#خاطراتشهدا♥️
در فاصله چند متری با عراقیا درگیر شدیم
کاظم روی تپه بود که زخمی شد،🥀
رفتم کنارش و دیدم خون زیادی ازش رفته...
خواستم بلندش کنم که گفت: برو و منو اینجا بزار!
بهش گفتم:
تو رو می رسونم بیمارستان
اما کاظم گفت: آقا در مقابلم نشسته!🙂
آرام گفت:
السلام علیک یا امام زمان"عج"
و پر کشید...💔
#شهیدکاظمخائف🕊
.
.
#oshaghshahadat