سفر تیر و نیزه و عطش است طفل شش ماهه را مبـر همراه از سـفـیـدی حنجـرش پیداست این پسر ذبـح سیـدالـشهـداست نـظـری کـن به غـنـچـۀ یاست ثــمــر ســرخ بـاغ احـسـاسـت اصغـرت را بـگــیـر از مـادر بـسـپـارش بـه دسـت عـبـاست چون صدایت زنـد جـوابش ده از سـرشـک دو دیـده آبـش ده نالـه‌ای بـر لـب سـلالۀ تـوست کـه شبـیـه صـدای نالـۀ توست ساربـان را بگـو کـه تنـد مرو آخر این کودک سه سالۀ توست قــدری آرام، ای هُـدی‌خـوانان! کـمی آهـستـه، ای شـتـربـانـان! ناقـه‌هـا ذکر یـا حـسین بـه لب کـوه‌هـا نـالـه مـی‌زنـنـد امشب نخل‌ها خـم شدند و می‌گـویـنـد الـسـلام عــلـیـک یــا زیــنــب غم مخور ای فدای چشم ترت! هـیجـده محـرمـنـد دور سـرت کاش خورشید واژگـون می‌شد از تن کعـبه جان برون می‌شد کــاش از اشـک دیـدۀ حـجّـاج آب زمـزم تـمـام خـون مـی‌شد کـعـبـه سـاکـت مـبـاش واویـلا گــریـه کـن بـهـر لالــۀ لــیــلا ای سکینـه دگر چه غم داری؟ اشک از دیدگان مکـن جـاری که محوّل شده‌ست بر عـباس مشـک سـقـایــی و عـلـمـداری بر سماعـش دو دست بـالا کن هر چه دانـی دعـا به سـقـا کن نالــه دیگــر بـه‌سـر نمـی‌گردد این شبِ غـم، سحـر نمی‌گردد این مسافر که دل به همره اوست مـی‌رود، لـیـک بـرنمـی‌گـردد عـالمـی گـشتـه محـو اجـلالش چـشم «میثم» بوَد به دنبـالـش ✍ . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بر زلف یار تا که گره خورد کار ما ما را خرید احمد عالی‌تبار ما پس رفت بر جهاز شتر شهریار ما سنجید با ولایت حیدر عیار ما ذی الحجه شد به یُمن ولایت بهار ما می‌گفت مصطفی سخن از جانب خداست بعد از من این علی به جهان شاه و مقتداست هرکس جدا شود ز علی، از خدا جداست هان! گوش کن کلام محمد چه آشناست یادآوری عهد الست و قرار ما در گفتن پیام خدا اهتمام کرد پس پیروی ز غیر علی را حرام کرد تا روز حشر بر همه حجت تمام کرد عالم به احترام محمد قیام کرد راضی شد از حبیب خودش کردگار ما دست خدا و بانی ایجاد، مرتضی بر انبیا مربی و استاد، مرتضی تنها خوشی این دل ناشاد، مرتضی چون وعده‌ی "یمت یرنی" داد مرتضی با شوق مرگ می‌گذرد روزگار ما آن سروری که یکه یل کارزار بود هرشب برای جمع یتیمان قرار بود لطفش به جن و انس و ملک بی‌شمار بود نعلین شاه هر دو جهان وصله‌دار بود عالم فدای وصله‌ی نعلین یار ما از صحن او که هم دل و هم اختیار برد زائر برای سرمه‌ی چشمش غبار برد با یک امید آمده بود و هزار برد هرکس ز خانه‌ی پدری یادگار برد انگشتری "دُرّ نجف" یادگار ما :: ریزه‌خوران اشرف اولاد آدمیم هرجا رویم تحت عنایات پرچمیم مدیون روضه‌ایم، اگر شاد با غمیم بعد از غدیر چشم به راه محرمیم گریه برای خون خدا اعتبار ما روح عبادت از تن کعبه جدا شده رفته حسین و سعی و صفا بی صفا شده خون خدا مسافر دشت بلا شده با اهل بیت راهی کرب و بلا شده برده‌ست فکر غارت خیمه قرار ما ✍ . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
حاجیان را گفت: آن جا کعبه عریان می‌شود در طواف کعبه آن جا جسمتان جان می‌شود حج منم، چشمانتان را وا کنید ای حاجیان کعبه بی من از شما مردم گریزان می‌شود استطاعت هر که دارد می‌شود ملحق به من هر که نامرد است پشت کعبه پنهان می‌شود حاجیان را گفت: بی من حجّ ندارد حرمتی کعبه بی من از شما مردم! گریزان می‌شود گفت: در ذی الحجۀ امسال شوری دیگر است گفت: در ماه محرّم عید قربان می‌شود آمد و در کربلا با آشنایان خیمه زد گفت با یاران که: فردا ظهر، طوفان می‌شود گفت با یاران که: فردا خطبۀ ناخوانده‌ای گرم از نهج البلاغه باز عنوان می‌شود خطبه خواهد خواند فردا خواهرم بی ذوالفقار گفت: فردا کاخ ظلم از ریشه ویران می‌شود آمد و افتاد چشم حُر به چشم روشنش مشکل حر با نگاهی گرم، آسان می‌شود خیمه را خاموش کرد و گفت با یاران خویش: ظهر فردا هرکه با من هست، قربان می‌شود «هرکه خواهد گو بمان و هرکه خواهد گو برو» می‌رود هر کس از این خیمه، پشیمان می‌شود دوستان را گفت: فردا کربلا نورانی است گفت: فردا با شما این جا چراغان می‌شود روز خلقت را شما تفسیر دیگر می‌کنید گفت: فردا محشر کبری نمایان می‌شود حجّ امسالین حدیثی تازه‌تر آورده است: عید قربان شما، شام غریبان می‌شود گفت: وقت «استلام» دست عباس علی‌ست گفت: فردا زمزمِ خورشید، جوشان می‌شود آمد و در کربلا حج را نمایش داد و رفت آن نمایش همچنان بی پرده اکران می‌شود! ✍ 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
_اُخرُجْ اِلَی العِراق_ که هرگز قرار نیست اینجا کنار حادثه غم‌پروری کنم _اُخرُجْ اِلَی العِراق_ قرار است با سرم تا روزگار می‌گذرد سروری کنم _اُخرُجْ اِلَی العِراق_  به من وحی می‌شود مبعوث این رسالت بی انتها منم اعجاز من سری‌ست که قرآن می‌آورد باید به نیزه باشم و پیغمبری کنم   فرعون‌تر از همیشه جهان پُر شد از یزید معروف‌های جامعه از جنس منکرند موسی‌تر از همیشه برانگیخته مرا باید به نیلِ خون همه را رهبری کنم   وقت اَدای دِین خدایم رسیده است هفتاد و دو امانت او مانده پیش من مرگی چُنان میانه‌ی گودالم آرزوست باید که دست و پا بزنم دلبری کنم اصلاح کار امّت از این حرف‌ها گذشت اینک اُحد مقابل من قد کشیده است حالا که ذوالفقار پدر مانده دست من باید دوباره در اُحدش حیدری کنم حجْ ناتمام مانده طوافی که ناقص است دارد مسیر قبله عوض می‌شود ولی کافی‌ست با مکعّب شش‌گوش کربلا در کعبه‌ی فنا شده احیاگری کنم   بادی وزید و گرد نفاقی بلند شد خورشید را سقیفه‌ای از آسمان گرفت بر نیزه‌ی خطابه رها می‌کنم سری تا از غدیر گم شده یادآوری کنم _اُخرُجْ اِلَی العِراق_ که من خواب دیده‌ام اینبارهم خلیل به قربانی آمده است ذبجی عظیم منتظرم مانده، لازم است از امر وحی‌آمده فرمانبری کنم ✍ 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
از حریم کعبه آهنگ سفر داریم ما مقصدی بالاتر از این در نظر داریم ما می‌رویم از کعبه سوی کربلای پُر بلا اینچنین حُکم از خدای دادگر داریم ما... از برِ قبر پیمبر گرچه هجرت کرده‌ایم گوش جان بر گفتۀ خیرالبشر داریم ما چون خدا خواهد ببیند جسم ما را غرق خون نِی ز مرگ اندیشه، نِی خوف از خطر داریم ما دینِ حق گر جُز به قتل ما نگردد جاودان از سنان و تیغ و پیکان کِی حَذَر داریم ما تا کنیم اتمام، حجّ ناتمام خویش را از ازل شورِ شهادت را به سر داریم ما... ✍مرحوم 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
برای کعبه، ای بیت خداوند جلیل ای به سنگت، اثر پای خلیل کعبه، ای خانه‌ی امّید همه کعبه، ای مرکز توحید همه کعبه، ای محفل انوار خدا کعبه، ای زادگه شیر خدا کعبه، ای شاهد غم‌های حسین کعبه، ای جای قدم‌های حسین کعبه، ای قبله‌گه اهل نیاز کعبه، ای بُرده به تو خلق، نماز من و لطفِ احدِ سرمد تو احترام حجرالاسود تو همه با دیدن تو بی تابند همه از زمزم تو سیرابند ای خدا داده تو را قدر و جلال ای به بام تو اذان گفته بلال تو همه هستِ خلیل اللّهی هنرِ دست خلیل اللّهی بیت رحمان و رحیمی، کعبه صاحب حجر و حطیمی، کعبه پرده‌ات بافته از رشته‌ی دل خود تویی عضو جدا گشته‌ی دل کعبه! من بر تو پناه آوردم کاهم و کوه گناه آوردم گر چه بیچاره‌ام و روسیهم نگهم کن، نگهم کن، نگهم گر چه یک عمر خلاف آوردم در مَطاف تو طواف آوردم :: کاش تا دور تو می‌گردیدم مهدی فاطمه را می‌دیدم در طواف تو شدم پابستش تا که یک بوسه زنم بر دستش نام او آمده نُقل دهنم منم و ناله‌ی یابن الحسنم :: کعبه کی از تو جدا گشت حسین محو در ذات خدا گشت حسین کاش جانم رسد از غصّه به لب کعبه کی از تو جدا شد زینب دور تو باغ گل یاسی بود اکبر و قاسم و عبّاسی بود کعبه مهمان تو یک مادر بود کودکی داشت، علی اصغر بود کعبه از سوز درون داد بزن گریه کن ناله و فریاد بزن میهمان تو بیابانی شد حاجی فاطمه قربانی شد در منای اَحَدِ دادگرش سر جدا شد عوض موی سرش شاخه‌ی یاس جدا شد، کعبه دست عبّاس جدا شد، کعبه کعبه‌ی او پسر فاطمه بود حج عبّاس تو در علقمه بود زخم بر برگ گل یاس زدند تیر بر دیده‌ی عبّاسِ زدند چهره از اشک بشویم کعبه از حسین تو بگویم کعبه یوسف فاطمه را سنگ زدند گرگ‌ها بر تن او چنگ زدند چون بریدند سر از پیکر او کرد با گریه نگه مادر او کعبه، مرهون حسین است حسین زنده از خون حسین است حسین "میثم" از بیت خدا داد سلام به حسین و حرمش باد سلام ✍ 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
شيعيان! ديگر هواى نينوا دارد حسين روى دل با كاروان كربلا دارد حسين از حريم كعبۀ جدّش به اشكى شُست دست مروه پشت سر نهاد امّا صفا دارد حسين مى‌برد در كربلا هفتاد و دو ذبح عظيم بيش از اينها حرمت كوى منا دارد حسين... او وفاى عهد را با سر كند سودا ولى خون به دل از كوفيان بی‌وفا دارد حسين... آب را با دشمنان تشنه قسمت مى‌كند عزّت و آزادگى بين تا كجا دارد حسين... دست آخر كز همه بيگانه شد، ديدم هنوز با دم خنجر نگاهى آشنا دارد حسين شمر گويد گوش كردم تا چه خواهد از خدا جاى نفرين هم به لب ديدم دعا دارد حسين اشک خونين، گو بيا بنشين به چشم «شهريار» كاندرين گوشه عزايى بى‌ريا دارد حسين ✍ 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
جان بر لب ما آمد و جان از بر ما رفت برخیز! ببین کعبۀ جان، سوی منا رفت «دور از رخ او، دم‌به‌دم از دیدۀ زمزم سیلاب سرشک آمد و طوفان بلا رفت» با روح الامین از غم آن ماه بگویید نور جبل‌النور، بگو روح حرا رفت با حِجر بگویید ز سوز غم هجران از درد بمیریم که از دست دوا رفت «احرام چه بندیم چو آن قبله نه این‌جاست در سعی چه کوشیم چو از مروه صفا رفت» در جامۀ احرام مگر تیغ نبستند؟ گفتند ز چه «آبروی مکه، کجا رفت؟» می‌رفت که ره گم نشود -رهروِ عاشق!- می‌پرسی اگر کعبۀ عشاق چرا رفت از «کرب» و «بلا» در ره جانان چه هراسی‌ست؟ او کعبۀ جان بود و سوی «کرب‌وبلا» رفت هر کس که نشد همسفرش در سفر عشق یک‌عمر خطا رفت، خطا رفت، خطا رفت «گفتی که وصالش به دعا باز توان یافت برخیز که عمرت همه در کار دعا رفت» برخیز که امسال ز حج باز نمانی برخیز ببین کعبۀ جان سوی منا رفت ✍ 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7