eitaa logo
اشعار ناب آیینی
26.8هزار دنبال‌کننده
4هزار عکس
977 ویدیو
43 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
داغ تو را بهانه گرفتم گریستم از قبر تو نشانه گرفتم گریستم یک گوشه از محلّه ی غم آشنای تو با یادت آشیانه گرفتم گریستم از کوچه های تنگ گذشتم شبیه تو وقتی سراغ خانه گرفتم گریستم نامحرمان‌ زدند تو را من هم‌ از غمت یک روضه محرمانه گرفتم گریستم لازم نشد سوال کنم رفته ای کجا از ردّ تازیانه گرفتم... ! گریستم مقتل نوشته شانه ات از کار مانده بود بر موی خود که شانه گرفتم گریستم مضمون تو عنایت محض است بیگمان تا حسّ ِ شاعرانه گرفتم گریستم http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
فاطمه بعد از پیمبر دائمأ سردرد داشت دستمالی بر سرش می بست دیگر ؛ درد داشت غصه اسلام را می خورد جای نان شب انحراف دین برایش خیلی آخر درد داشت شهر پیغمبر! چرا دخت پیمبر را زدند؟ شهر پیغمبر! چرا دخت پیمبر درد داشت؟ خاک عالم بر دهانم در به پهلویش گرفت خاک عالم بر دهانم ضربهء در درد داشت بوسه بر دست علی زد تا دلش آرام شد دیدن آن دست بسته صد برابر درد داشت صبح تا شب زخم برمیداشت ، شب تا صبح درد آه ، سر تا پای زخم و پای تا سر درد داشت یک نفر از بچه ها هم سمت آغوشش نرفت بچه ها هر وقت می دیدند ... مادر درد داشت http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
یک دست بر دیوار و دستی بر کمر داری یک زخم کاری بر تنت از میخ در داری در کوچه آن ظالم چه آورده سرت ای وای حتی میان خانه هم چادر به سر داری کمتر بگو عجل وفاتی مهربان من تو خوب از تنهایی حیدر خبر داری دیگر نمی گیرم بغل زانوی غم زهرا از انتظار مرگ اگر تو دست برداری خون گریه کن شاید کمی آرام تر گردی بر سینه داغ محسن و داغ پدر داری من مطمئنم کوه را از پا می اندازد این درد پهلویی که تو شب تا سحر داری در سجده هایت مرگ حیدر را تمنا کن حالا که ای بانوی من عزم سفر داری تا زنده ام برده است خواب از چشم گریانم این زخم هایی که به روی بال و پر داری می بینمت روز دهم در قتلگاهی که تو وعده ای با زینب خونین جگر داری http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
دخترم، ارثیه ی غربت مادر مال تو پر کشیدن مال من، این دو سه تا پر مال تو داغ من مال علی، داغ علی هم مال من حسنین و غم این دو تا برادر مال تو خطبه خونی، توی مسجد مدینه مال من خطبه خوندن، توی کوفه مثل حیدر مال تو خنده ی همسایه ها، تو راه کوچه مال من صدای هلهله و خنده ی لشگر مال تو این سه تا کفن، واسه من و علی و مجتبا زینبم، پیرهن حسین بی سر مال تو قصه ی میخ در و کشتن محسن مال من غصه ی سه شعبه و حنجر اصغر مال تو بوسه های بی رمق؛ این دم آخر مال من بوسه های لب گودال برادر مال تو زخم بستر مال من، اشکای حیدر مال من یک هزار و چندتا زخمِ تنِ بی سر مال تو قتل و غارت مال تو، رخت اسارت مال تو دیدن بزم شراب و می و ساغر مال تو http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
کار تنش زیاد ولی وقت من کم است یک شب برای شست و شوی این بدن کم است بانوی من نحیف نبود ، اینچنین نبود وقتی نگاه میکنمش ظاهراً کم است در زیر پارچه ورمش گم نمیشود آنقدر واضح است که یک پیرهن کم است باید چگونه جمع کنم این بساط را فرصت کم است و آب کم است و کفن کم است مسمار را خودم زده بودم به تخته ها باید بمیرم آه ، پشیمان شدن کم است گیرم حسین دق نکند اینچنین ولی گریه بدون داد برای حسن کم است آئینه آمدی و ترک خورده میروی یعنی برای بردن تو چهار زن کم است پیراهن حسین که کارش تمام شد پس جای غُصّه نیست اگر یک کفن کم است بالت ، پرت ، تنت ، همه ی پیکرت خدا این زخمها زیاد ولی وقت من کم است http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#السلام_علیک_یا_فاطمه_الزهرا🌹 به پهلویش چو در را دوخت...آن شب جنین و جان مادر سوخت...آن شب ولایت پیشه ای مابینِ آتش به عالم عشق را آموخت... آن شب #منصوره_محمدی_مزینان http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
این قدر بین رفتن و ماندن نمان بمان پیرم مکن ز بار غمت ای جوان بمان مهمان نُه بهار علی! پا مکش ز باغ نیلوفر امانتی باغبان بمان ای دلشکسته، آه تو ما را شکسته است ای پر شکسته، پر مکش از آشیان بمان دیگر محل به عرض سلامم نمی دهند ای همنشینِ این دل بی همزبان بمان راضی مشو دگر به زمین خوردنم، مرو بازی نکن تو با دل این پهلوان، بمان روی مرا اگر به زمین می زنی بزن اما بیا به خاطر این کودکان بمان در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست این قدر بین رفتن و ماندن نمان بمان http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
آهسته اسباب سفر را جمع کردی آثار آن بی بال و پر را جمع کردی آن دستمالی که به سر می بست بی بی تصویرِ زردِ دردِ سر را جمع کردی تا که یتیمان یاد مادر کم بیفتند جز چادرِ او، بیشتر را جمع کردی بردی به ایوان و تکاندی چادرش را جا پایِ آن چندین نفر را جمع کردی دیوار را شستی به تنهایی علی جان خاکستر مانده زِ در را جمع کردی با تکه های چوبِ مانده از همان در نان پختی و اسبابِ شر را جمع کردی کج کرده ای یک یک سرِ مسمارها را از خانه اسباب خطر را جمع کردی http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
من بيمار، مداوا نكند خوشنودم غم طبيبم شده و مرگ شده بهبودم هيچ كس نيست كه بارى ز دلم بردارد عاقبت داغ و غم و درد كند نابودم اشك بس ريخته ام، هركه ببيند گويد سرو بشكسته خم گشته كنار رودم! گه ز حق، مرگْ طلب مى كنم و گه گويم كاش مى بودم و غمخوار على مى بودم زير اين چرخ، على دوست تر از فاطمه نيست سند مستندم، بازوى خون آلودم! من نفس مى زدم و او كف افسوس به هم من چه سان گويم و او چون شِنَود بدرودم اى اجل پا به سر من ز محبّت بگذار جز تو كس نيست كه از لطف كند خوشنودم http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
باز هم ای دختر ِ پیغمبر ِ اکرم بمان مَرهَم ِ دردِ علی ، ای دردِ بی مَرهَم بمان زندگیِّ رو به راهی داشتم چشمم زدند کوریِّ چشم ِ همه با شانه هایِ خم بمان دستهایِ تو شکستَش هم پناهِ مرتضاست تکیه گاهِ محکم ِ من پیش ِ من محکم بمان تو نباشی پیش ِ من اینها زمینم میزنند ای علمدار ِ مدینه پایِ این پرچم بمان این نفس هایِ شکسته قیمتِ جانِ من است زنده ام با یک دمت پس لطف کن یک دم بمان کم ببوس دستِ مرا دارم خجالت میکشم من حلالت میکنم اما تو هم یک کم بمان آب ها از آسیاب افتاد خوبت میکنم یار ِ هجده ساله ، هجده سالِ دیگر هم بمان رفته رفته کار ِ من دارد به خواهش میکشد التماست میکنم پیشم بمان پیشم بمان http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#یافاطمه_جان🌹 لطف مادر بهترین تمثیل از لطف خداست تا به زیر چادرت هستم خدا دارم هنوز #سید_پوریا_هاشمی http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
با خود تصور کن که حیدر خانه باشد زهرای هجده ساله هم در خانه باشد غم را بیاور در دو سوی روضه ، بگذار این سر اگر کوچه است آن سر خانه باشد با بال زخمی پر زدن سخت است وقتی آتش در اطراف کبوتر خانه باشد باور ندارم در بسوزد بین آتش تا بضعه ی جان پیمبر خانه باشد فهمیدن این روضه مشکل نیست وقتی یک مادر بیمار در هر خانه باشد باران نمی بارد ، چگونه فکر کردی جز دود ، ابرِ دیگری بر خانه باشد دق می کند حیدر پس از زهرا در این بیت حق می دهم مِن بعد کمتر خانه باشد   http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
معجزات چشم زهرا عرش اعظم ساخته هاجر و آسیه حوا و مریم ساخته از ازل بیت الاحرام کعبه ، بیت الفاطمه است کعبه را تسبیح زهرا قرص و محکم ساخته آخر پیغمبری بابای زهرا بودن است نور زهرا مصطفی را نور خاتم ساخته فاطمه حق و مع الحقش علی مرتضی ست حق ولایت را میان این دو توأم ساخته پیش زهرا ذوالفقارش سر فرود آورده است علتش این بوده که شمشیر را خم ساخته فاطمه وقتی که پای شوهرش آمد وسط لشگری را با جلال خویش در هم ساخته دم نمی زد تا مبادا همسرش غمگین شود فاطمه در شعله ها هم سوخته، هم ساخته گرچه او مقداد و عمار و ابوذر داشت؛ نه آخرش از یک عجم سلمانِ محرم ساخته نیمی از ما را خدا در فاطمیه ساخته نیم دیگر را خود زهرا محرم ساخته فاطمه معمار خلق سینه زن ها بوده است یک حسینیه خودش در بین قلبم ساخته وصله های چادرش دیروز زحمت داشته تا برای روضه ها امروز پرچم ساخته روز محشر ریشه های چادری که سوخته مایه ی آسایش ما را فراهم ساخته هر زمان در روضه ها مادر صدایش می کنیم کیسه ما را پُر از فیض دمادم ساخته http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
مظلوم اول میبرد مظلومه اش را بر روی دوشش تاکه برخاکش سپارد شب غسل داده،شب کفن کرده گلش را شب هستی خود را به قبرش می گذارد ای روزگار آخر چه تشییع غریبی است جز چند تن ، همراه دیگر او ندارد آرام می گرید علی در سوگ زهرا هم کوچه، هم دیوار ودر،در یاد آرد شب باشد وظلمت،سکوتی دردآلود از دیده ی ماه وستاره اشک بارد آه ای زمانه پیکری در خاک کردی خالق به مانندش دگر دنیا نیارد دستان پیغمبر زقبر او برون شد حیدر امانت را به صاحب می سپارد http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#السلام_علیک_ایتها_الصدیقه_الشهیده روضه خوان ها روضه ی جانسوزِ مادر را بخوانید روضه ی روی کبود و روضه ی در را بخوانید روضه خوان‌ها از زبانِ زینبش مقتل بگویید بندِ اول گو بماند، بندِ آخر را بخوانید! #هستی_محرابی http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها چشمان علی با غم تو خواب ندارد این خانه ویران شده مهتاب ندارد ای کاش حسین را تو دهی آب عزیزم بالای سرش بی تو دگر آب ندارد #محمد_حبیب_زاده http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
خدا رو کرد با زهرا تمام شاهکارش را زمین از فاطمه دارد مدال افتخارش را تمام آسمانها را برایش خلق کرد و بعد به دست فاطمه داده زمام اختیارش را نخی از چادر او را به همراه خودش برده از آن پس جبرئیل از او گرفته اعتبارش را هر آن کس که در این دنیا فقیر سفره اش باشد بدون ترسی از آتش قیامت بسته بارش را لگد هایش به درب سوخته انگار کاری بود زمستان کرده نامردی گلستان بهارش را زمین افتاد و یا فضه خُذینی گفت پشت در میان شعله ها انگار کرده میخ کارش را علی با چشم خود می دید بالا رفتن دست و غلافی را که می گیرد میان کوچه یارش را تمام شب کنار بسترش بیدار می مانَد شمارش می کند حیدر نفس های نگارش را از این پهلو به آن پهلو ندارد خواب بی دردی به پایان می برد زهرا به سختی روزگارش را... http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
نای خوبان دو عالم از نوای فاطمه است خلقت جن و بشر اصلا برای فاطمه است مدح او از ما نیاید حق سروده وصف او خط به خط آیات قران در ثنای فاطمه است افتخار مصطفی شد بوسه بر دستان او این نشان از شوکت و قدر و بهای فاطمه است هر چه نعمت گشت نازل از سما سوی زمین از عنایات علی و از عطای فاطمه است ما اگر ماندیم در خیل محبان علی لطف زهرا هست و تاثیر دعای فاطمه است نام ما را جزو خدامش اگر حک کرده اند این هم از الطاف مخفی خدای فاطمه است نسل در نسلیم سائل بر در میخانه اش چشم ما بر دست های با سخای فاطمه است همت ما در جهان جلب رضای مادر است چون رضای حضرت حق در رضای فاطمه است یک نخی از چادرش فردا قیامت می کند روز محشر کار ما با بچه های فاطمه است فاش میگویم قیامت کار ما بیچارگان دست سالار شهیدان، سر جدای فاطمه است http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
دیر است ای اجل به نجاتم شتاب كُن جانم بگیر و خانه ی غم را خراب كُن چشم انتظارِ مرگِ من اهلِ مدینه اند یارب دعایِ شهرِ مرا مستجاب كُن با التماس گفت بمان خوب می شوی ای زخم سینه ام تو علی را جواب كُن دستِ شكسته ام كه تكانی نمی خورَد زینب بیا و ظرفِ حُسینم پُر آب كُن سر را نمی شود كه گذاری به سینه ام جایی برایِ خُفتنِ خود انتخاب كُن سنگینیِ دری كه مرا پشتِ خود شكست از زخم هایِ سرخ و كبودم حساب كُن http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
روی عدم ندید وجودی که داشتی امکان نما نبود نمودی که داشتی در خاک هم به دیدن افلاک رفته ای عین فراز بود فرودی که داشتی ای از تبار لیله ی قدر اندکی درنگ ما را ببر به سمت شهودی که داشتی ای بانویی که بود مباهات نسل تو با جبرئیل، گفت و شنودی که داشتی ققنوس وار در پی خورشید پر زدی از شعله های آتش و دودی که داشتی گفتی و باز منکر شأن شما شدند نفرین به دشمنان حسودی که داشتی اما حماسه در تن آفاق پا گرفت از پشت روزهای کبودی که داشتی http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
خیبر شکن و خانه نشستن هیهات در برزخ آفتاب بستن،هیهات ( لا اسئلکم علیه اجرا) یعنی سیلی زدن و سینه شکستن هیهات پاییز دلان به یکدگر پیوستند دیدند که در باده ی غفلت مستند تا ترجمه موده فی القربی کامل بشود دست علی را بستند ای جان جهان لحظه پرواز شده است درهای بهشت جاودان باز شده است تا دفتر زندگانی ات پایان یافت غمهای بنی فاطمه آغاز شده است در چشم علی، جهان شب است از امروز از غصه دلش لبالب است از امروز با حسرت و اندوه به خود می گوید: کدبانوی خانه زینب است از امروز مرهم به روی جراحتم بگذارید حرمت به همین صراحتم بگذارید من خونجگر از خاطره ی زهرایم مردم بروید راحتم بگذارید http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ای جمع خوبی‌ها و مصداق رشادت‌ها پیداست در آیینه‌ی چشمت نجابت‌ها با هر قیام تو شکوهی تازه برخیزد پایت ورم کرده‌ست از فرط عبادت‌ها سرچشمه ی فیض الهی هستی ای بانو با اذن تو وا می‌شود دارالعنایت‌ها تفسیر ناب سوره‌ی انسان تو هستی که میریزد از دامان پر‌مهرت کرامت‌ها هم پیرهن هم نان شب می‌بخشی از لطفت دل می بری از سائلت با این سخاوت ها میل اناری کن که من حاجت روا گردم چشم امید هر شب و روز رعیت ها ! از تو سرودن رونقی دارد به دنبالش جانی دوباره می دهد نامت به هیئت‌ها کوچه به کوچه روضه‌ات در شهر ما برپاست با همت و ایثار چمران‌ها و همت‌ها هر شب به انصار و مهاجر سر زدی بانو اما دریغ از یک اجابت بعد دعوت ها انگار نه انگار حرمت دارد این خانه دیوار و در بود و تو بودی و اذیّت ها تنها نه چادر که پرت را هم لگد کردند در رفت و آمدهای کوچه بی مروّت ها درهم شکستی تا در خانه شکست آن روز با اتحاد بی نظیر !! بی بصیرت ها "أشکوا الیک یا رسول الله …"میخوانی با اشک هایت ، از اهانت ها جسارت ها یکبار صحن خانه و یکبار در کوچه... از پا تو را انداخت آخر هتک حرمت ها گل از گل گلها شکفت ای مادرم وقتی برخاستی از بستر خود بعد مدّت ها با طعنه میسوزی و با همسایه میسازی کم نیست از درد لگد درد شکایت ها حتي به چشم آشنایان هم نمی آیی مانند شمعی آب گشتی از جراحت ها حرف از یتیمی می زند همسایه با زینب دلشوره میگیرد حسینت با عیادت ها http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
از زنـدگیِ بـی تـو دگـر سیـر شـدم من خانه نشین شـدم زمینگـیـر شـدم در مـاتـم تـو فـاطمـه جـان میمـیـرم تو پیـر شدی بـه پـات من پیـر شدم ______________________________ از حیـدر خود گرفته ای رو ، زهـرا چیزی تو نگفته ای ز بـازو ، زهـرا ای کاش مـرا کنـار تو خـاک کنند ای حوریه ی شکسته پهلـو ، زهـرا ______________________________ جـایِ سیلی بـر رُخ مـاهت نشست بشکـنـد دستی که بـازویت شکست تـا قیامت مورد لـعـن خـداست آن که راهـت را میـان کوچه بـست http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_زهرا_س_مناجات در عالم وحی بی نظیری زهرا در هر دو جهان تو دستگیری زهرا هر چند که بود عمرت ای گل کوتاه با عمر کمت خیر کثیری زهرا #سید_روح_الله_موید http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
اَمانُ مِنَ النّار لِزوّارِ الحسین فی لَیلَةِ الْجمعه . در جهان دیگر غریبی نیست بعد از کربلا زندگی جز ناشکیبی نیست بعد از کربلا زندگی تکرار دیروز است و امروزی که‌نیست چون که در فردا نصیبی نیست بعد از کربلا گر که معیار طبابت تُربت کرب و بلاست هرچه می گردم طبیبی نیست بعد از کربلا دوستی ها دشمنی های به ظاهر دوستی ست واقعا دیگر «حبیبی» نیست بعد از کربلا «بر مشامم می رسد...هر هفته در هیأت ولی» در حقیقت بوی سیبی نیست بعد از کربلا از گلوی کوچک شش ماهه وقتی که گذشت ظلم هم چیز عجیبی نیست بعد از کربلا روضهٔ گودال هم تنها همین یک جمله است «اسب حیوان نجیبی نیست بعد از کربلا» ____________________________ أَلسَّلامُ عَلى مَنْ بَکَتْهُ مَلائِکَةُ السَّمآءِ أَلسَّلامُ عَلَى الْمَظْلُومِ بِلا ناصِر أَلسَّلامُ عَلى ساکِنِ کَرْبَلآءَ http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7