eitaa logo
اشعار ناب آیینی
26.8هزار دنبال‌کننده
4هزار عکس
976 ویدیو
43 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
یاس حساس است از گل های دیگر بیشتر پس همیشه می شود در باد پرپر بیشتر هر چه هیزم پشت در می سوخت با بادی شدید کوچه از بوی گلی می شد معطر بیشتر در سقیفه بود یا نه حتم دارم بعد از آن داده شد در کوچه ها مزد پیمبر بیشتر میخ و آتش هر دو بر در بود، پس با این حساب هر چه از دیوار بد دیدیم از در بیشتر با سه آیه خوب تا کردند تا ثابت کنند حکمتی دارد نشد آیات کوثر بیشتر کاش می دانست آن بادی که در کوچه وزید یاس حساس است از گل های دیگر بیشتر حسین صادقی 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هنگام دردسر که گذر میشود شلوغ درخانه بیشتر دم در میشود شلوغ مادر جلوست دور پدر میشود شلوغ این کوچه ها چقدر مگر میشود شلوغ؟ چندین نفر به زور دراین کوچه جا شدند نمرودها مزاحم پروانه ها شدند دریا خروش کرد تلاطم شروع شد دوران جاهلیت مردم شروع شد وقتش رسیده بود تهاجم شروع شد انگار کار آتش و هیزم شروع شد در پشت در زبانه ی آتش که پا گرفت دودش بلند شد همه جارا فرا گرفت دربسته بود درشکنی ایستاده بود در جنگ نور اهرمنی ایستاده بود در بین خانه ممتحنی ایستاده بود نامرد رو بروی زنی ایستاده بود فریاد میکشید ولایت گرفتنی ست با زور هم اگر شده بیعت گرفتنی ست مشغول حرف بود که با پا به در زدو صدیقه را مقابل مولا به در زد و فهمید مانده پشت در اما به در زد و همراه مادری پسرش را به در زد و گل را گلاب کرد و بدستان خار داد مسمار را به پهلوی زهرا فشار داد فضه اگر نبود به دادش که میرسید؟ چادر به روی پیکر زهرا که میکشید؟ در بین شعله بانوی این خانه را که دید محکم بصورتش زد و به سمت در دوید این پاسخ سفارش عمر رسول بود مولا به فکر حفظ حجاب بتول بود سیدپوریا هاشمی 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
میخ داغ و سینه زهرای من ای وای من سیلی و انسیه الحورای من ای وای من خانه و کاشانه و شمع و گل و پروانه نه سوخت در آتش همه دنیای من ای وای من آیه های کوثرم افتاده زیر دست و پا لرزه افتاده به دست و پای من ای وای من ابر سیلی هر دو روی روی یارم را گرفت تار شد خورشید مه‌سیمای من ای وای من در شکست و پشت در این غصه پشتم را شکست خورد با صورت زمین طوبای(زهرای) من ای وای من کشتن یک زن ، چهل نامرد میخواهد مگر؟! داد از بی رحمی اعدای من ای وای من کینه از من داشتند و همسرم را میزدند فاطمه افتاد از پا ، پای من ای وای من بشکند دست مغیره دست یارم را شکست پیش چشم زینب کبرای من ای وای من میکشد این غم مرا آخر که شد کاشانه ام قتلگاه همسر تنهای من ای وای من فاطمه با دیدن تابوت وقتی خنده زد رفت دیگر خنده از لبهای من ای وای من بعد زهرا این من و این میخ و این دیوار و در وای من ای وای من ای وای من ای وای من عبدالحسین میرزایی 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
روضه از اين ديگه بدتر نمي شه غنچه با شعله برابر نمي شه هر چي سعي مي كنم امشب براتون كه نگم از ديوار و در نمي شه حرفي از مردونگي پيش نكشيد هيچ جا زن حريفِ لشكر نمي شه وقتي آتيش بياد از جلو بخواي از عقب نيوفتي با سر نمي شه درِ خونه رو مادر افتاده بود اوضاع از اين ديگه بدتر نمي شه هر چي كه مي زندش بازم مي گفت برا من هيچ كسي حيدر نمي شه كي مي دونه نوكِ مِسمار يعني چي؟ كي مي دونه مردم آزار يعني چي؟ به خدا خيلي بَده اگر بگم يه عزيز كرده بشه خار يعني چي؟ مي دونم هيچ كسي باور نداره گريه­ي حيدرِ كرار يعني چي؟ بريد از چَشمِ علي سوأل كنيد خجالت كشيدن از يار يعني چي؟ بچه اي كه تازه چار سالش شده نمي دونه يك سگِ هار يعني چي؟ اونكه با لگد در و وا مي كنه چي مي فهمه زنِ باردار يعني چي؟ علي صالحي 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
روضه از اين ديگه بدتر نمي شه غنچه با شعله برابر نمي شه هر چي سعي مي كنم امشب براتون كه نگم از ديوار و در نمي شه حرفي از مردونگي پيش نكشيد هيچ جا زن حريفِ لشكر نمي شه وقتي آتيش بياد از جلو بخواي از عقب نيوفتي با سر نمي شه درِ خونه رو مادر افتاده بود اوضاع از اين ديگه بدتر نمي شه هر چي كه مي زندش بازم مي گفت برا من هيچ كسي حيدر نمي شه كي مي دونه نوكِ مِسمار يعني چي؟ كي مي دونه مردم آزار يعني چي؟ به خدا خيلي بَده اگر بگم يه عزيز كرده بشه خار يعني چي؟ مي دونم هيچ كسي باور نداره گريه­ي حيدرِ كرار يعني چي؟ بريد از چَشمِ علي سوأل كنيد خجالت كشيدن از يار يعني چي؟ بچه اي كه تازه چار سالش شده نمي دونه يك سگِ هار يعني چي؟ اونكه با لگد در و وا مي كنه چي مي فهمه زنِ باردار يعني چي؟ علي صالحي 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
غاصبانی که خیره سر بودند تک و تنهاست پشت در مادر ولی آن سو «چهل نفر» بودند نا نجیبی به شعله دامن زد سَخت سرگرمِ هَتکِ حُرمَت شد بی حیا با لَگَد به دَر می زد میخِ دَر سُرخ از خجالت شد روضه را باز تر نباید خواند «دست بسته ست» حیدر کرار تلخیِ خاطراتِ آتش را هر "نفس" تازه می کند مسمار تاوَلِ دست های او می سوخت دردِ پهلو زیاد تر شده بود زینب از حال رفت…وقتی دید مادرش دست بَر کَمر شده بود شانه می زد به موی سوخته اش ولی انگار نا امید شده باورش هم نمی‌شود زینب گیسوی مادرش "سفید" شده بازویش باز هم وَرَم کرده مرهم درد پهلوی او چیست!؟ حرف های علی نشان می داد دلخور از «رو گرفتن» او نیست تار می دید خانه را می گفت: نکند! باز! آتش آوردند!؟ اشک می ریخت در غم محسن آخر آن ها چقدر نامردند.. علی اصغر یزدی 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
شبیه ربنایی که دم افطار می پیچد صدای فاطمه در کوچه و بازار می پیچد مگر زهرا نبود انگیزه ی ایجاد این عالم چرا دور سر او گنبد دوار می پیچد چه غوغایی به راه افتاده از زهرا در این خانه صدایی که به در خورده است، از دیوار می پیچد سرش خورده به دیوار و کمی با مکث می افتد کنار استخوان پهلویش مسمار می پیچد برای محسنش کاری نمی شد کرد اما او به سمت مرتضی با حالتی غمبار می پیچد علی رفته، در افتاده، زبانه می کشد آتش وجود مادرم در شعله ها انگار می پیچد همین آتش زبانه می کشد تا خیمه ی اطفال صدای نازدانه دختری این بار می پیچد تنم، پیراهنم آتش گرفت ای عمه کاری کن زمین که می خورم، موهام لای خار می پیچد امیر عظیمی 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
خواست خاموش کُنَد دور و بَرَش را که نشد پشتِ در جمع کُنَد بال و پَرَش را که نشد در آتش زده شد ضربدرِ ضربه‌ی پا خواست تا دفع کُنَد ضربِ دَرَش را که نشد تاکه در خورد به او دادِ علی در آمد هرچه او کرد نفهمد اثرش را که نشد آتش ، جمعیت ، داد ، در ، دود ، علی خواست از اینهمه گیرد خبرش را که نشد خم شده تا نرسد بر پسرش زخمی تیز تا به گهواره ببیند پسرش را که نشد تاکه فهمید کشیدند علی را بُردند رفت با دست بگیرد کمرش را که نشد تا به مسجد برسد آنقدری راه نبود رفت... بستند مسیرِ گذرش را که نشد  قنفذ آمد نگذارد برسد تا مسجد تا مغیره شکند بال و پَرَش را - که نشد گرچه او رد شد و تا خانه علی را آورد... خواست پنهان بکند زخمّ سرش را که نشد حسن لطفی 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
دستِ اسلام را چرا بستيد!؟ فاتح بدر و خندق است اين مرد يادتان رفته درب خيبر را با همين دست‌ها شكست اين مرد يادتان رفته در حنين و احد ذوالفقار گره‌گشايی داشت يادتان رفته تا همين ديروز در مدينه برو بيايی داشت شرم‌تان باد! ناجوانمردان نكشيدش چنين غريبانه اسدالغالب است، می‌جنگد پنجه در پنجه، مرد و مردانه يادتان رفته از لبِ تيغش جايِ خون، رأفت و كرم می‌ريخت يادتان رفته بی‌زره، تنها لشگری را علی به هم می‌ريخت يادتان رفته ذوالفقارش را ماجراهای فنِ دستش را مَرحبُ و عَمروَد دو نيم شدند يادتان رفته ضربِ شصتش را يادتان رفته آن رشادت‌ها مرد ميدان غزوه‌ها می‌شد تا شماها فرار می‌كرديد سپر جان مصطفی می‌شد نبريدش چنين، يدالله است كفر از او سيلی عيان خورده ای عرب‌های بی‌حياء؛ اصلاّ اسم حيدر به گوش‌تان خورده؟ نور توحيد را نمی‌بينيد!؟ كور دل‌های باطن‌آلوده وا كنيد اين طناب‌ها را زود او برای خودش كسی بوده تيره‌بختان ز فيض محروميد در صف دشمن ولی هستيد رفته از يادتان كه مديونِ دست پُر پينه‌ی علی هستيد چاه‌های مدينه می‌دانند كه كمر قصدِ كشتنش بستيد آبروی تمام عالم را ريسمان دور گردنش بستيد حرمتش را نگه نمی‌داريد!؟ روي دوشش عبا بيندازيد او غرورش شكسته نامردان از سرش تيغ را بيندازيد پا برهنه به مسجدش نبريد او خودش خاكیِ خدايی هست نيمی از كينه را نگه داريد چون كه گودال كربلايی هست كربلا باز فرصت خوبی است عقده‌هاتان به كار می‌آيند سرِ بر نيزه رفتن پسرش همه با هم كنار می‌آيند وحید قاسمی 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
من محسنم کوچکترین فرزند زهرا چشمان من هرگز ندیده اهل دنیا در عالم خود بوده ام مانوس مادر او قصه ها میگفت از بابایم حیدر میگفت بابای تو بر عالم نگین است ای جان ما در او امیر المومنین است تا انکه روزی ناگهان بی تاب گشتم از شدت گرما تو گویی آ ب گشتم ناگه فشار در مرا پیچید در هم از شدت ضربه شکستم آ ه کم کم من میشنیدم نعره های دومی را بهتر ندیدم اشکهای چشم بابا من میشنیدم گریه های خواهرم را میگفت بابا کشت دشمن مادرم را سیدرضا صالحی 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
. ۹۹ سلام الله علیها 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ غرقِ خون افتادی از پا بین دیوار و در مادر آتیش شعله می کِشید و می سوخت هم چادر هم معجر با پا شکست درو استخوونِ سینه ی مجروحِ یه مادرو ... ریختن چهل نفر تا که لِه کنن زیرِ پا آیات کوثرو زهرا نگاه می کرد دستِ بسته سوی مسجد می بُردن حیدرو یا زهرا ۳ مادرم یا زهرا 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ روضه ت جونم رو می گیره حرفِ آیینه و سنگه! حرفِ مادر و یه بچه ... بینِ یک کوچه ی تنگه آتیش به ما زدن وقتی ناموسِ علی رو توو کوچه ها زدن راهت رو بستن و بی هوا اومدن و سیلی بی هوا زدن ترسیده بود حسن خنجر به قلب پُر خونِ مجتبی زدن یا زهرا ۳ مادرم یا زهرا 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ داغت از بس که سنگینه دیگه از پا افتاد حیدر های های گریه می کرد واست می گفت با حالتی مضطر ... می سوزه جگرم چِقَدَر سخته برام غسلِ جسمِ همسرم وای از ضرب غلاف یه جوری زد هنوزم بازوهات داره وَرَم می گفت حسین: چرا می چِکه قطره ی خون از تابوت مادرم یا زهرا ۳ مادرم یا زهرا .👇 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7