eitaa logo
اشعار ناب آیینی
28هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
993 ویدیو
53 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
ساقیا در ساغر هستی شراب ناب نیست وآنچه در جام شفق بینی به جز خوناب نیست زندگی خوش‌تر بود در پرده‌ی وهم و خیال صبح روشن را صفای سایه مهتاب نیست شب ز آه آتشین یک‌دم نیاسایم چو شمع در میان آتش سوزنده جای خواب نیست مردم چشمم فرومانده‌ست در دریای اشک مور را پای رهایی از دل گرداب نیست خاطر دانا ز طوفان حوادث فارغ است کوه گردون‌سای را اندیشه از سیلاب نیست ما به آن گل از وفای خویشتن دل بسته‌ایم ورنه این صحرا تهی از لاله‌ی سیراب نیست آنچه نایاب است در عالم وفا و مهر ماست ورنه در گلزار هستی سرو و گل نایاب نیست گر تو را با ما تعلق نیست ما را شوق هست ور تو را بی ما صبوری هست ما را تاب نیست گفتی اندر خواب بینی بعد از این روی مرا ماه من در چشم عاشق آب هست و خواب نیست جلوه‌ی صبح و شکرخند گل و آوای چنگ دلگشا باشد ولی چون صحبت احباب نیست جای آسایش چه می‌جویی رهی در ملک عشق موج را آسودگی در بحر بی پایاب نیست کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ساقیا در ساغر هستی شراب ناب نیست وآنچه در جام شفق بینی به جز خوناب نیست زندگی خوش‌تر بود در پرده‌ی وهم و خیال صبح روشن را صفای سایه مهتاب نیست شب ز آه آتشین یک‌دم نیاسایم چو شمع در میان آتش سوزنده جای خواب نیست مردم چشمم فرومانده‌ست در دریای اشک مور را پای رهایی از دل گرداب نیست خاطر دانا ز طوفان حوادث فارغ است کوه گردون‌سای را اندیشه از سیلاب نیست ما به آن گل از وفای خویشتن دل بسته‌ایم ورنه این صحرا تهی از لاله‌ی سیراب نیست آنچه نایاب است در عالم وفا و مهر ماست ورنه در گلزار هستی سرو و گل نایاب نیست گر تو را با ما تعلق نیست ما را شوق هست ور تو را بی ما صبوری هست ما را تاب نیست گفتی اندر خواب بینی بعد از این روی مرا ماه من در چشم عاشق آب هست و خواب نیست جلوه‌ی صبح و شکرخند گل و آوای چنگ دلگشا باشد ولی چون صحبت احباب نیست جای آسایش چه می‌جویی رهی در ملک عشق موج را آسودگی در بحر بی پایاب نیست کانال اشعار مولانا حافظ سعدی👇 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ندانم کان مهِ نامهربان یادم کند یا نه؟ فریب‌انگیزِ من با وعده‌ای شادم کند یا نه؟ خرابم، آنچنان کز باده هم تسکین نمی‌یابم لبِ گرمی شود پیدا که آبادم کند یا نه؟! صبا از من پیامی دِه به آن صیّادِ سنگین‌دل که تا گل در چمن باقی‌ست، آزادم کند یا نه؟ من از یادِ عزیزان یک نفس غافل نی‌اَم امّا نمی‌دانم که بعد از این کسی یادم کند یا نه؟ ! از ناله‌ام خون می‌چکد امّا نمی‌دانم که آن بیدادگر گوشی به فریادم کند یا نه؟   . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
آن قدر با آتش دل ساختم تا سوختم بی تو ای آرام جان یا ساختم یا سوختم سردمهری بین که کس بر آتشم آبی نزد گرچه همچون برق از گرمی سراپا سوختم سوختم اما نه چون شمع طرب در بین جمع لاله ام کز داغ تنهایی به صحرا سوختم همچو آن شمعی که افروزند پیش آفتاب سوختم در پیش مه‌رویان و بی‌جا سوختم! سوختم از آتش دل در میان موج اشک شوربختی بین که در آغوش دریا سوختم… شمع و گل هم هر کدام از شعله‌ای در آتشند در میان پاکبازان من نه تنها سوختم جان پاک من ، خورشید عالمتاب بود رفتم و از ماتم خود عالمی را سوختم… . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
💭 گل نیست چنین سرکش و رعنا که تویی مه نیست بدین گونه فریبا که تویی غم بر سر غم ریخته آنجا که منم دل بر سر دل ریخته آنجا که تویی . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ساقی بده پیمانه‌ای ز آن می که بی‌خویشم کند بر حسن شورانگیز تو عاشق‌تر از پیشم کند زان می که در شب‌های غم بارد فروغ صبحدم غافل کند از بیش و کم فارغ ز تشویشم کند نور سحرگاهی دهد فیضی که می‌خواهی دهد با مسکنت شاهی دهد سلطان درویشم کند سوزد مرا سازد مرا در آتش اندازد مرا وز من رها سازد مرا بیگانه از خویشم کند بستاند ای سرو سهی! سودای هستی از رهی یغما کند اندیشه را دور از بد اندیشم کند . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
💭 چون زلف توام جانا در عین پریشانی چون باد سحرگاهم در بی‌سروسامانی خواهم که ترا در بر بنشانم و بنشینم تا آتش جانم را بنشینی و بنشانی . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
این سوز سینه شمع شبستان نداشته است وین موج گریه سیل خروشان نداشته است آگه ز روزگار پریشان ما نبود هر دل که روزگار پریشان نداشته است از نوشخند گرم تو آفاق تازه گشت صبح بهار این لب خندان نداشته است ما را دلی بود که ز طوفان حادثات چون موج یک نفس سروسامان نداشته است سر بر نکرد پاک نهادی ز جیب خاک گیتی سری سزای گریبان نداشته است جز خون دل ز خوان فلک نیست بهره‌ای این تنگ چشم طاقت مهمان نداشته است دریا دلان ز فتنه ایام فارغند دریای بی‌کران غم طوفان نداشته است آزار ما بمور ضعیفی نمی رسد داریم دولتی که سلیمان نداشته است غافل مشو ز گوهر اشک که چرخ این سیمگون ستاره بدامان نداشته است . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
گر شود آن‌روی روشن جلوه‌گر هنگام صبح پیش رخسارت کسی بَر لب نیارد نامِ صبح . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
📝 می‌سوزم و لب نمی‌گشایم که مباد آهی کشم و دلی به درد آید از او . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ناز چشمان تو و امروز و فردا کردنت می کشد اخر مرا این پا وآن پا کردنت می پسندی بی تو بنشینم در آتش روز وشب یا که یادت رفته با عاشق مدارا کردنت می دهی دلتنگیم را در شب مستی به باد غنچه های باغ لبها را شکوفا کردنت هر کجا باشد دلم را با تو تقسیم می کنم خوش ندارم بیش ازاین اینجا وانجا کردنت گر چه رسوای توام ناچار بنشین با دلم تا ببینی نیستم در بند رسوا کردنت چشم هایم را بدست اور نگاهم را ببین سرد مهری هاست حتی در تماشا کردنت . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7