babolharam Javadi.mp3
11.68M
|⇦• #روضه و توسل به امام مجتبی(ع) ویژۀ ایام تخریب بقیع به نفس حاج سید محمد جوادی •✾•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
علّت شکستِ قیامِ امام حسـن(ع)
خیانتِ خواص و یارانِ نزدیک بود
مثلاً همان همراهانِ انقلابِ پیامــبر
که پای سفرهی انقلاب بزرگ شدند!
#عبیدالله_ابن_عباس 👉
#غریب_مدینه
#صلوات 👉
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بسم الله الرحمن الرحیم
🔹 #امام_حسن_مجتبی علیهالسلام
🔸 #کریم_اهل_البیت
🔹 #سبط_اکبر
🔸 #فاتح_جمل
🔹 #غریب_مدینه
ماهي كه وامدارِ رخش آفتاب بود
آنکس كه خلقي از كرمش ، كامياب بود
دُردانه ي رسول و جگر گوشه ي بتول
در علم و حلم ، آينه ي بوتراب بود
نامش حسن ، مرام حسن ، خُلق و خو حسن
در حُسنِ خُلق ، وارث ختمي مآب بود
او را كريم آل محمد شمرده اند
با فعلِ خود ، مفسّرِ اُمّ الكتاب بود
گردد عيان به حشر ، هر آن كس بر او گريست
مشمولِ لطفِ خالقِ مالك رقاب بود
ديديم در بقيع ، مزارِ شريف او
باخاكِ ره برابر و در آفتاب بود
جاري زلال معرفتش در همه وجود
نازل هماره رحمت حق ز اين سحاب بود
دولتسراي او همه دم از فقير ، پُر
خالي لبش ز واژهی (لا) در جواب بود
در راه حق ، سه بار ز هستيّ خود گذشت
آمار بذل و بخششِ او بي حساب بود
اكرام كرد دشمنِ دشنام گوي را
خصمش مُريد گشت و خجل ز آن عتاب بود
دوّم امام شيعه ، چهارم ز پنج تن
در مجمعِ دو بحر ، حسن دُرّ ناب بود
تنها نه در بهشت بُود سيد شباب
در روزگار ، اُسوه ي هر شيخ و شاب بود
گه زيبِ دوش و گاه در آغوشِ عقلِ كُل
ريحانه ي رسولِ حق ، آن مستطاب بود
در گير و دارِ جنگ جمل ، تيغِ سركشش
بهر سپاه كفر ، بريد عِقاب بود
عهدي كه با شرايط خود بست با عدو
در آن زمانه ، خوبترين انتخاب بود
صلحش اگر نبود ، نشانی ز دين نبود
صلحِ حسن ، مقدّمه ی انقلاب بود
جان دادن و حمايتِ از شاه دين حسين
فرمانِ او به قاسمِ عاليجناب بود
ديدند مثلِ اكبر و عباس، قاسمش
در كربلا مجاهدِ پا در ركاب بود
آری حسن به صبر ز طاغوت سر بُريد
او را به نسل بت شكنان انتساب بود
در ديده خار داشت و در حلق ، استخوان
در شهرِ خود غريب ، چنان بوتراب بود
مولا علی به خانهی خود داشت فاطمه
فارغ ميانِ خانه ز هر اضطراب بود
امّا حسن غريب به كاشانه بود و داشت
گمراه همسری كه برايش عذاب بود
ميخواست تا عروس معاويّه اش كنند
بر آب پشت كرده به سوی سراب بود
مسموم كرد كوزه ی آبِ امام را
وقتی كه نور چشمِ پيمبر، به خواب بود
بيدار شد ز خواب و بنوشيد جرعهای
ايكاش آن زمان همه عالم، خراب بود
آتش زدند بر دلِ پر خون مجتبی
الماس سوده ها كه در آن ظرفِ آب بود
يك طشت، مثل دشتِ پُر از لا له در برش
ميسوخت جانِ پاكش و قلبش كباب بود
وقتی كه ديد اشكِ حسينش روانه است
بر سوّمین امام ، حسن را خطاب بود
روزی بسانِ روزِ تو ، در روزگار نيست
هر چند تلخ روزِ من و عهدِ باب بود
جان داد مجتبی و ز بيدادِ (عايشه)
در شهر ، وقت دفنِ تنش انقلاب بود
باريد تير ،جاي گل از كين به پيكرش
بر او سرشك ديده ی ياران گلاب بود
بي بهره بود (جعده) ز مهر و وفا و صدق
اين يك عروس فاطمه، آن يك (رباب) بود
اين زهر داد بر حسن ، او در غم حسين
مي ريخت اشكِ ديده و در آفتاب بود
يادش نرفته بود چه كردند با حسين
آن ناكسان كه صورتشان را نقاب بود
در زير سُمّ اسب، شكستند سينه ای
كاندر مَثَل ، خزانهی علم الكتاب بود
آنکس كه بر تراب ، تنش مانْد بی كفن
روزی به روی سينه ی ختمی مآب بود
در كوفه چون رباب سرِ او به نيزه ديد
خاكسترِ تنور بر آن رخ ، حجاب بود
جانسوز صحنه اي به برِ ديده ي ترش
از خيزران و فتنه ي بزمِ شراب بود
اين پاك زن كه مادر باب الحوئج است
گه گاه گرمِ زمزمه ي ذكر خواب بود
اي (ايزدي) هر آنكه به آل نبي گريست
هر چيز خواست وقت دعا، مستجاب بود
🔹 #حاج_امیر_ایزدی_همدانی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7