در اين روزگار مه آلود
در اين شكست ثانيه ها
در اين كسر كوتاه
كوتاه مثل آه
قدمهايم
در اشتياق كوهپايه هاست
كوهپايه هايى
پر از مرزه هاى وحشى
پر از عطر سوسن هاى بى دريغ
آنجا كه هرگز قدم نگذاشتيم
و فردايمان
هرگز نيامد
و خورشيد بر دستان نجيبمان بوسه نزد
ما اقاقيهاى چالاك دشت ايمان
ما گلبرگهاى جلگه هاى عشق
ما «پرستوهاى سبكبال»
#گلاره_سادات_اخوى
@shearhayeziba
منبع: کانال تلگرامی باغ آینه و نور
مرا در آینه بنشان و بگذار
بر زمین ریزد و
بشکند،
آنچه در من
نامیمون است
تیشه ای در دستم نِه!
تا زنم بر چشم
تا روزنی شود،
از آن سوی حصار،
بر سرزمین قلب
و نوری فرو ریزد
بر این ویرانه ی تن
وای بر احوال مسکین من
وای بر احوال مسکین من
هر نبض
بر من سنگینی کرد
و هر هیمه ی راه،
نابیناترم ساخت
و سدی گشت
تا تو را باز نجویم
و خویشتن خویش را نیابم
من
منی که خویش
حجابم
بر اخگر خویش
@shearhayeziba
#گلاره_سادات_اخوى
منبع: کانال تلگرامی باغ آینه و نور
من جهانی می سازم
به وسعت بغض های فرو ریخته
ودر آن چشمها را
همه
آذین خواهم بست
آن جا
خبر از سنگ و خون و خنجر نیست
و
درختان رو به آسمان
شعر می خوانند
واژه ها
همه یکسانند
و درها
در حصار قفل نمرده اند
صدایی
خالی از عشق نیست
و پنجره ها
همه گشوده اند
به نگاهی
عاری از مرگ
کودکان بی هراس
قهقهه سر می دهند
و بین شهر من و ما
فاصله ،
فقط رقص پروانه هاست
امید قطعی ترین
کلام
است
و آن روز
تو برایم
می خوانی
که زمستان نیز
رفتنی ست.
@shearhayeziba
#گلاره_سادات_اخوى
منبع: کانال تلگرامی باغ آینه و نور
اينجا چشمه اى هست
كه ذراتِ آن مى ميمرند
قبل از آنکه هرگز زاده شوند
و مى گويند
قبل از آنكه
پرسيده شوند
و مى خوابند
قبل از آنكه
بيدار شده باشند
قصه ها
قصه ها
چه تلخ و بى پيرايه در پى ماييد
و آسمان
آسمان من
كه يك به يك ابرهايش را
به آتش كشانده است
و سنگها
سنگهاي كه مى آيند و مى آيند
و زخمهاى مرا نشانه اند
و من
چه بى پروا گريه مى كنم
قبل از آنكه
هرگز
خنديده باشم
و خنجر مى كشم
قبل از آنكه
جرعه ای از عشق
نوشيده باشم
و در خود خواهم مرد
قبل از آنكه
هرگز
زاده شده باشم
#گلاره_سادات_اخوى
@shearhayeziba
منبع: کانال تلگرامی باغ آینه و نور
تو را به همه ی پاکی ها
تورا به راستی ها می سپارم
تورا به نهرها و شکوفه ها
به همه ی غنچه های گل سرخ می سپارم
تو را به دوست
به سرزمین های نور
تورا من به
عشق
می سپارم.
@shearhayeziba
#گلاره_سادات_اخوی
منبع: کانال تلگرامی باغ آینه و نور
من جهانم را
در نگاه تو شناخته ام
در چشمهایت
آشنایی بریز!
من به اقیانوس و نهرها
آن زمان که رود، تشنه ترین رزمجویان بود
در چشمان تو دل سپرده ام
من با اساطیر و قصه ها
با لبخند بی رمق خاطرات
در چشمان تو رقصیده ام
من مشعلهای پیروزی سردارانِ خاک بر نخوتِ زمان را
در چشمان تو آویخته ام
بیا
نگاه کن مرا
نگاه کن
جستجو کن
مرا
در چشمهایمان
@shearhayeziba
#گلاره_سادات_اخوی
منبع: کانال تلگرامی باغ آینه و نور
از گلها بیاموزیم
غنچه دادن
شکفته شدن
عطرافشانی
پژمردن
تحسین ما یا ندیده گرفتن آنها
برایشان بی تفاوت است
در هرحال،
آنها زیبا
و در اوج
زندگی می کنند
و در اوج پژمرده می شوند
@shearhayeziba
#گلاره_سادات_اخوی
منبع: کانال تلگرامی باغ آیینه و نور