eitaa logo
اشعار ناب آیینی
26.8هزار دنبال‌کننده
4هزار عکس
974 ویدیو
43 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
چشم بر راه تو ماندند پریشانی چند ناله دارند تو را دست به دامانی چند کاش باران بزند تا که بشویَد ما را شرم دارد زِ شما چشم پشیمانی چند به کجا این سرِ شب خاک به سر میریزی تا کنارِ تو گشاییم گریبانی چند گریه کردیم در این خیمه و آرام شدیم چه لطیف است هوا در پسِ بارانی چند من که از روضه‌ی تان هیچ نمیفهم هیچ تا به پایم نرود خار مغیلانی چند غیر تو حال حرم را چه کسی می‌فهمد کاش آواره شوم بین بیابانی چند هرچه داریم حسین است حسین است حسین خوشبحال جگر بی سر و سامانی چند حتم دارم که بیایی شب عباسِ شماست بشنوم از لبت ای کاش " عموجانی" چند http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ما مسلمانیم اما ما مسلمانِ نجف جانِ کعبه صدهزاران بار قربانِ نجف روزِ اول که زمین را چون نگینی خلق کرد گفت در گوشش خدا جانِ تو و جانِ نجف در نجف مدحِ علی می‌چسبد اما بعدِ آن نامِ عباس است غوغا زیرِ ایوانِ نجف کارِ ما مدحِ علی نه مدحِ قنبر گفتن است مدحِ عباس است اما کارِ طوفانِ نجف - - بر علی سوگند فریادِ علی عباسِ اوست باب حاجات است پس نادِعلی عباسِ اوست کیست این مرد این تمامِ اقتدارِ زینب است کیست این شیر این که تیغِ کارزار زینب است سایه‌ی زینب نمی‌دیدند ، اصلا می‌شود دید خانم را که کوهی در کنار زینب است شانه هایش را نوشتم کوهسارِ کربلا گیسوانش را نوشتم آبشارِ زینب است دستمالِ زردِ بابایش به عباسش رسید بعد از این او مرتضا او ذوالفقارِ زینب است - - بیلدیلَر عالَمدَ عباسدی خانومون عالمی یِل یاتار طوفان یاتار یاتماز حسینون پرچمی آسمان خورده تَرَک تا او عَلَم برداشته کوه از جا کَنده شد یا او قدم برداشته کودکان بر شانه  بر دستش عَلَم  پایش رکاب یک تنه بر دوشِ خود بارِ حرم برداشته ما گره‌هایی که کور است این حرم می‌آوریم داد ، دستِ خود ولی دست کَرَم برداشته گفت آقایم که از ماهم خیالش راحت است دستهایش را به محشر مادرم برداشته - - گفت آری با کریمان کارها دشوار نیست پیشِ این باب الحوائج این گره‌ها کار نیست گرچه از داغِ پسر سوزد جگرها بیشتر میزند داغِ برادر بر کمرها بیشتر تا صدایِ یا اخا آمد تمامیِ حرم روی سینه میزدند اما به سرها بیشتر زود آمد بر سرش چون خوب می داند حسین بعد صدها تیر می آید تبرها بیشتر کاش می شد اینهمه زیبا نبود این با ادب گفت وای از تیرها وای از نظرها بیشتر - - هلهله می آمد و بر سینه مادرها زدند زود خانم‌ها گره‌ها را به معجرها زدند پیشِ اکبر اینقدر این پُشتِ زخمی تا نشد آمد اما در حرم نزدیکِ دخترها نشد این طرف زینب زمین می‌خُورد در آنسو حسین بعد از این بابا برایِ بچه‌ها بابا نشد وای دیگر این ربابه آن ربابِ قبل نیست خواست خانم پیشِ اصغر پا شود اما نشد آنقدر محکم گره زد که حرامی تا کشید رویِ دختر شد سیاه اما گره‌ها وا نشد - - شد غروب و بچه‌ها از درد زانو میزدند عمداً این سر را نوکِ نیزه به پهلو میزدند http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
تا خیمه ها عباس دارد غم ندارم پشتم به تو گرم است ای کوه وقارم من رحمت الله و تو پرچم دار فضلی بوسیدن دستان تو شد افتخارم سلطانی ام در کربلا از توست عباس در سایه ی قد تو ، صاحب اقتدارم تنها تویی که سه حرم داری در عالم دست جدایت را به چشمانم گذارم تا که صدا کردی برادر یاری ام کن بند دلم را پاره کردی ای نگارم هر جا نظر کردم تو را دیدم به صحرا گرد تن پاشیده ی تو بی قرارم بوی مدینه می دهد خون لبانت حس می کنم مادر نشسته در کنارم شمشیر تیز است و عمود آهنین پهن آشفته در هم گیسوانت ای بهارم بر خیمه ها چشم طمع دارد دشمن جان خودت صاحب علم دلشوره دارم ترسم شود زینب اسیر بی حیایی در فکر آن طفلان در حال فرارم http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
برسر نعش  گل ام بنین  غوغا  شد همه گفتند:حسین بن علی   تنها شد تاکه حیرت زده دردشت دودستت دیدم گفتم ازیوسف  من  یک  اثری  پیدا شد صوت ادرکنی تو گم شده در هلهله  ها این چه شوریست که درلشگریان برپاشد تا که دیدم بدنت را  کمرم  درد  گرفت خیزازجا و ببین پشت  حسینت  تا  شد از بلندای قدت جای دو لب باقی نیست این همه  تیر  کجای  بدن  تو  جا  شد با چه بغضی زده این ضربه خدا می داند که   ز  فرق   سر تو   تا  به  ابرو  واشد صورت  تو  اثر  از   چادر   خاکی  دارد گوئیا سجده تو بر  قدم  زهرا   شد گوئیا لشگری از پیکر  تو  رد  شده  اند زیر   پا   خطبه   ترویه   تو   امضا  شد بین یک دشت تنت ریخته صاحب علمم صحنه   قتلگهت   علقمه  نه  دریا  شد http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
خوردی زمین و حیثیت لشکرم شکست اصلی ترین ستون خیام حرم شکست فریاد های «انکسری» بی دلیل نیست در اوج درد تکیه گه آخرم شکست از ناله های «یا ولدی» در کنار تو معلوم شد که باز دل مادرم شکست درد مرا فقط پدرم درک می کند دیدم چگونه بال و پر جعفرم شکست ساق عمود در سر تو گیر کرده است نعره زنم که وای سر حیدرم شکست تو در میان علقمه از پا نشستی و در بین خیمه ها سپر خواهرم شکست وقتی عمود خیمه کشیدم سکینه گفت: دیدی غرور ساقی آب آورم شکست آن شب که سوخته ها همه دور زینب اند گوید عمو کجاست ببیند سرم شکست وقتی شتاب سیلی و مرکب یکی شدند هر جفت گوشواره، زیر معجرم شکست http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
(عج) می برم نام تو را تا ببری نام مرا پر کن از جام لب خویش همه جام مرا خاک هم گاه گداری بدهد طعم عسل بوسه از خاک رهت کرده عوض کام مرا خاطرم نیست چه شد بر تو گرفتار شدم پهن کردی سر گیسوی خودت دام مرا هر نفس بی تو شده مردن تدریجی من رنگ و بویی بده این گردش ایام مرا اگر این سر به سر راه تو افتد زیباست به شهادت بنما ختم سرانجام مرا نذر کردم که دگر سمت گناهی نروم شرطش این است حمایت کنی اقدام مرا دل من ظرف بلوری ست پر از خون جگر کنج میخانه مبین گریۀ آرام مرا به خدا کرببلایی شدنم دست شماست جان عباس فراموش مکن نام مرا به پریشانی گیسوی سر ام بنین دیگر امضا بنما برگۀ اعزام مرا روضه خوان گفت حسین بوی حرم شد احساس وعدۀ ما سحری پای ضریح عباس http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
میان غربت وغم بي برادرم كردند كنارت ای گل پرپر چه پرپرم كردند به جای آن كه رسد مرهمی به زخم دلم چقـدر هلهله بر دیده ی ترم كردند كجاست دست علم گیرتو علمدارم چه با اميروسپه دار لشگرم كردند پس ازشهادت اكبر ،كنارپيکرتو اسير پنجه ی درد مکررّم كردند زبارداغ گرانت شكسته شدكمرم به جسم پرپرتو چون برابرم كردند نديده بود كسي اين چنين شكسته مرا كنون نظر به دل درد پرورم كردند همين كه چشم به چشم تودوختم ديدم ميان موجه ی غم ها شناورم كردند حضور فاطمه درعلقمه گواهی داد كه خون به جان ودل پاك مادرم كردند خلل نيافته ره درعقيده ام هرگز اگرچه بعد تو بی يارو ياورم كردند نوشت كلك «وفایی»كه باشهادت تو شبيـه آينه های مكدّرم كـردند http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
عشق نكهت ز گلستــان تودارد عباس جلــوه ازمهـردرخشــان توداردعباس ادب وغيـرت ومــردي زازل تابه ابــد حيـرت ازشـوكت و ايمان توداردعباس ابرازچشـم تو آمـوختــه بـاريــدن را آسمان چشم به چشمـان توداردعباس عشق وايمـان وجوانمردي وايثاروشرف تاابـدتكيــه به دستــان توداردعباس اي كه فرمـانبرسـالارشهيــدان بودي آسمــان گوش به فرمان توداردعباس شورايمـان ومحّبت به حسيـن بن علي ريشـه درهستي ودرجـان توداردعباس شب عـا شورچه گفتي توبه دشمـن كه جهان حيرت ازغيرت ووجــدان توداردعباس ساحـل شط فـرات ازغم توغرق غم است علقمــه نكهت هجــران توداردعباس آب گرطـوف حـريم توكندتا صف حشر خجلتـي ازلب عطشــان توداردعباس هرشهيـدي كه سـرازخاك لحـدبردارد حسـرت ازرُتبـه وعنـوان توداردعباس باشهـادت توبه معــراج رسيدي وفلك بي جهت چشـم به پايان توداردعباس توپنــاه همــة عــالمي و هـردل پاك خـانـه درگوشــة ايـوان توداردعباس كعبــة حـاجت واميــددل خلـق توئی درد اميــّــد ز درمـــان توداردعباس چه به دنياچه به عقبي چه ندارددردست هركسي دست به دامــان توداردعباس سبب خيـردودنيـاي«وفایی»شده است آبــروئي كــه زاحسـان توداردعباس http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
اگر چه مادر تو، دختر پیمبر نیست کسی حسینِ علی را چنین برادر نیست حسین، پیش تو انگار در کنار علی‌ست کسی چنان که تو، هرگز شبیه حیدر نیست زلال علقمه، در حسرت تو می‌سوزد کنار آبی و لب‌های تفته‌ات، تر نیست به زیر سایهٔ دست تو می‌نشست، حسین چه سایه‌ای و چه دستی! شگفت‌آور نیست؟ حدیث غیرتت آری شگفت‌آور بود که گفته ‌است که دست تو آب‌آور نیست؟ شکست، بعد تو پشت حسینِ فاطمه، آه حسین مانده و مقتل، علیِ اکبر نیست حسین مانده و قنداقهٔ علی‌اصغر حسین مانده و شش‌ماهه‌ای که دیگر نیست نمانده است به دست حسین از گل‌ها گلی پس از تو، دریغا! گلی که پرپر نیست هزار سال از آن ظهر داغ می‌گذرد هنوز روضهٔ جانبازی‌ات، مکرّر نیست قسم به مادرت ام‌البنین! امامی تو اگر چه مادر تو، دختر پیمبر نیست http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
سقا به آب، لب ز ادب آشنا نکرد از آب پُرس از چه ز سقّا حیا نکرد تجدید شد وضوی نماز امام عشق بیهوده دستِ خویش به آب آشنا نکرد تن چاک چاک دید و به بیداد، تن نداد سر شد دو تا و قد برِ دونان، دو تا نکرد «غیر از دمی که مشک به دندان گرفته بود در عُمرِ خویش خندهٔ دندان‌نما کرد» دندان کند کمک، چو گره وا نشد ولی دندان او هم آن گره بسته وا نکرد معراج او به روی زمین شد ز پشت زین همچون نَبی عروج به سوی سما نکرد مسجود را ندیده سر از سجده برنداشت حقِ سجود عشق، چو او کس اَدا نکرد http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
فرازی از یک بر لب آبم و از داغ لبت می‌میرم هر دم از غصهٔ جان‌سوز تو آتش گیرم مادرم داد به من درس وفاداری را عشق شیرین تو آمیخته شد با شیرم بوتهٔ عشق تو کرده‌ست مرا چون زرِ ناب دیگر این آتش غم‌ها ندهد تغییرم... تا که مأمور شدم علقمه را فتح کنم آیت قهر، بیان شد ز لب شمشیرم سایهٔ پرچم تو کرد سرافراز مرا عشق تو کرد عطا، دولتِ عالم‌گیرم کربلا کعبهٔ عشق است و منم در احرام شد در این قبلهٔ عشاق دو تا تقصیرم دست من خورد به آبی که نصیب تو نشد چشم من داد از آن آبِ روان، تصویرم باید این دیده و این دست دهم قربانی تا که تکمیل شود، حجّ من و تقدیرم زین جهت دست به پای تو فشاندم بر خاک تا کنم دیده فدا، چشم به راهِ تیرم ای قد و قامت تو معنی «قدقامت» من ای که الهام عبادت ز وجودت گیرم وصل شد حال قیامم ز عمودی به سجود بی‌رکوع است نماز من و این تکبیرم بدنم را به سوی خیمهٔ اصغر مبرید که خجالت زده زآن تشنه‌لب بی‌شیرم تا کند مدح ابوالفضل، امام سجّاد نارسا هست «حسان»!‌ شعر من و تقریرم http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
اى بسته بر زيارت قدّ تو قامت، آب شرمندهٔ محبّت تو تا قيامت، آب افتاد سايه‌اى ز سمند تو در فرات پيچيد و رنگ باخت ز شور شهامت، آب دستت به موج، داغ حباب طلب گذاشت اوج گذشت ديد و كمال كرامت، آب بر دفتر زلالىِ شط خطّ «لا» نوشت لعلى كه خورده بود ز جام امامت آب لب، تر نكردى از ادب اى روح تشنگى! آموخت درس عاشقى و استقامت، آب ترجيع درد را، ز گريزى كه از تو داشت سر مى‌زند هنوز به سنگ ندامت، آب... سوگ تو را، ز صخره چكد قطره قطره، رود زين بيشتر سزاست به اشك غرامت آب از ساغر سقايت فضلت قلم چشيد گسترد تا حريم تعزّل زعامت، آب زينب، حسين را به گل سرخ خون شناخت بر تربت تو بود نشان و علامت: آب! از جوهر شفاعت تيغت بعيد نيست گر بگذرد ز آتش دوزخ سلامت، آب آمد به آستان تو گريان و عذرخواه با عزم پاى‌بوسى و قصد اقامت، آب مى‌خوانمت به نام ابوالفضل و، شوق را در ديدگان منتظرم بسته قامت، آب http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#نذر_مادرِ_ماه🌹 #قربانی_اُم_البنین(ع) تو عباسی، تویی جان حسینم تویی نیرویِ دستان حسینیم تویی شیرین تر از جانم ابالفضل ولی جانت به قربان حسینم #منصوره_محمدی_مزینان http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
شبِ آخر بگذار اين پَر ِمن باز شود بيشتر رويِ تو چشم تر ِمن باز شود حرفِ هجران مزن اينقدر مراعاتم كن دست بردار ، دلِ مضطر ِ من باز شود جان زينب برو از كرب و بلا زود برو مگذاري گره ي معجر من باز شود آه ، راضي نشو بنشينم و گيسو بكشم آه ، راضي نشو موي سر من باز شود پاي دشمن به روي پيكر تو باز شود روي دشمن به روي معجر من باز شود جانِ من حرز بينداز به گردن مگذار جاي اين بوسه ي پيغمبر من باز شود جان زينب برو مگذار غروب فردا سمت گودال رهِ مادر من باز شود حيف از اين زير گلو نيست خرابش بكنند؟! پس اجازه بده تا حنجر من باز شود لااقل قول بده زود خودت جان بدهي بلكه راهِ نفس آخر من باز شود http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
این دیده های پُر نِشان بُرد آبرویم دل با تپش ها بی گمان بُرد آبرویم می خواستم تا آبروداری کنم من چشمانم از اشک روان بُرد آبرویم شوق تماشای تو پنهان در دلم بود برق میان دیدگان بُرد آبرویم هر بار در سینه نفس را حبس کردم تا آه بُرد از دل امان بُرد آبرویم می خواستم مدح تو را گویم ولیکن شرمنده ام این واژگان بُرد آبرویم می خواستم تا که شوم من آبرویت روی سیاهم در جهان بُرد آبرویم هر جا به مردم گفته ام یار تو هستم دوری ام از تو مهربان بُرد آبرویم می خواستم با تو نگویم بی قرارم قلب از تپش ها همچنان بُرد آبرویم می خواستم با عاشقان همراه باشم جا ماندنم از کاروان بُرد آبرویم در محفلی که سوگ سقا گشته بر پا این که ندادم بر تو جان بُرد آبرویم او گفت می خواهم نگویم تشنه هستم این رنگ خشکی لبان بُرد آبرویم http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
از همان صبح ازل راهم فقط راه شماست هر چه سوز ناله دارم من ز یک آه شماست سید الاذکار عالم چیست جز نام حسین؟ این اصول مکتب عشاق درگاه شماست ماه مهمانی حق با آن فیوضات عظیم سائل یک شب عزاداری در ماه شماست بر غلامی حریمت کی لیاقت داشتم این نشانی از عنایات سحرگاه شماست ناز چشمان تو عالم را وهب سیرت کند تازه این یک گوشه از فیض گذرگاه شماست این جهان ظرف تجلیات ذاتت را نداشت عرصۀ محشر نمایشگاهی از جاه شماست واقعاً من آن غلامی که تو خواهی نیستم در مقامی که شهید، آن یار دلخواه شماست واجب العین است سر دادن برای حفظ دین این شعار عاشقان و عبد آگاه شماست کاملاً در کربلا تصویر شد معراج خون با تنی بی سر ز جان سیر الی الله شماست در کنار گودی مقتل ” اله الحامدین” محو در تفسیری از الحمدالله شماست http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
دلم ز روز ازل گشته مبتلای حسیـــــن سلام من به حسین و به کربلای حسین وجودِ عاشق و معشوق وقف یکدگر است حسین برای خدا و خدا برای حســــین ثواب سعی و صفا کی رسد به یک لحظه قدم زدن وسط مروه و صفای حســـین رضای حضرت حق در رضایت زهـــراست رضای حضرت زهرا در رضــای حســــین اگر معلم توحیــــد من شود زینــــب به چشم خویش تماشا کنم خدای حسین دوباره زد به سر عــــاشقم نوای جنون که پرده ای کشم امشب ز ماجرای حسین زمین کرببلا تا به عرش غوغا بود زمان جلوه ی پایانی لقای حسین نهاده دست به سینه تمام خیل ملک همه مطیع فرامین چشم های حسین خلیل آمده تا ذبح اعظمش بیند چه محشریست مگر وادی منای حسین کجاست حضرت داوود تا بگیرد یاد طریق شکر نمودن ز شکر های حسین کلیم غرق تحیر به لکنت افتاده مگر چه میشنود لحظه ی دعای حسین مسیح ذره ای از خاک قتله گاه چشید تمام عمر شفا داد با شفای حسین دوید ختم رسل سر برهنه تا گودال میان هلهله ها گم شده صدای حسین ز خیمه گاه رسد خواهری تک و تنها مگر شنیده میان حرم صدای حسین خدا کند که از راه رفته برگردد وگرنه سر بدهد زیر تیغ جای حسین صدای ناله ی زهراست میرسد بر گوش فدای راس جدا گشته از قفای حسین ببین که بر سر یک کهنه پیرهن دعواست به دست چند نفر تکه ی ردای حسین یکی زره یکی عمامه وان یکی شمشیر ربود وان یکی از شانه ها عبای حسین http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
از ازل پرچم به دوش ماه ماتم گشته ایم با نوای مادری محزونه همدم گشته ایم ما همه انصار زهرائیم مردِ گریه ایم محرم غمخانه ی ماه محرم گشته ایم این لباس مشکی ما دست دوز فاطمه است زین سبب عمریست با این خانه محرم گشته ایم رد مکن ما را که اشک ما به دردت میخورد گریه ها کردیم و بر زخم تو مرهم گشته ایم روز محشر یکدگر را زود پیدا میکنیم سالها مانند کعبه دور پرچم گشته ایم گریه ی ما باعث تسکین قلب زینب است خاک بوسِ عمه ی ساداتِ عالم گشته ایم صبح ، مغرب ، شب ، سحر ، بزم عزا آماده است این دهه همسفره ی فیضی دمادم گشته ایم تا که فرصت هست باید گریه کرد و گریه کرد چونکه مهمان اجل ما نیز کم کم گشته ایم در حسینیه اگر گوش دل ما وا شود همنوای مادری با قامت خم گشته ایم یا بنی گفتنش بند دلم را پاره کرد نیزه ای در پیش چشمش پیرهن را پاره کرد http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
    یا ایهاالحسین و یا ایهاالشهید باعشق تو ندیده خدایت مرا خرید هر سائلی که دست به دامان تو شود هرگز نمی رود زسرای تو نا امید اصلا بهای این همه احسان نداشتیم اصلا چه شد که میل شما سوی ما کشید؟ هر کس دلش اسیر سر زلف دلبر است با غمزه ای ز هر که به جز یار دل برید این بی قراری دل ما بی دلیل نیست صوت حزین مادری برگوش ما رسید والله اصل طینت ما خاک کربلاست مارا برای گریه خداوند آفرید با اشک فاطمه گل مارا درست کرد از نای زینبی به نفسهای ما دمید رخت عزای ما همه دست دوز فاطمه است نقش لباس ما همه زان پیرهن کشید زین پس حیا زحرمت این پیرهن کنید بااین لباس پیکر مارا کفن کنید http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
سینه زنان حسین زمزمه بر پا کنید ماه محرم شده یاری زهرا کنید بانی بزم عزا مادر او فاطمه است آمده قامت کمان خوب تماشا کنید ذکر حسین جان ما از شهدا مانده است جامعه را زنده با، ذکر مسیحا کنید ناز گنه کار را می خرد ارباب ما امر کند هر که را گم شده پیدا کنید نوکر هر ساله ایم پای قرار آمدیم موسم درد دل است عقده ی دل وا کنید بر اثر معصیت خشک شده اشک من دیدۀ خشکیده را وصل به دریا کنید گریه برای شما دار و ندار من است چشمِ پُر از گریه ای، می شود اعطا کنید راه نشانم دهید برگ امانم دهید کاش که با این گدا شبیه حر تا کنید صحن حسینیه ها گوشه ای از کربلاست عرش نشینان عشق فخر به موسی کنید بی کفن کربلا حضرت آقا سلام اذن عزاداریِ، ما همه امضا کنید http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
زازل ياد تو شد رونق بازار دلم کى غريبم که تويى در همه جا يار دلم ز حسينيه دل هم گذرى حضرت عشق رنگ ماتم زده اى بر در و ديوار دلم صوت محزون تو از بس جگرم را سوزاند عالمى سوخته از اه شرر بار دلم مادرت هستى من وقف عزاى تو نمود زين سبب گريه شب و روز شده کار دلم همه درد فقط زخم زبان دنياست لحظه مرگ بيايى تو به ديدار دلم سر در هئيت دل با خط خون بنوشتم شاه بيتى ز غزل خانه اشعار دلم سر بازار محبت که همه حيرانند غم ندارد که حسين است خريدار دلم با اجازه ز ابوفاضل و دست و علمش نام زينب ز ازل گشته علمدار دلم http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
نام تو می برم خدا را شکر سائل این درم خدا را شکر در حریم تو مادرت زهرا داده بال و پرم خدا را شکر منسبم گشته از همان اول روضه خوان حرم خدا را شکر خورده ام جای شیر، حب تو از سینۀ مادرم خدا را شکر در عزای تو بال جبریل است عرشۀ منبرم خدا را شکر کمی از سوز نالۀ زینب دارد این حنجرم خدا را شکر با تقید به روضه های تو فاطمی محورم خدا را شکر نه محرم که در تمام عمر یاد تو مضطرم خدا را شکر عاقبت با تنی به خون غلطان ناز تو می خرم خدا را شکر می شود دانه دانۀ اشکم شافع محشرم خدا را شکر از همان کودکی گرفتار آل پیغمبرم خدا را شکر جای اشهد دم حسین جان است نالۀ آخرم خدا را شکر عکس شش گوشه را کشیدم در صحن چشم ترم خدا را شکر با غلامی و خاکساری تو از جهانی سرم خدا را شکر سینه ام گوشه ای ز کرب و بلاست آبرویم ز آبروی شماست http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
چقدر نام تو زیباست اباعبدالله چشم تو خالق دنیاست اباعبدالله زائر کرببلا حق شفاعت دارد قطره در کوی تو دریاست اباعبدالله دستگیری ز گدا گردن هر ارباب است کار ما دست تو آقاست اباعبدالله مستجاب است دعا گوشه‌ی شش‌گوشه‌ی تو حرمت عرش معلی‌ست اباعبدالله هر کسی داد سلامی به تو و اشکش ریخت او نظر کرده‌ی زهراست اباعبدالله بارها گفت اگر من ز حسینم، دیدم جلوه‌اش اکبر لیلاست اباعبدالله چشم ما روز قیامت به پر قنداقه‌ست پسرت مالک فرداست اباعبدالله روزی گریه‌ی ما دست رباب افتاده روضه‌خوان در دل صحراست اباعبدالله باب بین‌الحرمین از حرم عباس است همه جا سفره‌ی سقاست اباعبدالله هر که باشیم که سنگ تو به سینه بزنیم سینه‌زن زینب‌کبری‌ست اباعبدالله مادرت گفت “بنیَّ” دل ما ریخت به هم بردن نام تو غوغاست اباعبدالله مادرت گوشه‌ی گودال تماشا می‌کرد بر سر نعش تو دعواست اباعبدالله http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است عصر فردا بدنش زیر سم اسبان است مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع... http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
  تشنه بود و به خاك ها خونش از رخ و گونه و جبین می ریخت یك نفر خنده كرد به تشنگی‌اش پیش او آب بر زمین می ریخت نیمه جان بود و پشتِ مركبِ خود بوسه ای سنگ، بر جبینش زد نوبتِ تیرِ حرمله شده بود آه،از پشتِ زین زمینش زد فاصله كم شده كمانداری تیرها را دقیق تر می‌زد یك حرامی بر آن تَنِ زخمی نیزه‌اش را عمیق‌تر می‌زد خواست تا خویش را به سینه کشد  تا که شاید رسد به اطفالش یک نفر نیزه‌ای به کتفش کرد رفت و او را کشید دنبالش ناله‌ای می‌رسد به هر كس كه به تنش تیغ می كشد... نزنید مادرش چنگ می‌زند به رُخش دختری جیغ می کشد:نزنید   آن وسط چند تا حرام زاده دور او دشنه تیز می‌کردند با لباسی كه از تنش كَندند تیغشان را تمیز می‌كردند http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7