نبوده به جز او کسی دشمن من
که بوده فقط دشمن من "من" من
همین "من من" من شده سیل آتش
و افتاده بر دامن خرمن من
نشسته "من فتنه" در دشمنی تا
بیاندازد او لکه بر دامن من
زلیخا مآبانه آمد ولیکن
شد از روبه رو پاره پیراهن من
دقیقا چنان قصه ی آب و آهن
شده شکل ترکیب پوسیدن من
شکستم درآیینه خود را که شاید
" من" من شود زنده با مردن من
@shearhayeziba
#هادی_قاسمی