که می‌گوید جهان و یادهایش رو به پایان است همین که شعر می‌خوانیم زیبایی فراوان است اگرچه با مرور خاطراتش اشک می‌ریزی من این را خوب می‌دانم خداوند تو رحمان است #شعبان_کرم_دخت از کانال تلگرامی شاعر : تماشا @shearosama

تاریخ این را خوب می‌داند که از آغاز از چشم‌های روشن تو عشق می‌تابید #شعبان_کرم_دخت #ایران @shearosama

شب در ایوان بیقراری‌ها ماه را حرف تازه معنا کن به گذشته امیدواری نیست رو به لبخند صبح فردا کن #شعبان_کرم_دخت @shearosama

به احترام خون مظلوم سیّد حسن نصرالّله و مقاومت دیرپایش با توام، با تو، همچنان سیّد چشم وا کن در این میان سیّد روزگار شکستن بت‌هاست بیشتر پیش ما بمان سیّد مهر و سجّاده‌ی تو می‌گوید می‌رسد لحظه‌ی اذان سیّد از تریبون بیقراری‌ها خطبه‌ی دیگری بخوان سیّد زود با جان مهربان رفتی به تماشای آسمان سیّد تو نماد مقاومت بودی ماند از تو همین نشان سیّد خون مظلوم تو چراغی شد در شب تیره‌ی جهان سیّد وعده‌ی روشنی‌ست، "نصرالّله" در کتاب شریف‌مان سیّد من به آینده‌ام یقین دارم می‌رسد صاحب الزّمان سیّد #شعبان_کرم_دخت از کانال تلگرامی شاعر: تماشا @shearosama

به جز چشمت که با آیینه دارد نسبت بسیار نبینی هیچ‌کس را با خودت در حال غمخواری #شعبان_کرم_دخت @shearosama

اندازه‌ی تمام جهان گریه می‌کند آن دل‌شکسته‌ای که روان گریه می‌کند شب‌ها کنار پنجره زُل می‌زند به ماه در انتظار صبح‌دمان گریه می‌کند تقویم را مرور نکرده، غریب‌وار در کوچه‌های دور زمان گریه می‌کند گاهی به یاد زمزمه‌ی مهربان آب گاهی کنار سفره‌ی نان گریه می‌کند با زردهای خاطره‌اش راه می‌رود هی، خیره می‌شود به خزان گریه می‌کند تار عبادی و غزل دلکش رهی همراه با صدای بنان گریه می‌کند در پیچ جاده‌های پُر از مِه، هنوز هم دلتنگ می‌رود، نگران گریه می‌کند #شعبان_کرم_دخت @shearosama از کانال تلگرامی شاعر:تماشا

سر به دامان که بگذاریم با حالی که داریم در کدامین گوشه‌ی دلتنگ باران را بباریم رفتن بیهوده‌ی ما همچنان دنباله‌دار است با صدایی خسته سوی بی سویی‌ها رهسپاریم "یاری اندر کس نمی‌بینیم، " این را خوانده ‌بودیم چون غریبان همچنان دور از تماشای دیاریم نیستی و تا سحرگاهان شورانگیز دیدار ردّ پای اشک را بر چهره‌ی خود می‌نگاریم هیچ و پوچ روزگاران را به چشم خویش دیدیم لعنت‌آبادی‌ست، دنیای پریشانی که داریم #شعبان_کرم_دخت @shearosama از کانال تلگرامی شاعر: تماشا

دور و بر من و تو چنان زیر آتش است انگار لحظه، لحظه جهان زیر آتش است لبخندهای ریخته بر خاک شاهد است تصویرهای شعر روان زیر آتش است از روشنایی نفس عاشقان مگو آیینه را بگیر، بخوان، زیر آتش است آه از زمانه‌ای که کسی در امان نماند سبز بهار و زرد خزان زیر آتش است از نام حرف تازه نمانده‌ست، بگذریم وقتی که تار و پود نشان زیر آتش است تقدیر ما شده‌ست در ایوان گریستن از شش جهت زمین و زمان زیر آتش است تن را به زخم‌های فراوان سپرده‌ایم این روزها که خانه‌ی جان زیر آتش است #شعبان_کرم_دخت از کانال تلگرامی شاعر: تماشا @shearosama

درمان‌پذیر نیست دلِ داغدارشان وقتی به درد ِ عشق دچارند شاعران #شعبان_کرم_دخت @shearosama

بی تماشای گل، بهار گذشت چه غریبانه روزگار گذشت در کجای جهان خویشتنیم نوبت ما چه زار، زار گذشت بی صدا، بی ستاره، بی لبخند از دل عاشقان قرار گذشت آفتابی نریخت در چشمم روز مثل شبان تار گذشت هفته ها مثل ماه ها دلتنگ سال با رنج بی شمار گذشت زندگی با تمام خوب و بدش بر سر سفره ی قمار گذشت آه گنجشگ های در به درم! شور شیرین شاخسار گذشت ماه من با شکوه بسیارش چقدر زود از مدار گذشت من و پاییز و بیقراری و شعر چه غم انگیز شد، بهار گذشت مردی آرام چشم ها را بست مردی آرام در غبار گذشت #شعبان_کرم_دخت از کانال تلگرامی شاعر: تماشا @shearosama

خش‌، خش برگ‌ها چه می‌گوید در غروب غریب پاییزی روزی آخر به شکل خستگی‌ات بر تن خاک سرد می‌ریزی #شعبان_کرم_دخت از کانال تلگرامی شاعر تماشا @shearosama

غزلی منظوم و بداهه به ساحت مقدّس امام عصر عج بیا به حرمت آیات روشن قرآن زمان به آخر خطّش رسید امام زمان‌ع زمان به آخر خطّش رسید در تقویم زمان به آخر خطّش رسید آقا جان از این همه غم و غربت، از این همه زاری جهان خسته، جهان شکسته را برهان هزار بار شکستیم و داغ‌ها دیدیم تویی برای دل بیقرارمان درمان گرسنگان زمین را نگاه کن، عمری‌ست نشسته‌اند همه دور سفره‌ی بی نان جهان بی تو جهان نیست، لعنت آباد است تویی امید دل روزگار سرگردان چه روزها که نشستیم و خون دل خوردیم چقدر شب که نشستیم با دلی نگران امید نیست، امان نیست، مهربانی نیست چه سخت می‌گذرد حال و روز خلق جهان نماند آینه‌ای روشن و خیال انگیز نماند پنجره‌ای در مسیر صبح‌دمان ببین که دست و دل ما ستاره باران است نشست بر دل ایران هزار داغ گران بیا که خانه‌ی کعبه هنوز منتظر است بیا زمین خدا ماند بی سر و سامان نگاه اعظم تو حجّت زمانه‌ی ماست مباد بیشتر از این ز چشم خلق نهان به آیه‌، آیه‌ی قران مصطفی سوگند رسیده‌است به کار جهان بسی نقصان صدای سوختگان را ز مرحمت بشنو نگاه گم شدگان را به آفتاب رسان چراغ‌دار نداریم، راه تاریک است کجاست چشم بلند تو یا امام زمان‌ع #شعبان_کرم_دخت #امام_عصر از کانال تلگرامی شاعر: تماشا @shearosama