eitaa logo
عجیب و پر ابهام🥶
22.5هزار دنبال‌کننده
21.4هزار عکس
19.9هزار ویدیو
39 فایل
﷽حَسْبُنَاالله‌وَنِعْمَ‌الْوَکیٖلْ...خُڋا‌ݕَڔٰاےِݦَݧ‌ْڬٰاڣٖیښٺ❤ تعرفه تبلیغات http://eitaa.com/joinchat/1634205710Cfca0499cd4
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از گسترده مارال
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این ها رو از کجا خریدی؟😳😍🙈 ✨نخریدم گلم خودم تو درست کردم☺️ 😳وا مگه میشه چجوری؟ 💫از این کانال برداشتم،تازه کلی آموزش مخصوص داره 👅 🤕لینکشو میدی عآررره فقط خزش نکن 🙈👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3488219189C231a457111 فقط شکموها بیان😝☝️👌👌
۴ آذر ۱۴۰۱
هدایت شده از تبلیغات حرم🔺
دیروز مادرشوهرم زنگ زده میگه شام میام خونت😳😲😱 وای منو بگی🥶🥴🤯☹😰 فوری رفتم اینجا....3مدل غذا پختم..😋 با کمترین هزینه😁😁😁 🍪🥘🥗🥫🍟🍕🍔🥙🌮🌮🍱🍧🍬 جوون میده برا روکم کنی .شوهر😜👇 https://eitaa.com/joinchat/3488219189C231a457111 گروه آشپزی مختص خانومای کدبانو🥳👩‍🌾👸
۴ آذر ۱۴۰۱
🌸🍃🌸🍃 عارفی در «بصره» زندگی می کرد. روزی هوس "خرما" کرده بود اما سکه‌ای برای خرید نداشت. نزد خرمافروش رفت و کفش‌هایش را به او داد و گفت: "در ازای اینها به من مقداری خرما بده" خرمافروش که کفشهای کهنه او را دید، آنها را بر زمین انداخت و گفت: "اینها هیچ ارزشی ندارند، عارف، کفش‌هایش را برداشت. مردی که این صحنه را تماشا می کرد به خرمافروش گفت: "آیا او را نشناختی؟ او، فلان عارف بزرگ بود" خرمافروش که از کار خود پشیمان شده بود، طبق خرما را برداشت و به دنبالش دوید و با التماس به او گفت: "بایست تا هر قدر خرما میخواهی به تو بدهم" عارف رویش را به او کرد و گفت: "برگرد که من دینم را به خرما نمی فروشم، برو تا از این پس، فقیر را از گدا تشخیص بدهی" خرمافروش با تعجب پرسید: "فرقشان چیست؟! عارف گفت: "فقیر آن است که ترک دنیا کرده؛ اما گدا کسی است که دنیا، ترک او کرده است" 📚داستانڪ📚 ༺📚‌‌‌════‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @dastanakk
۴ آذر ۱۴۰۱
ببینید داماد واسه عروسش چی میخونه 😳😢☺️ فقط واکنش عروس ببینید👇👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/671416527C79b4f3f88c اشک همه رو دراوردن 😳😳😳😳
۴ آذر ۱۴۰۱
هدایت شده از تبلیغات حرم🔺
❌🙏🙏چقدر خفنههههههه اینجااااا😱😱👇👇 🔴 برا تمیز کردن و برق انداختن حموم ودستشویی بزن رو 👇👇 🛁🛁🛁🛁🛁🛁🛁🛁🛁🛁🛁 🔴اگه از بهم ریختگی کمدوکابینتات خسته شدی و دلت میخواد بهش نظم بدی بزن رو 👇 🔮🔮🔮🔮🔮🔮🔮🔮🔮🔮🔮🔮 🔴اگه میخوای یخچال وگازت برق بزنن از تمیزی وازشر روغن روی هود خلاص شی بزن رو 👇👇 🎯🎯🎯🎯🎯🎯🎯🎯🎯🎯🎯 🔴برا آموزش رایگان نکات خانداری بزن روی👇👇 🏡🏡🏡🏡🏡🏡🏡🏡🏡🏡🏡 به کسی نگو اینجارفتی 😉😜😍😁
۴ آذر ۱۴۰۱
🌸🍃🌸🍃 در زمان دبستان ناظمی داشتیم که گاهی برخی را که تنبیه می‌کرد، به آن‌ها فرصت عذرخواهی نمی‌داد و می‌گفت برو و خودت را اصلاح کن. انسان بسیار شریفی بود ولی حکمت این کارش همیشه برای من جای سوال بود. بعدها که بزرگ‌تر شدم روزی در اتوبوس همسفر شدیم، علت را جویا شدم دلیل بسیار خوبی گفت، گفت: وقتی کسی چندین بار خطایی می‌کرد و تذکر مرا گوش نمی‌داد، تنبیه‌اش می‌کردم. چون این‌بار قصدم نبخشیدن او به‌خاطر اشتباهش بود و می‌دانستم وقتی برای عذرخواهی پیش من بیاید، اشک در چشمانش حلقه خواهد زد، من هرگز نمی‌توانستم کسی که به‌خاطر خطایش گریه می‌کند را نبخشم، پس چاره‌ای جز صحبت نکردن با او نداشتم. یکی از نا‌م‌های حضرت حق ❀یا راحم العبرات❀ است. یعنی کسی که بر اشک چشم، رحم می‌کند. حتی در حدیثی از نبی اکرم (ص) داریم که می‌فرماید، دوست وظیفه دارد بر اشک چشم دوست رحم کند. پس نتیجه می‌شود گرفت، خداوند نیز یا بنده را به درگاهش راه نمی‌دهد و اگر راه داد و قطره اشکی بر چشم اوجاری ساخت بی‌گمان بر آن اشک رحم می‌کند و او را می‌بخشد. دعای او را مستجاب و توبه او را می‌پذیرد. از خودمان قیاس کنیم، مثال کسی برای طلب بخشش پیش ما آمده است و ما او را به حضور بپذیریم و حرفش را بشنویم و درخواستش را گوش کنیم و اشک چشمانش را ببینیم و آخر کار بگوییم، حرف‌هایت را شنیدیم و اشک‌هایت را دیدیم، بخشیدن شما ممکن نیست بروید!!!! آیا این کار با انسانیت منطبق است؟؟؟ قطعا چنین نیست. پس وقتی ما انسانیم و نمی‌توانیم قیاس کنیم، آیا خدای ما با آن همه رحمت با ما چنین می کند؟؟ قطع یقین پاسخ منفی است. یا اَرحَمَ الرّاحِمین 📚داستانڪ📚 ༺📚‌‌‌════‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @dastanakk
۴ آذر ۱۴۰۱
❌بزرگ ترین حراااج جمعه سیاه ❌ 🔥به مدت محدود🔥 امکان خرید قسطی هم دارن فقط تا فردا🤩 سایز بندی از 36تا70😱😍 ❌🚚هزینه ارسالم نمیدی رایگان میفرسته درب خونتون قیمتهارا مقایسه کنید👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/1867841587C46983175cc
۴ آذر ۱۴۰۱
هدایت شده از تبلیغات حرم🔺
♨️اولین تولیدی در ایران که تک فروشی داره به قیمت عمده😍😍😍 👇 و https://eitaa.com/joinchat/1867841587C46983175cc
۴ آذر ۱۴۰۱
🌸🍃🌸🍃 در یک شب سرد زمستانی، تاجر ثروتمندی به زیارت امام رضا (ع) مشرف شد. هر روز به حرم می آمد؛ اما دریغ از یک قطره اشک؛ دل سنگین بود و هیچ حالی نداشت. با خودش فکر کرد که دیگر فایده ای ندارد؛ برای همین، برای برگشت بلیط هواپیما گرفت. هنوز تا پرواز، چند ساعتی وقت داشت. در کوچه ای راه می رفت که دید پیرمردی بار سنگینی روی چرخ دستی اش گذاشته و آن را به سختی می برد. تاجر کمکش کرد و همزمان به او گفت: «مگر مجبوری این بار سنگین را حرکت بدهی؟» پیرمرد گفت: «ای آقا! دست روی دلم نگذار دختر دم بختی دارم که برای جهیزیه اش مانده ام. همسرم گفته است تا پول جهیزیه را تهیه نکرده ام به خانه برنگردم. من مجبورم بارهای سنگین را جابه جا کنم تا پول بیشتری در بیارم.» تاجر ثروتمند، همراه پیرمرد رفت و بارش را در مقصد خالی کرد و بعد هم به خانه او رفت. وقتی در خانه پیرمرد رسید، فهمید که زندگی سختی دارند. یک چک به اندازه تمام پول جهیزیه و مقداری هم برای سرمایه به پیرمرد داد. وقتی از آن خانه بیرون می آمد خانواده پیرمرد با گریه او را بدرقه می کردند. پیرمرد گفت: من چیزی ندارم که برای تشکر به تو بدهم؛ فقط دعا می کنم که عاقبت به خیر شوید و از امام رضا (ع) هدیه ای دریافت کنی.تاجر برای زیارت وداع به حرم مطهر برگشت تا بعد از آخرین سلام، به فرودگاه برود. وقتی به حرم وارد شد، چشم هایش مثل چشمه جوشید و طعم زیارت با حال خوش و با معرفت را چشید. ‌ 📚داستانڪ📚 ༺📚‌‌‌════‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @dastanakk
۴ آذر ۱۴۰۱
📢 اوه اوه 😂 صحبت های حسن ریوندی که شاید ممنوع التصویرش کنه😳😂😂😂 چه جرأتی داره😝 ‌‌ ناگفته های زنان بعد از 🤫 ‌‌ عجیب ترین نسل آقایون😈 🔥 مردم دارن صندلی هارو گاز گاز میکنن از 🤣🤣 🔴 ورود زیر هجده سال ممنوعه، به درد سنشون‌نمیخوره😁👇 http://eitaa.com/joinchat/1064828931Ccb5e7c92a3 بی ادبی داره فقط متاهلا بیان❌👆
۴ آذر ۱۴۰۱
هدایت شده از تبلیغات حرم🔺
بزن رو مرغ های زیر تا از خنده تخم بزاری😂 🐓🐓🐓🐔🐣 🐓🐓🐓🐓🐔🐣 🐓🐓🐓🐓🐓🐔🐣 🐓🐓🐓🐓🐓🐓🐔🐣 🐓🐓🐓🐓🐓🐔🐣 🐓🐓🐓🐓🐔🐣 🐓🐓🐓🐔🐣 بزن تا از دستت نرفته 👆👆😉
۴ آذر ۱۴۰۱
🌸🍃🌸🍃 در زندگی از چیزهای زیادی می‌ترسیدم و نگران بودم، تا اینکه آنها را تجربه کردم و حالا ترسی از آنها ندارم از "نفرت" می‌ترسیدم یاد گرفتم "به هر حال هر کسی نظری دارد" از "تنهایی" می‌ترسیدم یاد گرفتم "خود را دوست بدارم" از "شکست" می‌ترسیدم یاد گرفتم "تلاش نکردن یعنی شکست" از "درد" می‌ترسیدم یاد گرفتم "درد کشیدن برای رشد روح لازم است" از "سرنوشت " می‌ترسیدم یاد گرفتم "من توان تغییر آن را دارم" و در آخر از "تغییر" می‌ترسیدم تا اینکه یاد گرفتم حتی زیباترین پروانه ها هم قبل از پرواز کرم بودند و "تغییر آنها را زیبا کرد" امیدوارم بهترین تغییرها در زندگی‌تون اتفاق بیافته 📚داستانڪ📚 ༺📚‌‌‌════‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @dastanakk
۴ آذر ۱۴۰۱