eitaa logo
اشعار ناب آیینی
28.9هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
1هزار ویدیو
62 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
امام حسن علیه السلام حسرتِ جنّت شده عطرِ همین گرد وُ غبار این حسن یعنی علیِ دیگری با ذوالفقار گرد و خاکِ صحنِ او داده به عالم آبرو آسمان با بردن نامَش گرفته اعتبار هر چه باشد او ولیعهدِ علی شیرِخداست برقِ چشمش حیدری و چاره‌یِ خصمش فرار آسمان با دیدن فرزندِ حیدر نعره زد لا فتی الّا علی لاسیفَ الّا ذوالفقار او که در کوچه عصایِ دستِ زهرا بوده‌است او که از مَحرم ندیده خیر در این روزگار بر دل و جانش اگر آتش هلائل می‌زند می‌شود با روضه‌یِ گودالِ خون ابرِ بهار از غمِ سلطانِ بی غسل و کفن چشمِ حسن.... می‌شود گریان میانِ ندبه‌یِ دوریِ یار 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بسم الله الرحمن الرحيم ای به غمت مبتلا ، هـر دل درد آشنـا نغمـۀ شـاه وگدا ؛یاحـسـن مجتبی(ع) ریـزه خور خـوان تـو،دست بـدامـان تـو هرکه بـه غیرازخدا ؛یاحسن مجتبی(ع) ای خلـف مصطفی ، وارث شیـر خـدا زاده ی خیرالـنسا ؛یاحـسن مجتبی(ع) فاتح جنگ جمـل ، رزم تو ضـرب المثل تـیغ تو را مرحبـا ؛ یاحـسن مجتبی(ع) ای شـه جود و کـرم ، پادشه بی حـرم گوشه‌ۀ چشمی‌ مـرا،یاحسن مجتبی(ع) یک نگهی نازنین ، تا که شوم اربعین... زائـر کرب و بلا ؛ یاحـسـن مجتبی(ع) سوی گدا کن نـظر ، آبرویم را بخـر شافع روز جـزا ؛ یاحـسـن مجتبی(ع) پیش دو چشم ترت،خورده زمین مـادرت از ستـم اشقـیـا ؛ یاحـسـن مجتبی(ع) خون شده آقا دلت ، کوچه شده قاتلت کشته این ماجـرا ؛یاحـسـن مجتبی(ع) ✍ 🎶 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
دامنِ چشمِ من از گریه به دریا اُفتاد چشم زخمی شده از کارِ تماشا اُفتاد پاره‌هایِ جگرم می‌چكد از كُنجِ لبم عاقبت قرعه به نامِ منِ تنها اُفتاد باز هم خاطره هایم همگی زنده شدند راهِ من باز بر آن كوچه‌ی غم‌ها اُفتاد یادِ آن کوچه که با مادر خود می‌رفتم به سَرَم سایه‌ای از غربتِ بابا اُفتاد کوچه بن بست شد و در دلِ آن وانفسا چشمِ نامرد به ناموسِ علی تا اُفتاد آنچنان زد که رَهِ خانه‌ی خود گُم كردیم آنچنان زد که به رخساره‌ی گُل جا اُفتاد گاه می خورد به دیوار و گَهی رویِ زمین چشمِ زخمی شده از کار تماشا اُفتاد من از آن دست کشیدن به زمین فهمیدم گوشواری که شکسته است در آنجا اُفتاد شانه ام بود عصایش ولی از شدت درد من قدم خم شد و او هر قدم اما اُفتاد ✍حسن لطفی 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بسم الله الرحمن الرحيم روضه خوان خسته نباشی مادر روضه خواندی ز شه بی کفنم شصت روز است حسین می گویی امشبی روضه بخوان از حسنم روضه خوان روضه غربت سخت است هیچکس با حسنم یار نبود خانه هم امن نبوده بر او همسرش یار وفادار نبود جعده زهری به حسن خورانده که از آن فتنه و شر می ریزد روی تشتی که برایش بردند لخته خون، پاره جگر می ریزد روضه خوان روضه بخوان از حسنم جگرش گرچه به زهر آغشته پسرم غیرتی و مادری است داغ کوچه حسنم را کشته صورت من که از آن کوچه تنگ تا دم مرگ فقط نیلی ماند توی ذهن حسن مظلومم تا ابد خاطرۀ سیلی ماند حسنم هیچ نرفت از یادش آتش و دود چه غوغا می کرد در که افتاد روی پهلوی ام محسنم داشت تقلّا می کرد ✍ 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
خوشم که از ازل شدم به درگهت گدا حسن همیشه می زنم صدا ز سوز دل تو را حسن عنایتی دلم شود ز دام غم رها حسن مرا مخواه بیش از این به غصه مبتلا حسن خدا اجازه می دهد چنین دعا کنم حسن که یا من اسمه دوا و ذکره شفا حسن «کریم آل فاطمه امام مجتبی حسن» ز دست می روم اگر ز سر مرا تو واکنی ز جمع عاشقانِ با صفای خود جدا کنی خوشم اگر به یک نظر دلم پر از صفا کنی مرا برای نوکریِ خانه ات صدا کنی به پای سفره ی کریم لطف خویش جا کنی به دست خویش لقمه ای دهی به این گدا حسن «کریم آل فاطمه امام مجتبی حسن» دوباره نوبت عزا، دوباره زمزمه، نوا دوباره غم، دوباره دم، دوباره ذکر مجتبی دوباره بزم خواندن از یل رشید مرتضی دوباره یاد فاطمه دوباره داغ کوچه ها خدا کند که جان دهم به پای روضه ی شما بخواه حاجت مرا ز درگه خدا حسن «کریم آل فاطمه امام مجتبی حسن» تو آخر عنایتی، من اول گدایی ام تو عشق بی نهایتی و دلبر خدایی ام اسیر دار هیچ کس نشد سر هوایی ام اگرچه دل شکسته ی حسین و کربلایی ام نوشته روی قلب من که مُلک مجتبایی ام تمام فکر و ذکر من تویی همیشه یا حسن «کریم آل فاطمه امام مجتبی حسن» و فهم بی کسی تو ز فهم من فراتر است کمی ز غصه های تو به عالمی برابر است به گرد قبر خاکی تو آه من کبوتر است مرید مجتبی شدن عنایتی ز حیدر است غلام مجتبی به روز حشر از همه سر است زبان بده بخوانمت به زیر دست و پا حسن «کریم آل فاطمه امام مجتبی حسن» صفا، وفا، عطا، سخا، ولیّ هر کرم حسن دعای من، دوای من، نوا و شور و دم حسن چه می شود که در بقیع تو زنم قدم حسن؟ مدد نما به لطف حق، امیر بی حرم... حسن! کنیم پرچم تو را به عالمی علم حسن بنا شود به مرقد تو گنبد طلا حسن «کریم آل فاطمه امام مجتبی حسن» تو حافظ شریعت و تو ناجی امامتی اگرچه خسته ای ولی امیر استقامتی وجودِ جود از تو و تو جوهر کرامتی چه رفعتی، چه رأفتی، چه هیبتی، چه قامتی امید بی کسیِ من به عرصه ی قیامتی ببین صدات می زنم چقدر بی ریا حسن «کریم آل فاطمه امام مجتبی حسن» مگر تو قدرت و توان حیدری نداشتی؟ چرا به کوچه فرصت دلاوری نداشتی؟ ز کودکی به غیر دیده ی تری نداشتی شنیده ام به معرکه... که یاوری نداشتی بمیرم ای امیر خسته، لشگری نداشتی شکسته شد دلت ز سنگ دست آشنا حسن «کریم آل فاطمه امام مجتبی حسن» ✍مجتبی روشن روان 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🏴کریم اهلبیت-ع🏴 🖤حسن یعنی تمام هست زهرا 🖤حسن یعنی کریم هر دو دنیا 🖤حسن یعنی سکوت و رازداری 🖤حسن یعنی شب و دل بی قراری 🖤حسن یعنی غروری که شکسته 🖤حسن یعنی شهود دست بسته 🖤حسن یعنی غروب و رنگ نیلی 🖤حسن یعنی دوشنبه ضرب سیلی 🖤حسن یعنی بقیع تیره و تار 🖤حسن یعنی در وتیزیِ مِسمار 🖤حسن یعنی نه شمعی نه مزاری 🖤حسن یعنی نداری گریه داری 🖤حسن یعنی به رنگ ارغوانی 🖤حسن یعنی شکسته درجوانی 🖤حسن یعنی شهید زهر کینه 🖤حسن یعنی غریب اندر مدینه 🖤حسن یعنی تمام عشق مادر 🖤حسن یعنی عزیز قلب حیدر 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🔘اللهم عجل لولیک الفرج🔘 بند اول: بابا سلام ، چرا دیر اومدی داشتم بدونِ تو ، می بریدم بیا بشین کنارم تا بگم رفتی‌ و بعده تو چی کشیدم ای بابا بابایی یه بی حیا رسید گوشوارمو از گوشم کشید منو با لگد میزد همش بابایی یه مردکِ پلید ای بابا از تو دلگیرم دیگه میمیرم چون رفتی ای بابا منو نبُردی دلم آزردی چون رفتی ای بابا دخترت تنها مونده تو غم ها چون رفتی مَنِ الَّذی اَیْتَمَنی فی صِغَره سِنّی بند دوم: بابا ببین که تو آتیش و دود سوخته موهای من مثه زهرا پاهام پُر از خار و سنگْ ریزه اَن از بس که دویدم توی صحرا ای بابا کبوده تمومه پیکرم میریزه خون از بال و پرم تیره و تار میبینه چشام خیلی درد داره بابا سرم باباجون زخمه سر تا پام میسوزه چشمام بعده تو باباجون زدنم مردا خیلی بی پروا بعده تو باباجون منو آزردن معجرم بردن بعده تو مَنِ الَّذی اَیْتَمَنی فی صِغَره سِنّی بند سوم: بابای من، یه نگاهی بکن به آبِله های کفِ پاهام خوردم کتک صورتم شد کبود طوری که تیره میبینه چشمام ای بابا بابایی زخمِ زبون زدن شامیا چه بی امون زدن توی کوچه ی یهودیا از زمین و آسمون زدند بابایی عمه ام تنها بینِ نامردا واویلا بابایی توی شهرِ شام میدادن دشنام واویلا بابایی ما رو تو بازار میدادن آزار واویلا مَنِ الَّذی اَیْتَمَنی فی صِغَره سِنّی 🎵📝 (طاها تحقیقی) (روضه نشین) (احسان) 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🔹شمع جمع مشتاقان🔹 آمدی در جمع ما، ویرانه بوی گل گرفت آمدی بام و در این خانه بوی گل گرفت آن شب قدری که شمع جمع مشتاقان شدی تا سحر خاکستر پروانه بوی گل گرفت من که با افسون گفتار تو می‌رفتم به خواب از لبت گل ریختی افسانه بوی گل گرفت گرچه لب‌های تو را بوسید جام شوکران از نگاهت ساغر و پیمانه بوی گل گرفت پرده از آن حُسنِ یوسف چون گرفتی، خاطرم بوی ریحان بهشتی یا نه بوی گل گرفت بر سرم دست نوازش تا کشیدی چون نسیم گیسویم عطر محبت، شانه بوی گل گرفت 📝 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🔹طفل، بابا، آب🔹 دختری ماند مثل گل ز حسین چهره‌اش داغ باغ نسرین بود جایش آغوش و دامن و بر و دوش بس‌که شور آفرین و شیرین بود طفل بود و یتیم گشت و اسیر جای دامان، مکان به ویران داشت ماهِ رویش نبود بی‌پروین ابرِ چشمش همیشه باران داشت... پا پُر از زخم و دست، بی‌جان بود جسم، شب‌گون و چهره، چون مهتاب می‌نشست و به روی صفحۀ خاک مشق می‌کرد، طفل، بابا، آب... چشم خالی ز خواب، شد پُر اشک گشت درگیر، بغض و حنجره‌اش دوخت بر راه دیده و کم‌کم خود به خود بسته شد دو پنجره‌اش گر چه ویرانه در نداشت، به شب بختِ آن طفل، حلقه بر در زد دید، دختر ز پای افتاده‌ست با سر آمد پدر به او سر زد من غذا از کسی نخواسته‌ام گر چه در پیکرم نمانده رمق شوق و امید و عاطفه، گل کرد دست، لرزید و رفت سوی طبق بینِ ناباوری و باور، ماند نکند باز خواب می‌بینم! این همان غنچۀ لب باباست؟ یا سراب است و آب می‌بینم؟... این ملاقات ماه و خورشید است ابرها سوختند و آب شدند بازدید پدر ز دختر بود آب و آیینه بی‌حساب شدند گفت نشکفته غنچه‌ام، امّا لاله در داغ‌ها سهیمم کرد دو لبم یک سخن ندارد بیش کی در این کودکی یتیمم کرد؟ چهره‌ام را چو عمه می‌بوسید گریه می‌کرد و داشت زمزمه‌ای علّتش را نگاه من پرسید گفت خیلی شبیه فاطمه‌ای... یاد داری مدینه موقع خواب دستِ تو بود بالش سر من روی دو پلکِ من دو انگشتت که، بخواب ای عزیز، دختر من... یاد داری که با همین لب‌ها بوسه دادی به روی من هر صبح دست و انگشت‌های پُر مهرت شانه می‌کرد موی من، هر صبح یاد داری که صبح و شب، هرگاه می‌شدی بر نماز، آماده دخترت می‌دوید و می‌دیدی مُهر آورده است و سجّاده... خاطراتی‌ست خواندنی امّا حیف، دفتر، سه برگ دارد و بس سطر آخر خلاصه گشته، بخوان دخترت شوقِ مرگ دارد و بس... 📝 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
علیهاالسلام 🔹آه از یتیمی!🔹 رفتی و با غم همسفر ماندم در این راه گاه از غریبی سوختم گاه از یتیمی گفتم غریبی، نه غریبی چاره دارد آه از یتیمی ای پدر، آه از یتیمی! من بودم و غم، روز روشن، شهر کوفه روی تو را بر نیزه دیدم، دیدم از دور در بین جمعیت تو را گم کردم اما با هر نگاه خود تو را بوسیدم از دور من بودم و تو، نیمه‌شب، دروازهٔ شام در چشم من دردی و در چشم تو دردی من گریه کردم، گریه کردم، گریه کردم تو گریه کردی، گریه کردی، گریه کردی در این زمانه سرگذشت ما یکی بود ای آشنای چشم‌های خستهٔ من زخمی که چوب خیزران زد بر لب تو خار مغیلان زد به پای خستهٔ من ای لاله! من نیلوفرم، عمه بنفشه دنیا ندیده مثل این ویرانه باغی بابا شما چیزی نپرس از گوشواره من هم از انگشتر نمی‌گیرم سراغی 📝 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
4_5913329063535051613.mp3
3.59M
بند اول✍ دلم گرفته بابا توی دلم آشوبه خوش اومدی مهمونم به خونه ی مخروبه 😭 بابا لبت پراز خونه ببین رقیه گریونه شونه ندارم چه کنم موهات پریشونه 😭 نباشی همه روزام دیگه شبای تاره غمم زیاده امون ازاین لباس پاره باخنده عدو با دست میکرد بهم اشاره بابا حسین حسین جانم بند دوم✍ سه ساله دختر تو ببین که آواره شد گوشواره هامو بردن گوشای من پاره شد 😭 بابا سوخته شده موهام بابا نمی بینه چشمام پرآبله شده بابایی تموم دست وپام 😭 با تازیونه روشونه هام نشونه زدن بابانبودی نامردای زمونه زدن دیدن یتیمم منو به این بهونه زدن بابا حسین حسین جانم بند سوم✍ ببین شبیه زهرا قدم شده خم بابا شکسته دندون من موهام شده کم بابا 😭 بابا دلم چه غمگینه بابا چشام نمی بینه دستای اون مردک پست بدجوری سنگینه 😭 خدا می دونه چه تلخه درد اسیری شبیه یه شمع بسوزی آب بشی بمیری تو بغلت سرباباتو بگیری بابا حسین حسین جانم 💠💠💠 ✍ شعرای اهل بیت(ع) 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
326.2K
شهادت حضرت رقیه (س) زمزمه رویم شده نیلی پدر جان از ضربه ی سیلی پدر جان باباعدو.با ناسزا.با پامرا زد هرمرتبه.سیلی به من.او بی هوا زد من دیگه اون سه ساله.که دیده بودی نیستم ببخش اگه نمیشه.بازم روپام بایستم       بابا حسین مظلوم سفید شده تمومه موهام ببین چقد شبیه زهرام بابا ببین.تمومه این.تنم کبوده این دختر.سه ساله ات.جرمش چه بوده بال وپر منو سوخت.آن دختره یهودی به دختر تو زد سنگ.بابا چرا نبودی         بابا حسین مظلوم بگو سرت رو کی بریده بگم کی موهامو کشیده یه بغضیه.که این روزا.توی گلومه خیلی دلم.خیلی دلم.تنگه عمومه باباچرا لب تو.به رنگه ارغوونه گمون کنم که جای.یه چوبه خیزرونه       بابا حسین مظلوم ابوذر رییس میرزایی (بهار) 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7