eitaa logo
کافه شعروسمـــــــــــاع
135 دنبال‌کننده
551 عکس
244 ویدیو
5 فایل
شعر پرنده‌ای معصوم است که در قلبِ شاعران متولد میشود🕊️ ارتباط بامدیر کانال @elahehfarahi
مشاهده در ایتا
دانلود
به دست‌های سرد به شب به جهل به سرما به همه‌چیز که تو را می‌رنجاند به آن لبخند که بعد از هبوط انسان مُدام طعنه می‌زند وَ گریه را حقیر می‌بیند بگو به انسان دل‌شکسته دیگر سفر نکند شهری می‌آید که زنده به گوران قلب‌های هراسان منتظران به نور و ایمان را پناه خواهد بود... شمار گُل‌ها کم نیست که تنها در دستِ عروسِ قبیله‌ی شرافت و نسب جا بگیرد در این شهر او به هر دست که عاشق خداست گلی را با محبت هدیه می‌کند @shearhayeziba
به خاک خشک و غمزده شاد و صبور گل بده همیشه بین هر دو شب به عشق نور گل بده کنار جوی و باغ ها که راحت است گل شدن بدون آب و باغبان در آب شور گل بده @shearhayeziba منبع: کانال رسمی عباس موزون در ایتا @abbas_mowzoon
جواب این شد معنای جنون را فقط مجنون می‌داند @shearhayeziba
محبوبم می‌پرسد : تفاوت میان من و آسمان چیست؟ تفاوت این است عشق من وقتی تو می‌خندی آسمان از یادم می‌رود. ترجمه: احمد پوری @shearhayeziba
چرا ز سنگ ملامت شکسته دل باشم؟ که همچو موج مرا از شکست بال و پَرست به خود فروشدگان فارغند از آشوب کمند وحدت گرداب، موجه خطرست همیشه می کشد از روی باغبان خجلت چو سرو و بید درین باغ هر که بی ثمرست @shearhayeziba
دوستان تان را به این جا بخوانید... شعرهایی با حس خوب و همدلانه در اینجا منتشر میشود... 🕊🌺
دیده دریا کنم و صبر به صحرا فکنم و اندر این کار دل خویش به دریا فکنم مایه خوشدلی آن جاست که دلدار آن جاست می‌کنم جهد که خود را مگر آن جا فکنم حافظا تکیه بر ایام چو سهو است و خطا من چرا عشرت امروز به فردا فکنم @shearhayeziba
هر زمانی چو ریگ تشنه‌ترم گرچه بر من چو ابر غم بارد تا تنم خاک محنتی نشود به دگر محنتیش نسپارد شعر گویم همی و انده دل خاطرم جز به شعر نگسارد از فلک تنگدل مشو مسعود گر فراوان ترا بیازارد بد میندیش سر چو سرو برآر گر جهان بر سرت فرود آرد حق نخفته است بنگری روزی که حق تو تمام بگزارد @shearhayeziba
تو همچون طبیبی فراموشکاری طبیبی که بیمار بسیار دارد گرفتاری ام را کسی می‌شناسد که عمری ست روحی گرفتار دارد زبانم تو را گرچه انکار کرده دل من به عشق تو اقرار دارد @shearhayeziba
مکن شکستگی خود به بیغمان اظهار که مومیایی این قوم بی حیا سنگ است ز ناله ام دل بلبل به خاک و خون غلطید که شیشه دل عشاق را نوا سنگ است @shearhayeziba
هزار واژه مهمان ِ من شدی در کوره‌ی ضیافت آنگاه که هزار و یکمین واژه بر زبانم می‌جوشید... تا شعرِ عشق به قافیه برسد... هنوز هم چیزی نگفتی... نجوشید عشق به اعتراف نرسید... چون سکوت را تنت کردی که مسافر شوی وَ بروی چای سرد شد وَ مهمانی به خاتمه‌ رسید... و‌ گُلی سوخته بر شمار غنچه‌های پرپر افزوده شد... اشتیاقی که داغ شد... تو کردی تو کردی @shearhayeziba