بسم رب الحسين
#نذر_على_اكبر_ارباب
شكسته بال و پرم اى شكسته بال و پرم
حريرِ پيكر تو جنس مخملى شده است
سپاه و لشكر دشمن به حال من خنديد
كه بردن تنِ ياس تو معضلى شده است
بميرد آنكه تورا اينچنين ز هم پاشيد
جوان مثل گلم با تنت چه شد آخر؟
خداى من!چه شده با سر و لب و دهنت؟
علىِ اكبر رعنا شده على اصغر....
عصاى دست پدر سينه ام پر از درد است
بيا به خاطر بابا دوباره لب وا كن
دوباره مثل گذشته به پيش من برخيز
كمى براى پدر خنده را مهيا كن...
نفس بكش كه دوباره نفس بگيرم من
نفس بكش تو عزيزم..نفس بكش بابا
نفس بكش كه دوباره رها شوم از غم
نفس بكش كه نبينم شكست زينب را....
#آرمان_صائمی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بسم رب الحسين
#نذر_على_اكبر_ارباب
پيكرت دورو برم افتاده....حرمله مى خندد
تنت از بال و پرم افتاده....حرمله مى خندد
واى از اين قوم كه آتش زده بر زخم دلم
بارالها!پسرم افتاده....حرمله مى خندد
مرهمى نيست كه بر زخم دلم بگذارم
اشك از چشم ترم افتاده...حرمله مى خندد
نه فقط داغ تو آتش به دل من زد...نه
پا به پايم قمرم افتاده...حرمله مى خندد
بدنت مثل معما شده پيش نظرم
تنت از بال و پرم افتاده...حرمله مى خندد
#آرمان_صائمی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7