روانم بیاساید از هر غمی
چو بینم که مهرت،
روان با من است
#فریدون_مشیری
@shearvdastan
دیدارِ تو گر
صبحِ ابد هم دهَدَم دست!
مـن
سَرخوشم از
لذتِ این
چشم به راهی.
#فریدون_مشیری
@shearvdastan
آيینه چون شكست
قابی سیاه و خالی
از او به جای ماند
با ياد دل كه آينه ای بود
در خود گريستم
بی آينه چگونه درين قاب زيستم..
#فریدون_مشیری
@shearvdastan
ای عشق غم تو سوخت بسیار مرا
آویخت مسیحوار بر دار مرا
چندان که دلت سوخت بیازار مرا
مگذار مرا ز دست، مگذار مرا
#فریدون_مشیری
@shearvdastan
درد بی درمان شنیدی؟
حال من یعنی همین...
بی تو بودن درد دارد
می زند من را زمین...
#فریدون_مشیری
@shearvdastan
ماندهام خیره به راه
نه مرا پای گریز
نه مرا تاب نگاه..
#فریدون_مشیری
@shearvdastan
عاشقم..
اهل همین کوچهی بن بست کناری
که تو از پنجرهاش
پای به قلب من دیوانه نهادی
تو کجا؟
کوچه کجا؟
پنجرهی باز کجا؟!
من کجا؟
#عشق کجا؟
طاقتِ آغاز کجا؟!
#فریدون_مشیری
@shearvdastan
گاهی میان خلوت جمع یا در انزوای خویش
موسیقی نگاه تو را گوش میکنم ،
وز شوق این محال که دستم به دستِ توست
من جای راه رفتن پرواز میکنم ...!♥️
#فریدون_مشیری
@shearvdastan
عُمری مرا به مهر و وفا
آزموده است
داند من آن نیام که کُنم
رو به هر دری....
#فریدون_مشیری
@shearvdastan
لبخند او، برآمدن آفتاب را
در پهنهی طلایی دریا
از مهر، می ستود.
در چشم من، ولیکن...
لبخند او برآمدن آفتاب بود!
#فریدون_مشیری
@shearvdastan
بوی باران، بوی سبزه، بوی خاک
شاخههای شسته، باران خورده، پاک
آسمان آبی و ابر سپید
برگهای سبز بید
عطر نرگس، رقص باد
نغمه شوق پرستوهای شاد
خلوت گرم کبوترهای مست
نرم نرمک میرسد اینک بهار
خوش به حال روزگار
خوش به حال چشمهها و دشتها
خوش به حال دانهها و سبزهها
خوش به حال غنچههای نیمهباز
خوش به حال دختر میخک که میخندد به ناز
خوش به حال جام لبریز از شراب
خوش به حال آفتاب
ای دل من گرچه در این روزگار
جامه رنگین نمیپوشی به کام
باده رنگین نمیبینی به جام
نقل و سبزه در میان سفره نیست
جامت از آن می که میباید تهی است
ای دریغ از تو اگر چون گل نرقصی با نسیم
ای دریغ از من اگر مستم نسازد آفتاب
ای دریغ از ما اگر کامی نگیریم از بهار
گر نکوبی شیشه غم را به سنگ
هفت رنگش میشود هفتاد رنگ
#فریدون_مشیری
#نوروز
@shearvdastan
گاهی میان مردم ، در ازدحام شهر
غیر از تو ، هر چه هست فراموش می کنم
#فریدون_مشیری
@shearvdastan