eitaa logo
شیعه ی حیدر🌹🍃🌾
247 دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
749 ویدیو
31 فایل
حضرت امیر المومنین علیه السلام فرمود :  پس به خدا قسم من بر حقّم و دوستدار شهادت هستم. شرح نهج البلاغه، ج6، ص99 و 100 ✨🌟✨ ✌ارتباط با ادمین @shia_heydari ادمین تبادلات👈 @Sead_gomnam_313 ✨🌟✨ شرایط کپی👇 کپی باذکر صلواتــ اللهم عجل لولیک الفرج 🙏
مشاهده در ایتا
دانلود
عجيب اينكه ٤٣ روز ديگه پاييز تموم ميشه و بارونى نيومده، عجيب تر اينكه ٤ ماه ديگه عيده و ما هنوز عيد قبلى رو جشن نگرفتيم :}
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 پاسخ به یک سوال ❓در احادیث داریم در غیبت کبری نمیشه امام زمان رو دید!! پس چطور برخی علما (عج) رو دیدن⁉️ 🎤احسان عبادی
@emam_asr_263.mp3
3.35M
✨سهم امروزمون از یاد مولای غریب 💫💫💫💫💫 🔴داستان تشرف شیخ علی حلاوی 🎙️
🔰امام صادق علیه السلام: 🔴خداوند امتی را عذاب نخواهد کرد ،مگر در وقتی که نسبت به حقوق برادران نیازمند خود سستی نمایند. 📚مستدرک الوسایل،ج۱۲،ص۴۱۳
😄 😻 اومدہ بود مرخصے بگیرہ، آقا مهدے یہ نگاهے بهش ڪرد و گفت: میخواے برے ازدواج ڪنے؟😯 گفت: بلہ میخوام برم خواستگارے. – خب بیا خواهر منو بگیر!😕 – جدے میگے آقا مهدے؟!😳 – آرہ، بہ خانوادہ ت بگو برن ببینن اگر پسندیدن بیا مرخصے بگیر برو!😉 اون بندہ خدا هم خوشحال😍 دویدہ بود مخابرات تماس گرفتہ بود! بہ خانوادہ ش گفتہ بود: فرماندہ ے لشڪرمون گفتہ بیا خواهر منو بگیر، زود برید خواستگاریش خبرشو بہ من بدید!😇 بچہ هاے مخابرات مردہ بودن از خندہ!😆😆😆😆 پرسیدہ بود: چرا مے خندید؟ خودش گفت بیا خواستگارے خواهر من!😒 گفتہ بودن: بندہ خدا آقا مهدے سہ تا خواهر دارہ، دوتاشون ازدواج ڪردن ، یڪیشونم یڪے دوماهشہ!😝😆😂😆😆 📚ڪتاب ستارہ ے دنبالہ دار
شیعه ی حیدر🌹🍃🌾
🎈
● اینایے کہ توبه کردن ، همون هایـے اند که گرفتن خوب شدنツ...!
اگه از گناه کردن میترسی؛ خوشبحالته پس(((: !
نشان‌ دادنِ‌تصویرامام‌‌خامنه‌ای توی شبکه های ماهواره‌ای بین المللی ممنوع‌ اسـت‌! چرا ؟! چون‌ یک ‌دخترِ‌آلمانی فقط ‌با‌دیدنِ چهره حضرت ‌آقا مسلمان ‌شد! (: ♥️
کسی نیست که بگه خُدارو دوست ندارم! همه خدارو دوست دارن.. اما شرطِ دوست داشتن اطاعت کردنه، اگه خدارو واقعا دوست داری به احترامش گناه نکن...! -آیت‌الله‌ناصری-
🌹امام زمانی بودن سخت نیست فقط جگر میخواد❗️اگر مردشی بسم الله❗️ ✍وارد میوه‌فروشی شدم. خلوت بود. قیمت موز و سیب را پرسیدم. فروشنده گفت: موز شانزده تومان و سیب ده تومان. گفتم از هر کدام دو کیلو به من بده. پیرزنی وارد میوه‌فروشی شد و پرسید: محمد آقا سیب چند؟ میوه فروش پاسخ داد: مادر کیلویی سه تومان! نگاه تعجب‌زده‌ام را به سرعت به میوه‌فروش انداختم و او که متوجه تعجب و دلخوری من شده بود، چشمکی زد و با نگاهش مرا به آرامش دعوت کرد. صبر کردم. پیرزن گفت: محمد آقا خدا خیرت بده! چند تا مغازه رفتم، همشون سیب را ده-دوازده تومن میدن! مادر با این قیمتا که نمی‌شه میوه خرید! محمد آقای میوه‌فروش، یک کیلو سیب برای پیرزن کشید و او را راهی کرد و رو به من کرد و گفت: این پیرزن به تازگی پسرش و عروسش را تو تصادف از دست داده و خودش مونده با دو تا نوه‌ی یتیم! من چند بار خواستم به او کمک کنم و به او میوه‌ی مجانی بدم اما ناراحت شد و قبول نکرد. به همین خاطر هیچ وقت روی میوه‌ها تابلوی قیمت نمی‌زنم تا وقتی این زن به مغازه میاد از قیمت‌ها خبر نداشته باشه و بتونه برای بچه‌هاش میوه بخره. راستش را بخواهی من به هر کسی که نیاز داشته باشه کمک می‌کنم و همیشه با امام زمانم معامله می‌کنم. دلم مثل آوار ریخته بود پایین و بسیار شرمنده بودم و بغضی سنگین تو گلوم نشسته بود. دلم می‌خواست روی میوه‌فروش را ببوسم، میوه‌ها را خریدم، سوار ماشین شدم و هقی زدم زیر گریه و در حال رانندگی از خودم و از امام زمان علیه السلام خجل بودم و با خودم می‌گفتم؛ ای کاش در طول سالیان دراز عمرم من هم قسمتی از درآمدم را با امام زمانم معامله می‌کردم.