eitaa logo
کافه شعروسمـــــــــــاع
118 دنبال‌کننده
676 عکس
294 ویدیو
5 فایل
شعر پرنده‌ای معصوم است که در قلبِ شاعران متولد میشود🕊️ ارتباط بامدیر کانال @elahehfarahi لینک ناشناس https://daigo.ir/secret/11479932209
مشاهده در ایتا
دانلود
خبرم شده است امشب سر یار خواهی آمد سر من فدای راهی که سوار خواهی آمد به لب آمده ست جانم، تو بیا که زنده مانم پس ازان که من نمانم، به چه کار خواهی آمد؟ غم و غصه فراقت بکشم چنان که دانم اگرم چو بخت روزی به کنار خواهی آمد منم و دلی و آهی ره تو درون این دل مرو ایمن اندرین ره که فگار خواهی آمد همه آهوان صحرا سر خود نهاده بر کف به امید آنکه روزی به شکار خواهی آمد به یک آمدن ببردی دل و جان صد چو خسرو که زید اگر بدینسان دو سه بار خواهی آمد ------------------------- 🖋امیرخسرو دهلوی پس از کسب معلومات به شاعری پرداخت و در دربار پادشاهان هند تقرب حاصل کرد. وی در نظم و نثر استاد بود و آثار بسیاری از خود باقی گذاشته که ازجملهٔ آنها دیوان قصاید و غزلیات اوست. وی سرانجام در سن هفتاد و پنج سالگی در سال ۷۲۵ هجری قمری در دهلی وفات یافت. @shearhayeziba  
چه سود ازین مردن بی بهره که شیرین روزی به سر تربت فرهاد نیامد فریاد کنان دی به سر کوی تو رفتم جز گریه کسی در پی فریاد نیامد @shearhayeziba
چنین که روی تو گلبرگ نازک است، مباد که سویت از دل من آه سوزناک رود فرو خورد که برون ندهد اهل دل آهی که گر برون فگند، شعله بر سماک رود @shearosama
بیم است که سودایت دیوانه کند ما را در شهر به بدنامی افسانه کند ما را بهر تو ز عقل و دین بیگانه شدم آری ترسم که غمت از جان بیگانه کند ما را در هجر چنان گشتم ناچیز که گر خواهد زلفت به سر یک مو در شانه کند ما را زان سلسله گیسو منشور نجاتم ده زان پیش که زنجیرت دیوانه کند ما را زینگونه ضعیف ار من در زلف تو آویزم مشاطه به جای مو در شانه کند ما را من می زده دوشم شاید که خیال تو امروز به یک ساغر مستانه کند ما را چون شمع بتان گشتی پیش آی که تا خسرو بر آتش روی تو پروانه کند ما را   @shearosama
خرم آن چشمی که هر روزش نظر بر روی تست شادی آن دل که هر دم در دماغش بوی تست من ز تنهایی به خون غرق و تو پهلوی کسان خون من در گردن آن کس که در پهلوی تست کشتیم زان زلف و رخ کارایش آن را مدام شانه بر پشت تو و آیینه بر زانوی تست بر رخت دنباله زلف تو پایان شب است و آفتاب صبحدم اندر سفیدی روی تست نافه خود را گر چه زاهو می کشد، با این همه پوستین پوشی ز زنجیر خم گیسوی تست بر شکر خوانند افسون بهر دلجویی، ولیک شکری کو خود فسون خواند، لب دلجوی تست موی ابرو را گره نتوان زدن، لیکن ز کبر صد گره پیش است بر هر مو که در ابروی تست هیچ شب از موی تو تاری نمی یارم گسست این درازی شب من بی گسست موی تست هندوان را زنده سوزند، این چنین مرده مسوز بنده خسرو را که ترک است آخر و هندوی تست @shearosama