eitaa logo
کافه شعروسمـــــــــــاع
134 دنبال‌کننده
525 عکس
231 ویدیو
5 فایل
شعر پرنده‌ای معصوم است که در قلبِ شاعران متولد میشود🕊️ ارتباط باادمینای کانال @samtebaran @bambo28
مشاهده در ایتا
دانلود
آن کس که ترا شناخت جان را چه کند فرزند و عیال و خانمان را چه کند دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی دیوانهٔ تو هر دو جهان را چه کند @shearosama
بی‌تو هستم چون زمستان خلق از من در عذاب با تو هستم چون گلستان خوی من خوی بهار @shearosama
بیخود شده‌ام لیکن بیخودتر از این خواهم با چشم تو می گویم من مست چنین خواهم من تاج نمی‌خواهم من تخت نمی‌خواهم در خدمتت افتاده بر روی زمین خواهم آن یار نکوی من بگرفت گلوی من گفتا که چه می خواهی گفتم که همین خواهم با باد صبا خواهم تا دم بزنم لیکن چون من دم خود دارم همراز مهین خواهم در حلقه میقاتم ایمن شده ز آفاتم مومم ز پی ختمت زان نقش نگین خواهم ماهی دگر است ای جان اندر دل مه پنهان زین علم یقینستم آن عین یقین خواهم @shearosama
سخت نازک گشت جانم از لطافت‌های عشق دل نخواهم جـان نخواهم آنِ مَن کـو؟ آنِ مَن؟ @shearosama
اگر بی من خوشی یارا به صد دامم، چه می بندی؟ اگر ما را همی خواهی؛ چرا تُندی، نمی خندی ...!؟ @shearosama
هر دم دل خسته‌ام برنجاند یار یا سنگدلست یا نمیداند یار از دیده به خون نبشته‌ام قصهٔ خویش می‌بیند و هیچ بر نمیخواند یار @shearosama
امروز سماعست و سماعست و سماع نورست شعاعست و شعاعست و شعاع این عشق مطاعست و مطاعست و مطاع از عقل وداعست و وداعست و وداع... @shearosama
هوایت می زند بر سر؛؛؛ دلم دیوانه می گردد چه عطرے در هوایت هست؟! نمیدانـــم نمیدانـــم؛؛؛؛؛؛ @shearosama
به به عجب چیزی گفته حضرت مولانا👇 هر حيوان كه از دور ديدی و ندانستی سگ و گرگ است يا آهو؛ ببين رو به مرغزار و سبزينه است يا لاشه و استخوان؟! آدمی را نيز چون نشناسی، ببين به كدام سوی می‌رود... واقعا به کدوم سمت درحرکتیم؟! @shearosama مجالس سبعه
امر حق را باز جو از واصلی امر حق را در نیابد هر دلی @shearosama
ای ساقیا !!!! مستانه رو آن یار را آواز ده... گر او،نمی آید ،بگو.... آن دل ،که بردی،باز ده.... افتاده ام،در کوی تو، پیچیده ام،بر موی تو.... نازیده ام ،بر روی تو، آن دل ،که بردی باز ده.... @shearosama
سخت نازک گشت جانم از لطافت‌های عشق دل نخواهم جـان نخواهم آنِ مَن کـو؟ آنِ مَن؟ @shearosama
اگر ز مهر و محبت نظر کنی به پدر و یا که بوسه زنی دست و صورت مادر خدا به هر نظری می کند به تو احسان ثواب حج زکرامت در عرصه محشر نظرنما به رخ والدین خود بی حد عبادتی است نصیبت به هر نگاه و نظر خوش آن که زنده بود والدین محترمش سعادت است برایش به گفته داور بیا و قدر بدان سایه شریف پدر که مایه شرف و عزت است تو را بر سر خدا به واسطه والدین می بخشد خطا و جرم تو را جمله ز اصغر و اکبر اگر که نیست به قید حیات مادر و باب بخوان نماز و دعا بهرشان به صبح و سحر @shearosama
بیرون ز تو نیست هر چه در عالم هست در خود بطلب هر آنچه خواهی که تویی @shearosama
کجایید ای شهیدان خدایی بلاجویان دشت کربلایی کجایید ای سبک روحان عاشق پرنده‌تر ز مرغان هوایی کجایید ای شهان آسمانی بدانسته فلک را درگشایی کجایید ای ز جان و جا رهیده کسی مر عقل را گوید کجایی کجایید ای در زندان شکسته بداده وام داران را رهایی کجایید ای در مخزن گشاده کجایید ای نوای بی‌نوایی در آن بحرید کاین عالم کف او است زمانی بیش دارید آشنایی کف دریاست صورت‌های عالم ز کف بگذر اگر اهل صفایی @shearosama
. حقیقت آیینه‌ای بود که از آسمان و از دست خدا به زمین افتاد و شکست! هرکس تکه‌ای از آن را برداشت، خود را در آن دید، گمان کرد حقیقت نزد اوست... حال آنکه حقیقت نزد همگان پخش بود‌. @shearosama 🔸 برگرفته از کتاب "فیه مافیه" مولوی
. آن که بی سخن ادراک کند با وی چه حاجتِ سخن است؛ آخر آسمان ها و زمین ها همه سخن است پیشِ آن کس که ادراک می کند... 🔸 برگرفته از "فیه مافیهِ" مولوی @shearosama
♥️🍃 «در قیامت چون نمازها را بیارند، در ترازو نهند و روزه‌ها را و صدقه‌ها را همچنین. اما چون محبت را بیارند، محبت در ترازو نگنجد. پس اصل، محبت است. اکنون چون در خود، محبت می بینی آن را بیفزا تا افزون شود.» @shearosama
مُشک را گفتند: ﺗﻮ ﺭﺍ ﯾﮏ ﻋﯿﺐ ﻫﺴﺖ ﺑﺎ ﻫﺮ ﮐﻪ ﻧﺸﯿﻨﯽ ﺍﺯ ﺑﻮﯼ ﺧﻮﺷﺖ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺩﻫﯽ! ﮔﻔﺖ: ﺯﯾﺮﺍ ﮐﻪ ﻧﻨﮕﺮﻡ ﺑﺎ که هستم ﺑﻪ ﺁﻥ ﺑﻨﮕﺮﻡ ﮐﻪ ﻣﻦ که هستم... ‌ ‌ @sherosama
هر نفس آواز عشق می‌رسد از چپ و راست ما به فلک می‌رویم عزم تماشا که راست ما به فلک بوده‌ایم یار ملک بوده‌ایم باز همان جا رویم جمله که آن شهر ماست خود ز فلک برتریم وز ملک افزونتریم زین دو چرا نگذریم منزل ما کبریاست گوهر پاک از کجا عالم خاک از کجا بر چه فرود آمدیت بار کنید این چه جاست بخت جوان یار ما دادن جان کار ما قافله سالار ما فخر جهان مصطفاست از مه او مه شکافت دیدن او برنتافت ماه چنان بخت یافت او که کمینه گداست بوی خوش این نسیم از شکن زلف اوست شعشعه این خیال زان رخ چون والضحاست در دل ما درنگر هر دم شق قمر کز نظر آن نظر چشم تو آن سو چراست خلق چو مرغابیان زاده ز دریای جان کی کند این جا مقام مرغ کز آن بحر خاست بلک به دریا دریم جمله در او حاضریم ور نه ز دریای دل موج پیاپی چراست آمد موج الست کشتی قالب ببست باز چو کشتی شکست نوبت وصل و لقاست @shearosama
در زمین مردمان خانه مکن کار خود کن کار بیگانه مکن کیست بیگانه تن خاکی تو کز برای اوست غمناکی تو مشک را بر تن مزن بر دل بمال مشک چه بود نام پاک ذوالجلال آن منافق مشک بر تن می‌نهد روح را در قعر گلخن می‌نهد طیبات آید به سوی طیبین للخبیثین الخبیثات است هین تلخ با تلخان یقین ملحق شود کی دم باطل قرین حق شود ای برادر تو همان اندیشه‌ای ما بقی تو استخوان و ریشه‌ای گر گلست اندیشهٔ تو گلشنی ور بود خاری تو هیمهٔ گلخنی بود انا الحق در لب منصور نور بود انا الله در لب فرعون زور شد عصا اندر کف موسی گوا شد عصا اندر کف ساحر هبا @shearosama
هر کجا دردی دوا آنجا رود هرکجا پستیست آب آنجا دود @shearosama
غربت آن است که با جمعی و جانانت نیست" از تو هم با خبر آن سرو خرامانت نیست خنده بر لب زده ام یک دل پر خون دارم چه کنم با غم و تشویش که مهمانت نیست هر که با خود بزند حرف،نه،دیوانه که نیست با خودت حرف بزن تا مه تابانت نیست محرمِ راز کسی نیست در این دور و زمان سایه ای بر سر این بی سر و سامانت نیست غربت آن است که باشد همه با او و تو نه دل جامانده ببین باز نگهبانت نیست @sherosama
یا رب این بوی که امروز به ما می‌آید ز سراپرده اسرار خدا می‌آید بوستان را کرمش خلعت نو می‌پوشد خستگان را ز دواخانه دوا می‌آید در نمازند درختان و به تسبیح طیور در رکوعست بنفشه که دوتا می‌آید @shearosama
انـدر طلب دوسـت هـمی بشتـابم عمرم به کران رسید و من در خوابم گیرم که وصال دوست در خواهم یافت ایـن عمر گـذشته را کجـا دریـابـم @shearosama
کافه شعروسمـــــــــــاع
نه تخت جم، نه ملک سلیمانم آرزوست راهی به خلوت دل جانانم آرزوست چندین هزار دیده حیرانم آرزوست دیگر ن
بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست بگشای لب که قند فراوانم آرزوست ای آفتاب حسن برون آ دمی ز ابر کان چهره مشعشع تابانم آرزوست بشنیدم از هوای تو آواز طبل باز باز آمدم که ساعد سلطانم آرزوست گفتی ز ناز بیش مرنجان مرا برو آن گفتنت که بیش مرنجانم آرزوست وان دفع گفتنت که برو شه به خانه نیست وان ناز و باز و تندی دربانم آرزوست در دست هر که هست ز خوبی قراضه‌هاست آن معدن ملاحت و آن کانم آرزوست این نان و آب چرخ چو سیل‌ست بی‌وفا من ماهیم نهنگم عمانم آرزوست یعقوب وار وااسفاها همی‌زنم دیدار خوب یوسف کنعانم آرزوست والله که شهر بی‌تو مرا حبس می‌شود آوارگی و کوه و بیابانم آرزوست زین همرهان سست عناصر دلم گرفت شیر خدا و رستم دستانم آرزوست جانم ملول گشت ز فرعون و ظلم او آن نور روی موسی عمرانم آرزوست زین خلق پرشکایت گریان شدم ملول آن‌های هوی و نعره مستانم آرزوست گویاترم ز بلبل اما ز رشک عام مهرست بر دهانم و افغانم آرزوست دی شیخ با چراغ همی‌گشت گرد شهر کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست گفتند یافت می‌نشود جسته‌ایم ما گفت آنک یافت می‌نشود آنم آرزوست هر چند مفلسم نپذیرم عقیق خرد کآن عقیق نادر ارزانم آرزوست پنهان ز دیده‌ها و همه دیده‌ها از اوست آن آشکار صنعت پنهانم آرزوست خود کار من گذشت ز هر آرزو و آز از کان و از مکان پی ارکانم آرزوست گوشم شنید قصه ایمان و مست شد کو قسم چشم صورت ایمانم آرزوست یک دست جام باده و یک دست جعد یار رقصی چنین میانه میدانم آرزوست می‌گوید آن رباب که مردم ز انتظار دست و کنار و زخمه عثمانم آرزوست من هم رباب عشقم و عشقم ربابی‌ست وان لطف‌های زخمه رحمانم آرزوست باقی این غزل را ای مطرب ظریف زین سان همی‌شمار که زین سانم آرزوست بنمای شمس مفخر تبریز رو ز شرق من هدهدم حضور سلیمانم آرزوست @shearosama الهام صائب از مولانا
هرچیز که درجستن آنی،آنی @shearosama
ای عاشقــان ای عاشقـان پیمانه را گم كرده ام دركنج ویران مــــانده ام ، خمخــــانه را گم كرده ام هم در پی بالائیــــان ، هم من اسیــر خاكیان هم در پی همخــــانه ام ،هم خــانه را گم كرده ام آهـــــم چو برافلاك شد اشكــــم روان بر خاك شد آخـــــر از اینجا نیستم ، كاشـــــانه را گم كرده ام درقالب این خاكیان عمری است سرگردان شدم چون جان اسیرحبس شد ، جانانه را گم كرده ام 🤍
رزق تو از تو به تو عاشق‌تر است @shearosama
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هر بلایی کز توآید رحمتیست هرکه رافقری دهی آن نعمتیست ‌‌🍃أللَّھُمَ عـجِّــلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج🍃 ‌ @shearosama