eitaa logo
اشعار ناب آیینی
28.9هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
1هزار ویدیو
64 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
لحظه مرگم عزیزان لباس سیامو بیارید شال عزای حسینو به روی چشمام بزارید توی دهانم یه ذره تربت مولا بریزید به صورت من کمی از عطر حرم را بپاشید وقتی که پاهام و به قبله کردید تمام شور و شین من حسینه یک نفسی اگر زبان بگیرم شهادتین من حسین حسینه حسین حسین حسین حسین یا حسین حسین حسین حسین حسین یا حسین لحظه ی تشییع جنازه م نوحه ی مقتل بخوانید به سمت شش گوشه بازم صورت من را کشانید وقتی که در بین قبرم وصیتم را بدانید همه بگید یا حسین و سنگ لحد را بزارید وقتی که خاک روی تنم کشیدید وقتی میخواین برید و از کنارم یه پرچمی که ذکر یا حسینه شما بزارید به روی مزارم حسین حسین حسین حسین یا حسین حسین حسین حسین حسین یا حسین 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زلال اشڪ و دعایے سُـلالــۂ النـجبـایـے سپیده سَرنَزده روبـروے بہ گریہ گفٺ گدایـے 🕊 اللهم ارزقنا زیارت الحسین 🤲 صبحتون حسینی
بیابان با وجود تو برای ما بیابان نیست کسی که با تو می‌آید سفر، دیگر پریشان نیست کنار تو کسی دلواپس خار مغیلان نیست بیابان گردمان کردی، ولی زینب پشیمان نیست اگر دربدر کوه و بیابانم کنی، عشق است اگر زخمیِ صد خار مغیلانم کنی، عشق است پریشانم کنی عشق است، حیرانم کنی عشق است اگر دنبال معشوق است دل، دنبال سامان نیست بپرسی جای جای کربلا را شرح خواهم داد بپرسی مو به موی ماجرا را، شرح خواهم داد مسیر کوفه تا شام بلا را شرح خواهم داد هر آنچه از تو پنهان نیست، از من نیز پنهان نیست برادر جان تو ثارالله و ثارالله دیگر من حسینِ قبل خنجر تو، حسین بعد خنجر من تجلی می‌کنم در تو، تجلی می‌کنی در من شهادت یا اسارت هر دو آغاز است، پایان نیست بنه پا بر زمین این خاک‌ها مشتاق و لبریزند تمام دختران یک یک مژه بر پات می‌ریزند نباید هم به مهمان‌داری‌ات این قوم برخیزند چرا که خلق می‌دانند صاحب خانه مهمان نیست میان کاروان تو ندیدم غیر زیبایی جوانان رشید و نونهالان تماشایی به همره بار گل آورده‌ام آن هم چه گل‌هایی! غلط گفته هر آنکه گفته این صحرا گلستان نیست نقاب افکن مرا با مظهرِ حق رو‌به‌رو گردان طنابی گردن زینب ببند و کو به کو گردان همانگونه که مردی از شهادت نیست روگردان به پای تو زنی هم از اسارت روی گردان نیست محال است از میان خیمه آه سرد برخیزد ز کوه صبر من حتی نشان درد برخیزد اگر زن شیرزن باشد، به جنگ مرد برخیزد بجنگم با سنان؟ هرگز!! سنان که جزو مردان نیست به زیر سایبانِ قد و بالای تو می‌خوابیم من و این کاروان از چشمه‌ی فیض تو سیرابیم نه اینکه دست ما دور است از آب و پی آبیم! فراتِ بی لیاقت لایق لب‌های طفلان نیست چه خوشبخت است طفلی که به حلقومش نگات افتد چه خوشبخت است آن کس که روی نعشش عبات افتد یکی با لب، یکی با دل، یکی با سر به پات افتد دل سلطانِ عالم را به دست آوردن آسان نیست به طفلان تو گریه بر پدر کردن نمی‌آید به زینب معجر پاره به سر کردن نمی‌آید برادر جان به ما اصلاً سفر کردن نمی‌آید کسی در خیمه‌های ما به جز شش‌ماهه خندان نیست ** صدا زد: آی مردم این شهید ما مسلمان است بزرگِ خاندانم را نمی‌بینید عریان است؟! جواب قاریِ قرآنِ زینب، بوسه باران است جواب قاریِ قرآنِ زینب، سنگباران نیست ✍ 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
تا گریه بر حسین تمنای خلقت است بین من و تمام ملائک رقابت است نزدیک می‌کند دل ما را به هم، حسین این اشک روضه نیست، که عقد اُخُوَّت است مقبول اگر شده‌ست نمازی که خوانده‌ایم مهر قبولی‌اش به خدا مُهر تربت است ما از غدیر سینه زن کربلا شدیم این دست‌های رو به خدا دست بیعت است پیدا شدیم هرچه در این راه گم شدیم یعنی فقط حسین چراغ هدایت است از دخلِ آبروی حسین است خرج ما نوكر برای صاحبش اسباب زحمت است قرآن و منبر و دوسه خط روضه‌ی عطش ساعات خوب هفته همین چند ساعت است حالا كه بُغض بسته به من راه حرف را مقتل بخوان كه موقع ذكر مصیبت است ** افتاده بود روی زمین زیر دست و پا شعرم تمام می‌شود اینجا روایت است "نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت نه سیدالشهدا بر جدال طاقت داشت هوا ز باد مخالف چو قیرگون گردید عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید بلند مرتبه شاهی زصدر زین افتاد اگر غلط نكنم عرش بر زمین افتاد" ✍ 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
تو آشنایِ عالمیانی، غریب هم بیمار دردِ آدمیانی، طبیب هم بر لب به جز رضاً برضائِک نداشتی حتی به زیر خنجر آن نانجیب هم در راه حق ز اصغر و اکبر گذشته‌ای از هر فراز رد شدی، از هر نشیب هم از خاک نینوا و به خونِ گلوی خویش خدالتریب گشتی و شیب الخضیب هم از سنگ و تیر و نیزه و شمشیر بی دریغ عضوی نماند در بدنت بی نصیب هم داغ عطش‌ به کام و دهان تو بس نبود داغ جوان به جان و دلت زد لهیب هم هم‌ بر گلوی نیزه شکوفا شدی چو گل بستی گلوی ناله‌‌ی هر عندلیب هم آن شب که شمع بزم کلیسائیان شدی ناقوس گریه کرد برایت، صلیب هم نی یازده امام و نبی زائر توأند عیسی حواری آرد و موسی نقیب هم تنها دل "یتیم" نسوزد برای تو آتش کشیده‌ای به دل هر ادیب هم ✍ 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
برای دردِ دلم هم‌سخن نمی‌آید کسی به کلبه‌ی احزان من نمی‌آید هنوز با پر پروانه کار دارد شمع هنوز بوی خوشِ سوختن نمی‌آید میان قبر شبی که شدم تک و تنها کسی به غیر همین "پنج‌تن" نمی‌آید اگر علی پدر خاک نام دارد پس به شیعه کنیه‌ی "دور از وطن" نمی‌آید به روضه‌آمدن ما عنایت زهراست بدون دعوت او سینه‌زن نمی‌آید به غیر پیرهن مشکیِ عزای حسین لباس دیگری اصلاً به من نمی‌آید دم "حسین" گرفتیم و گریه راه افتاد که "اشک"، بی‌مددش مطلقاً نمی‌آید ** چه خوب می‌شد اگر روضه‌خوانمان می‌گفت: صدای چکمه‌ی یک بددهن نمی‌آید نَکِش، نَبَر، به خدا کهنه پیرهن، پاره‌ست به کار هیچ‌کس این پیرهن نمی‌آید حصیر مندرسِ روستا تن "شاه" است قبول کن که به "نوکر" کفن نمی‌آید ✍ 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
این چه شوریست که برپاست چنین بر نیزه؟! گوئیا می‌بَرد از حادثه‌ها سر، نیزه هم به قرآن ورق سوخته‌ای رحل شده هم به فریاد امامی شده منبر، نیزه گوئیا می‌رسد از دور بهاری خونین بسکه آذین شده با لاله‌ی پرپر نیزه نه فقط قافله‌سالار سرش بر نیزه‌ست می‌بَرد بر سر خود اکبر و اصغر نیزه بر سر نی به برادر که می‌اُفتد نظرش می‌رود بر جگر زخمی خواهر، نیزه این چه داغی و چه دردی‌ست که در معرکه‌ای بعد خنجر بزند بوسه به حنجر، نیزه شام را یکسره در خلوتِ شب خواهد رفت؟ یا که دارد به سر اندیشه‌ی دیگر نیزه؟! کاش از کوچه و بازار نیفتد گذرش تا نیفتد نظر سنگ‌دلان بر نیزه تا سر سَرور خوبانِ دو عالم با اوست می‌رود از سر هر بام فراتر نیزه بر سر نیزه رها می‌رود این سر اما آه و صد آه، از آن پیکر و از سرنیزه... ✍ 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
کاش در دروازه‌ی ساعت زمان می‌ایستاد نیزه‌ها می‌رفت؛ اما کاروان می‌ایستاد کاش وقتی قلب زینب روی نیزه می‌تپید قلب دنیا می‌گرفت و ناگهان می‌ایستاد کوفیان دیدند، وقتی لب به گفتن می‌گشود ناگهان زنگ شتر‌ها از تکان می‌ایستاد کائنات انگار تحت امر زینب می‌شدند آن چنان که گفته‌اند: «آبِ روان می‌ایستاد» او که با صبر و غرور و همت زهرایی‌اش باحجابش روبروی دشمنان می‌ایستاد زینبی که خطبه‌ها را حیدری می‌خواند و بعد روی حرفش چون علی تا پای جان می‌ایستاد با وجودی که غمی سنگین به روی شانه داشت هم چنان می‌ایستاد و هم چنان می‌ایستاد روضه‌ی گودال را اصلاً نخوانم بهتر است شمر در خون می‌نشست اما سنان می‌ایستاد ** آفتابِ داغ می‌تابید بر تن‌ها، ولی قاتل خورشید زیر سایبان می‌ایستاد بیت آخر سهم خولی می‌شد و با خواندش بر زمین می‌خورد وقتی روضه‌خوان می‌ایستاد ✍ 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7