فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام😊✋
صبحتون آبی تر از دریا 🌊
دلتون دریایــــــی💙
آرامش تون پایدار💙
امروزتون به رنگ خدا 💙
🌸🍃🌸🍃
حضرت امام علی (ع) میفرمایند:
قَرينُ الشَّهوَةِ مَريضُ النّفسِ ، مَعلولُ العَقلِ .
كسى كه شهوت پرست باشد، جانش بيمار و عقلش ناقص است.
غرر الحكم ،ح 6790
.📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk
🌸🍃🌸🍃
شخصی قبل از فوت اش به پسر خود گفت: این ساعت را پدربزرگت به من هدیه داده است.
تقریبا 200 سال از عمرش می گذرد. پیش ازاینکه به توهدیه بدهم، به فروشگاه جواهرات برو و بپرس که آن را چه مقدار پول می خرند.
پسر به جواهر فروشی رفت و برگشته به پدرش گفت: صدوپنجاه هزارتومان قیمت دادند.
پدرش گفت: به بازارکهنه فروشان برو، پسر رفت و برگشت و به پدرش گفت: ده هزارتومان قیمت کردند و گفتند بسیار پوسیده شده است.
پدر از پسرش خواست به موزه برود و ساعت را نشان دهد.
پسر به موزه رفت و برگشت و به پدرش گفت: مسئول موزه گفت که پانصد میلیون تومان این ساعت را می خرد وگفت موزه من این نوع ساعت راکم داردو آن را در جمع اشیای قیمتی موزه می گذارد.
پدرش گفت: می خواستم این را بدانی که جاهای مناسب ارزش تو را می دانند. هرگز خود را در جاهای نامناسبت جستجو مکن و اگر ارزش ات را هم پیدا نکردی خشمگین نشو. کسانی که برایت ارزش قائل
می شوند، از تو قدردانی می کنند. در جاهایی که کسی ارزش ات را نمی داند حضور نداشته باش!
*ارزش خودت را بدان*
به قول شاعر؛
گوهر خود را مزن بر سنگ هر ناقابلی
صبر کن پیدا شود گوهر شناس قابلی
.📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk
12.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 کلیپ
#ویژه_عید_غدیر 🔴
شماره 7⃣
✨علی دلدارِ ربّ العالمین است
تمامِ عشقِ خَتم المُرسلین است ✨
✨پیامِ صاحبِ قرآن همین است
فقط حیدر امیرالمومنین است✨
#عید_غدیر 🌸🍃
#فضیلت_حضرت_علی_(ع)
#فقط_حیدر_امیرالمومنین_است 🌸🍃
🌸🍃🌸🍃
امام صادق (علیه السلام) میفرمایند:
پنج نفر در تاریخ بسیارگریه کرده اند:
1- حضرت آدم برای بهشت انقدرگریه کرد که رد اشک بر گونه اش افتاد.
2–حضرت یعقوب به اندازه ای برای یوسف خود گریه کرد که نور دیده اش را از دست داد.
3- حضرت یوسف در فراق پدر گریه کرد که زندانیان گفتند یاشب گریه کن یا روز.
4-حضرت فاطمه زهرا(س) در فراق پدر آنقدر گریه کرد که اهل مدینه گفتند ما را به تنگ اوردی با گریه هایت…یا شب گریه کن یا روز...
5_امام_سجاد(ع) بیست تا چهل سال در مصیبت و عزای پدرش گریه کرد.
هر گاه آب و خوراکی برایش می آوردند گریه می کردند ومی گفتند هرگاه قتلگاه فرزندان فاطمه را به یادمیاورم گریه گلویم رامی فشارد.
مناقب آل ابى طالب، همان، ج3، ص137.
.📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk
🌸🍃🌸🍃
ما سر کودکان داد میزنیم
آنها را تهدید و تحقیر میکنیم
نادیده میگیریم و کتک میزنیم
چون میدانیم ما را ترک نمیکنند،
چون توانایی شکایت کردن از ما را ندارند.
چون در هر شرایطی دوستمان دارند،
چون زورشان به ما نمیرسد و جز ما پناهی ندارند،
و این یعنی سواستفاده از قدرت خود و بی پناهی آنها
چقدر ظالمانه است به ناتوان ترین
بی پناه ترین موجود زندگی خود که قرار است عزیزترین موجود زندگی ما باشد آزار برسانیم .
چون قدرتش را داریم...
.📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk
🌸🍃🌸🍃
جنازه ای را نزد حضرت محمد(ص) آوردند تا ایشان بر آن نماز بخوانند.
وقتی جنازه را بر زمین گذاشتند، رسولالله از اصحاب پرسیدند:
آیا این شخص، بدهکاری دارد؟
یکی از اصحاب جواب داد:
آری، دو درهم به یک نفر بدهکار است.
رسولالله فرمودند:
شما بر آن نماز بخوانید ولی من نمیخوانم!
امام علی(ع)فرمودند:
ای رسول خدا! من بدهی او را به عهده میگیرم.
آن گاه رسولالله بر آن جنازه نماز خواندند.
سپس نزد امام علی(ع)آمدند و فرمودند:
خداوند به تو جزای خیر دهد و دِین تو را ادا کند، همان گونه که تو دِین برادرت را ادا کردی.
مستدرک الوسایل،ج 13، ص 404
.📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk
🌸🍃🌸🍃
امام صادق (علیه السلام) میفرمایند:
پنج نفر در تاریخ بسیارگریه کرده اند:
1- حضرت آدم برای بهشت انقدرگریه کرد که رد اشک بر گونه اش افتاد.
2–حضرت یعقوب به اندازه ای برای یوسف خود گریه کرد که نور دیده اش را از دست داد.
3- حضرت یوسف در فراق پدر گریه کرد که زندانیان گفتند یاشب گریه کن یا روز.
4-حضرت فاطمه زهرا(س) در فراق پدر آنقدر گریه کرد که اهل مدینه گفتند ما را به تنگ اوردی با گریه هایت…یا شب گریه کن یا روز...
5_امام_سجاد(ع) بیست تا چهل سال در مصیبت و عزای پدرش گریه کرد.
هر گاه آب و خوراکی برایش می آوردند گریه می کردند ومی گفتند هرگاه قتلگاه فرزندان فاطمه را به یادمیاورم گریه گلویم رامی فشارد.
مناقب آل ابى طالب، همان، ج3، ص137.
.📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk
🌸🍃🌸🍃
جنازه ای را نزد حضرت محمد(ص) آوردند تا ایشان بر آن نماز بخوانند.
وقتی جنازه را بر زمین گذاشتند، رسولالله از اصحاب پرسیدند:
آیا این شخص، بدهکاری دارد؟
یکی از اصحاب جواب داد:
آری، دو درهم به یک نفر بدهکار است.
رسولالله فرمودند:
شما بر آن نماز بخوانید ولی من نمیخوانم!
امام علی(ع)فرمودند:
ای رسول خدا! من بدهی او را به عهده میگیرم.
آن گاه رسولالله بر آن جنازه نماز خواندند.
سپس نزد امام علی(ع)آمدند و فرمودند:
خداوند به تو جزای خیر دهد و دِین تو را ادا کند، همان گونه که تو دِین برادرت را ادا کردی.
مستدرک الوسایل،ج 13، ص 404
.📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk
🌸🍃🌸🍃
#سوادزندگی
موفقيت يعنى آنطور كه دلِ خودتان مى خواهد زندگى كنيد؛ كارى كه خودتان دوستش داريد را انجام دهيد؛ آدمى كه خودتان دوستش داريد را دوست بداريد، لباسى كه خودتان مى پسنديد را به تن كنيد، در راهى كه خودتان انتخاب كرديد قدم برداريد ...
به تعبيري با تمام تاسف « ما بيشتر مي پسنديم كه خوشبخت نباشيم اما ديگران ما را خوشبخت بدانند تا اين كه خوشبخت باشيم اما ديگران ما را بدبخت بدانند.. »
.📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk
🌸🍃🌸🍃
نقل شده كه
شیخ محمد بافقی یزدی، مدتی بسیار می گریست. شاگردانش پرسیدند:استاد مدتی است زیاد متأثر و گریانید، چرا؟ گفت:گریه ام برای دین است که این همه در دنیا غیرمسلمان و بی دین درست کرده ایم؟! پرسیدند:چه ربطی دارد؟ شما چه نقشی در بی دینی دیگران داشته اید؟ گفت:عملکرد ناشایست و رفتار ناصحیح و گفتار نامطلوب ما باعث شده این همه غیر مسلمان به اسلام روی نیاورده و در راه نادرست خود گام بردارند،
اگر ما شیعیان حضرت علی علیه السلام به راستی به آموزه های دینی خود عمل می کردیم؛ یک غیرمسلمان در دنیا باقی نمی ماند. همه مسلمان می شدند. چرا که انسان ها بر اساس فطرت خود، عشق، محبت، صحبت، عدالت، ظلم ستیزی، صداقت و معنویت که در اسلام وجود دارد را می ستایند. اگر ما به اسلام عمل می کردیم همه مسلمان می شدند.
.📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk
🌸🍃🌸🍃
درویشی تهی دست از کنار باغ کریم خان زند عبور میکرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره های تو برای چه بود؟»
درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟»
کریم خان در حال کشیدن قلیان بود. گفت: «چه میخواهی؟»
درویش گفت: «همین قلیان، مرا بس است.»
چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان کسی نبود جز فردی که میخواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد، که از قلیلن خوشش آمد و آن را لایق کریم خان زند دانست. پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد. چند روزی گذشت. درویش جهت تشکر نزد خان رفت. ناگه چشمش به قلیان افتاد و گفت:
«نه من کریمم نه تو. کریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست.»
.📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk