خبرم شده است امشب
سر یار خواهی آمد
سر من فدای راهی
که سوار خواهی آمد
به لب آمده ست جانم،
تو بیا که زنده مانم
پس ازان که من نمانم،
به چه کار خواهی آمد؟
غم و غصه فراقت
بکشم چنان که دانم
اگرم چو بخت روزی
به کنار خواهی آمد
منم و دلی و آهی
ره تو درون این دل
مرو ایمن اندرین ره
که فگار خواهی آمد
همه آهوان صحرا
سر خود نهاده بر کف
به امید آنکه روزی
به شکار خواهی آمد
به یک آمدن ببردی
دل و جان صد چو خسرو
که زید اگر بدینسان
دو سه بار خواهی آمد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
-------------------------
🖋امیرخسرو دهلوی پس از کسب معلومات به شاعری پرداخت و در دربار پادشاهان هند تقرب حاصل کرد. وی در نظم و نثر استاد بود و آثار بسیاری از خود باقی گذاشته که ازجملهٔ آنها دیوان قصاید و غزلیات اوست. وی سرانجام در سن هفتاد و پنج سالگی در سال ۷۲۵ هجری قمری در دهلی وفات یافت.
@shearhayeziba
#امیر_خسرو_دهلوی
چه سود ازین مردن بی بهره که شیرین
روزی به سر تربت فرهاد نیامد
فریاد کنان دی به سر کوی تو رفتم
جز گریه کسی در پی فریاد نیامد
@shearhayeziba
#امیر_خسرو_دهلوی
چنین که روی تو گلبرگ نازک است، مباد
که سویت از دل من آه سوزناک رود
فرو خورد که برون ندهد اهل دل آهی
که گر برون فگند، شعله بر سماک رود
#امیر_خسرو_دهلوی
@shearosama
بیم است که سودایت دیوانه کند ما را
در شهر به بدنامی افسانه کند ما را
بهر تو ز عقل و دین بیگانه شدم آری
ترسم که غمت از جان بیگانه کند ما را
در هجر چنان گشتم ناچیز که گر خواهد
زلفت به سر یک مو در شانه کند ما را
زان سلسله گیسو منشور نجاتم ده
زان پیش که زنجیرت دیوانه کند ما را
زینگونه ضعیف ار من در زلف تو آویزم
مشاطه به جای مو در شانه کند ما را
من می زده دوشم شاید که خیال تو
امروز به یک ساغر مستانه کند ما را
چون شمع بتان گشتی پیش آی که تا خسرو
بر آتش روی تو پروانه کند ما را
#امیر_خسرو_دهلوی
@shearosama
خرم آن چشمی که هر روزش نظر بر روی تست
شادی آن دل که هر دم در دماغش بوی تست
من ز تنهایی به خون غرق و تو پهلوی کسان
خون من در گردن آن کس که در پهلوی تست
کشتیم زان زلف و رخ کارایش آن را مدام
شانه بر پشت تو و آیینه بر زانوی تست
بر رخت دنباله زلف تو پایان شب است
و آفتاب صبحدم اندر سفیدی روی تست
نافه خود را گر چه زاهو می کشد، با این همه
پوستین پوشی ز زنجیر خم گیسوی تست
بر شکر خوانند افسون بهر دلجویی، ولیک
شکری کو خود فسون خواند، لب دلجوی تست
موی ابرو را گره نتوان زدن، لیکن ز کبر
صد گره پیش است بر هر مو که در ابروی تست
هیچ شب از موی تو تاری نمی یارم گسست
این درازی شب من بی گسست موی تست
هندوان را زنده سوزند، این چنین مرده مسوز
بنده خسرو را که ترک است آخر و هندوی تست
#امیر_خسرو_دهلوی
@shearosama