eitaa logo
شعر و داستان
2هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
90 ویدیو
44 فایل
مدیر کانال @rEzA1996 «ارسال اشعار» «انتقادات و پیشنهادها» ارتباط بدون ذکر نام شما: https://harfeto.timefriend.net/17368038386764
مشاهده در ایتا
دانلود
اول آبی بود این دل، آخِر اما زرد شد آفتابی بود، ابری شد، سیاه و سرد شد آفتابی بود، ابری شد، ولی باران نداشت رعد و برقی زد ولی رگبار برگ زرد شد صاف بود و ساده و شفاف، عین آینه آه، این آیینه کی غرق غبار و گرد شد؟ هرچه با مقصود خود نزدیکتر می‌شد، نشد هرچه از هر چیز و هر ناچیز دوری ‌کرد، شد هر چه روزی آرمان پنداشت، حرمان شد همه هر چه می‌پنداشت درمان است، عین درد شد درد اگر مرد است با دل راست رویارو شود پس چرا از پشت سر خنجر زد و نامرد شد؟ سربه‌زیر و ساکت و بی‌د‌ست‌وپا می‌رفت دل یک نظر روی تو را دید و حواسش پرت شد بر زمین افتاد چون اشکی ز چشم آسمان ناگهان این اتفاق افتاد: زوجی فرد شد بعد هم تبعید و زندانِ ابد شد در کویر عین مجنون از پی لیلی بیابان‌گرد شد کودکِ دل شیطنت کرده‌ست یک‌ دم در ازل تا ابد از دامن پرمهر مادر، طرد شد @shearvdastan
📝 فراخوان نویسنده برای رادیو شبکه ایران صدا زیر نظر صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، برای تکمیل کادر نویسندگان خود در نظر دارد از میان داوطلبانی که شرایط زیر را دارند، کادر خود را تکمیل کند. شرایط داوطلبان: ۱. فارغ التحصیل رشته ادبیات نمایشی، فیلم‌نامه‌نویسی، نویسندگی رادیو، گذراندن یکی از دوره های داستان نویسی از آموزشگاه های آزاد هنری یا فارغ التحصیل یکی از رشته‌های زبان‌های خارجی (کپی مدرک تحصیلی یا کارت دانشجویی یا گواهی آموزشی) ۲. ارسال داستان با ساختار ارسطویی (آغاز، میان، پایان داشته باشد. شخصیت دچار تحول شود) * [داستان ارسالی حداکثر یک صفحه باشد. داستان های بیشتر از یک صفحه بررسی نخواهد شد.] توجه: داوطلبان لازم است. یک فایل دو صفحه‌ای فقط به صورت pdf شامل یک صفحه داستان با ساختار ارسطویی همراه برگ رزومه شامل نام، نام خانوادگی، سن، شماره تماس، رشته تحصیلی، دانشگاه محل تحصیل و اگر فارغ‌التحصیل ادبیات نمایشی نیستید دوره داستان‌نویسی که گذرانده‌اید و زبان خارجی که به آن تسلط دارید. با ارائه کپی مدرک تحصیلی یا کارت دانشجویی یا گواهی آموزشی) به شناسه @nevisandegieiranseda یا ایمیل Nevisandegieiranseda@gmail.com بفرستید. نکته: به فایل‌هایی که با فرمت‌های دیگر ارسال شوند و یا داستان‌هایی که بیش از یک صفحه باشند یا خارج از مهلت ارسال شده باشند ترتیب اثر داده نخواهد شد. نکته: داوطلبان با مدرک زبان‌های خارجی حتما باید یک دوره‌ی داستان‌نویسی را گذرانده یا به اصول قصه‌نویسی آشنا باشند. پس از مصاحبه برگزیدگان یک دوره دوماه - رایگان (حضور در تمامی جلسات دوره الزامی است) را در رادیو می‌گذرانند و در صورت پذیرش نهایی با رادیو همکاری خواهند داشت. yon.ir/wrseda @shearvdastan
آفتابا بار دیگر خانه را پرنور کن دوستان را شاد گردان دشمنان را کور کن از پس کوهی برآ و سنگ‌ها را لعل ساز بار دیگر غوره‌ها را پخته و انگور کن آفتابا بار دیگر باغ را سرسبز کن دشت را و کشت را پرحله و پرجور کن ای طبیب عاشقان و ای چراغ آسمان عاشقان را دستگیر و چاره رنجور کن این چنین روی چو مه در زیر ابر انصاف نیست ساعتی این ابر را از پیش آن مه دور کن گر جهان پرنور خواهی دست از رو بازگیر ور جهان تاریک خواهی روی را مستور کن   @shearvdastan
تو به قولِ غزل از ماه کمی ماه تری تو از این شاعر بی قافیه آگاه تری در شب چشم تو من خواب عجیبی دیدم خواب دندان زدنِ سرخیِ سیبی دیدم سرخی سیب نجیبی که مرا عاشق کرد دلش از دستِ من و دستِ نچیدن دق کرد! غزل از چشم شما روی دلم می بارد یک نفر نیست که این فاصله را بردارد؟ همنفس، بیشتر از فاصله ها تنهاییم من و تو، هر دو زمین خورده یک رویاییم تن تو کوه تلنبار علایق شده است سر این کوه پلنگی ست که عاشق شده است شهراد_میدری @shearvdastan
🍁 فرقی نمی‌کند چه برایم نوشته دوست گیرم که ناسزاست ولی دستخط اوست آیینه‌ وار خیره به تنهایی توام آری! سکوت ساده‌ترین راه گفت‌و‌گوست این درس را ز عشق تو آموختم که گاه راه وصال دست کشیدن ز جست‌ و‌ جوست هرکس به قدر وسع خریدار یوسف است سرمایه ی شکسته‌دلان چیست؟ آرزوست بیچاره ما که گرچه عزیزیم نزد خلق چیزی که پیش دوست نداریم آبروست @shearvdastan
مرا تو راحت جانی و من تو را نگران گناه کیست که من با توام تو با دگران اگر بهشت بهایش تو را نداشتن است جهنّم است بهشتی که نیستی تو در آن به جستجوی تو در چشم خلق خیره شدم غریبه اند برایم تمام رهگذران نهان چگونه نگه دارمت ز چشم رقیب چقدر راهزن اینجاست بین همسفران عجب زعشق که هرکس حکایتی دارد از این گدازه‌ی آتش فشان در فوران خموش باش که با دیگران نمی گویند رموز تجربه وحی را پیامبران @shearvdastan
کاش هر صبح، به دیدارِ تو،بیدار شدن تو دوا باشی و،با عشقِ تو بیمار شدن با تو بودن همه ی عمر، نفَس در نفَس ات سر به گیسوی تو، از عطرِ تو سرشار شدن مثلِ برگِ گُلِ سرخ و لبِ خورشیدِ بهار سِیر، از طعمِ خوشِ بوسه ی دیدار شدن حُسن، آن نیست که آن کودکِ کنعانی داشت حُسن را ، چشمِ تو بایست خریدار شدن تو اگر باغچه را نیمِ نگاهی بکُنی گُلِ بابونه ندارد غمِ بی بار شدن مستی وشاعری وبی خبرازخود،چه خوش است مَرد را می کُشد این لحظه ی هشیار شدن @shearvdastan
گويند كه يارِ دگرى جوى و ندانند بايست كه قلب دگرى داشته باشم ‌ #عماد_خراسانی @shearvdastan
اولین دوره مسابقات کتابخوانی زندگی به سبک رضوی با محوریت کتاب "یادت باشد" 📄- نوشتن یادداشت 💌-دلنوشته یا متن درباره کتاب 🔈-ضبط برشی از کتاب با صدای خودتان ✅نحوه شرکت با مراجعه به پنل کاربری زوجین و قسمت فعالیت ها در سامانه : Zendegiaqr.ir ⏳زمان : تا اخر دهه کرامت ❇نحوه خرید کتاب از طریق: Yadat-bashad.ir 💐 @zendegi_bsabkerazavi مرکز امور بانوان و خانواده آستان قدس رضوی
کمی شاعر شو و یک شب مرا شکل غزل بنویس اگر چه وصل ممکن نیست ولی تو محتمل بنویس کجا هستی؟ کجا هستم؟ کجا جامانده ایم از هم؟ برای چند مجهولم فقط یک راه حل بنویس اگر لیلی، دل ِ خود را به صحرا می زند هر شب تو از مجنونی ِ لیلا فقط ضرب المثل بنویس از این آوار ِ اشعارم، من ِ گم را تو پیدا کن و بعد از آن تو نامم را به روی هر گسل بنویس گناهش پای من صوفی !!!! فقط یک بار کافر شو بیا برموم بی رنگ لبم طعم عسل بنویس @shearvdastan
من را به گناهی که " نگاه تو " درآن بود بردند سر دار و .....تو انگار نه انگار ! اوج غم اين قصه در اين شعر همين جاست: من بی تو پریشان و تو انگار نه انگار دل تنگی و بی هم نفسی حال خرابی ست روی دلم آوار و....توانگار نه انگار دور از تو شده سنگ صبور من دل تنگ... یک گوشه ی دیوار و....توانگار نه انگار جان می کنم و محو تماشایی و هر روز... این حادثه تکرار و....تو انگار نه انگار با عشق تو میمانم و میمیرم اگر چه... من می شوم آزار و....تو انگار نه انگار!! @shearvdastan
هرکس به هوای جان گرفتار ما بی تو ز جان خویش بیزار جان بی‌تو به پیکرم بود تنگ سر بی‌تو به گردنم بود بار @shearvdastan