eitaa logo
کافه شعروسمـــــــــــاع
118 دنبال‌کننده
675 عکس
293 ویدیو
5 فایل
شعر پرنده‌ای معصوم است که در قلبِ شاعران متولد میشود🕊️ ارتباط بامدیر کانال @elahehfarahi لینک ناشناس https://daigo.ir/secret/11479932209
مشاهده در ایتا
دانلود
من از تبار ریشه‌ام با من غمی هست در ریشه‌ام احساس درد مبهمی هست بر گیسوانم بوسه زد روزی خداوند در سرنوشتم راه پر پیچ و خمی هست وقتی مرا با خاک یکسان خواست یعنی در نقشه جغرافیای من بمی هست سهم من از شادی شبیه آفتاب است او هم نمی‌داند که حتی شبنمی هست جز زخم این دنیا نخوردم تلخ و شیرین آیا در آن دنیا امید مرهمی هست ؟ @shearosama
من کشوری نبوده‌ام ایجاد کن مرا در مرز من بیا، برو، آباد کن مرا من مجمع‌الجزایر تنهایی و غمم پهلو بگیر، پهلوی من، شاد کن مرا من را که ریشه های درختی شکسته‌ام قایق بساز از تنش، آزاد کن مرا بگذار با تو بگذرم از ساحل سکوت دور از همه ، همه، همه، فریاد کن مرا در جای جای خاک تنم ردپای توست گاهی تو هم به نام وطن، یاد کن مرا @shearosama
شمعم اما در خودم خاموش از بس بوده ام اشتیاق صحبت پروانه را گم کرده ام @shearosama
دست مرا بگیر و ببر شهر دیگری مانند ماهیان که پی نهر دیگری @shearosama
می‌روی زود، عمر من شده‌ای دیر و کم مثل برف می‌آیی چقدر ناز می‌کشم تا تو یک دو جمله به حرف می‌آیی نه تو را می‌شود نَزد فریاد، نه تو را با بقیه قسمت کرد بی سبب نیست مثل هر رازی تو به چشمم شگرف می‌آیی هر زنی کوزه‌ای ست بر دوشش، برسد تا به چشمه‌ی تقدیر قسمت این است عاشقت بشوم، سنگی و سمت ظرف می‌آیی بی تو هرچند سخت می‌گذرد این زمستان سرد و طولانی دیر یا زود مطمئن هستم ناگهان مثل برف می‌آیی می‌پرد باز پلک پنجره‌ها خانه چشم‌انتظار مهمان است بوسه و بغض و اشک و دلتنگی تو بگو کی به صَرف می‌آیی @shearosama
اشک باید در آغوش یاری بریزد زلف بر شانه‌های نگاری بریزد من سرم روی دوش تو باشد قشنگ است صخره وقتی از آن آبشاری بریزد چای خوب است اما از آن بهتر این است چای را آن که تو دوست داری بریزد خواست قلب مرا پر کند از تو این عشق خواست دریا که در جویباری بریزد عمر ما آن شکوفه ست بر شاخه، افسوس می‌رود با نسیمی بهاری بریزد چهره‌ام مثل آیینه از غم کدر شد کاش دست تو از من غباری بریزد @shearosama
گیرم که عشق پیرهنی بود و کهنه شد می‌پوشمش هنوز، تو بر تن چه می‌کنی @shearosama
فکر عصای پیری خود باش باغبان آن نوگلی که عمر تو فرسود رفته است @shearosama
بهار غیر شقایق گلی نخواهم چید که داغدار، غم داغدار می‌‌داند تو آمدی، غم شیرین و شادی تلخیست چنان که عاشق چشم‌انتظار می‌داند @shearosama
آزادتر از عطر گل و مرغ هوا باش چون قاصدکی در دل این باغ رها باش @shearosama
روز داغ تو به دل داشت، به پایان آمد شب خیال تو به تن کرد چراغان آمد آسمان کِی دلش از خشکی این خاک گرفت ابرها فکر تو بودند که باران آمد @sherosama
تا باد میان من و تو نامه‌رسان است موی من و آرامش تو در نوسان است @sherosama