eitaa logo
عجیب و پر ابهام🥶
22.7هزار دنبال‌کننده
21هزار عکس
19.5هزار ویدیو
39 فایل
﷽حَسْبُنَاالله‌وَنِعْمَ‌الْوَکیٖلْ...خُڋا‌ݕَڔٰاےِݦَݧ‌ْڬٰاڣٖیښٺ❤ تعرفه تبلیغات http://eitaa.com/joinchat/1634205710Cfca0499cd4
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از تبلیغات حرم🔺
بزن روی اول‌ اسم خودت ببین چی میاد😍👇 🧡 آ 🧡 🧡ب🧡 🧡ث🧡 🧡ت🧡 🧡پ🧡 🧡خ✨ح✨✨ل✨چ✨ج🧡 🧡ذ✨ض✨ط✨ظ✨ع🧡 🧡ز✨ف✨ق✨ک✨ر🧡 🧡ج✨گ✨م✨ن🧡 🧡🧡ش🧡🧡 🧡🧡 هر کس آنلاینه 1 دقیقه بره اینجا رو ببینه🤩👆❤️ 💯👌
🌸زن و شوهر داخل تاکسی شدند ، پس از دقایقی راننده ی تاکسي به مرد گفت : 💄به خانم تان بگوئید رنگ آرایش خود را عوض کند ، من از این رنگ خوشم نمی آید... 😡مرد عصبانی شد چندین فحش نثار راننده کرد ،!گفت چرا به ناموس مردم نگاه میکنی،خودت ناموس نداری رنگ آرایش خانم من به تو چی ربطی دارد ...! 🌸راننده لبخند زد و گفت ! اگر به من ربطی نداره پس برای کی آرایش کرده ، اگر برای شما می بود خوب ، در خانه آرایش میکرد .. مرد خشم اش را فرو برود و نقصان خود را پذیرفت... ✅دقیقا زینت و زیبایی یک زن فقط برای شوهرش است نه دیگران. ! وبسلامتی آن عده از مردان باغیرت ک ناموس شونو وقف دیدن نگاهایی نامحرم نمیکنن❤️ 👍 نشر دهید... ✎Join∞🌹∞↷ 📚داستانڪ📚 ༺📚‌‌‌════‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @dastanakk .
هدایت شده از گسترده امید
✅✅ 🎯رسول اکرم ص ✅ راوی میگوید: روزی رسول اکرم عیادت بیماری رفت که از فرط چاقی زمین گیر بود سپس به او گیاهی داد قبل غذا مصرف کند بیمار گوید بعد دوماه وقتی همسرم از سفر برگشت مرا نشناخت وبخاطر درمان بدن فربه ای که داشتم .... 🎽داستان کامل را در لینک زیر بخوانید☺️👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3966566400C3bd9420715 📢📣📢افراط در مصرف گیاه باعث میشود اشتها بقدری کم شود که با 7عدد خرما دیگر میلی به غذانباشد❌
هدایت شده از تبلیغات حرم🔺
دلش نداری نخون😡♨️ سلام خانومای گل من nهستم 20ساله از تهران. من وقتی سنم کمتر بود 15ساله بودم خیلی از طرف خانوادم بهم سخت میگرفتن جایی نرو گوشی دستت نگیر ارایش نکن و.... جوری که افسرده شده بوده بودم همش مادرم میگفت همسن های تو ازدواج کردن تو ترشیدی 😔😭..... ادامه👇🛑 https://eitaa.com/joinchat/1736179827C55acb25fcd ببینین دختره چه بلایی سر خودش میاره😭
کوتاه ❓یک جوان از عالمی پرسید: من جوان هستم و نمی توانم نگاه خود را از نامحرم منع کنم... چاره ام چیست؟⁉️ 😳عالم نیز کوزه ای پر از شیر به او داد و به او توصیه کرد که کوزه را سالم به جایی ببرد و هیچ چیز از کوزه بیرون نریزد و از شخصی درخواست کرداو را همراهی کند و اگر شیر را ریخت؛ جلوی همه مردم او را کتک بزند! 😌جوان کوزه راسالم به مقصد رساند و چیزی بیرون نریخت... ❓عالم از او پرسید: چند دختر سر راه خود دیدی؟؟ 😌جوان جواب داد: هیچ! فقط به فکرآن بودم که شیر را نریزم و مبادا جلوی مردم کتک بخورم وخار و خفیف بشوم... 👈عالم گفت: این حکایت مومنی است که همیشه خدارا ناظر بر کارهایش می بیند... و از روز قیامت و حساب و کتابش که مبادا در نظر مردم خار و خفیف شود بیم دارد ✎Join∞🌹∞↷ 📚داستانڪ📚 ༺📚‌‌‌════‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @dastanakk .
کوتاه روزی حضرت سلیمان(ع) در کنار دریا نشسته بود، نگاهش به مورچه‌ای افتاد که دانه‌ گندمی را با خود به طرف دریا حمل می‌کرد. سلیمان(ع) همچنان به او نگاه می‌کرد که در همان لحظه قورباغه‌ای سرش را از آب دریا بیرون آورد و دهانش را گشود، مورچه به داخل دهان او وارد شد و قورباغه به درون آب رفت. سلیمان(ع) مدتی به فکر فرو رفت و شگفت‌زده شد، ناگاه دید قورباغه سرش را از آب بیرون آورد و دهانش را گشود، آن مورچه از دهان او بیرون آمد ولی دانه گندم را همراه نداشت. سلیمان(ع) آن مورچه را طلبید، و سرگذاشت او را پرسید. مورچه گفت: «ای پیامبرخدا در قعر این دریا سنگی تو خالی وجود دارد و کرمی در درون آن زندگی می‌کند که نمی‌تواند از آنجا خارج شود و من روزی او را حمل می‌کنم و خداوند این قورباغه را مامور کرده مرا نزد آن کرم ببرد. قورباغه مرا به کنار سوراخی که در آن سنگ است می‌برد، و دهانش را به درگاه آن سوراخ می‌گذارد، من از دهان او بیرون آمده و خود را به آن کرم می رسانم و دانه‌ گندم را نزد او می‌گذارم و سپس باز می‌گردم به دهان قورباغه، سپس در آب شنا کرده و مرا به بیرون از آب دریا می‌آورد و دهانش را باز می‌کند و من از دهان او خارج می شوم.» سلیمان(ع) به مورچه گفت: وقتی که دانه گندم را برای آن کرم می‌بری، آیا سخنی از او شنیده‌ای؟ مورچه گفت: آری او می‌گوید «یا من لا ینسانی فی جوف هذه الصخره تحت هذه اللجه برزقک، لا تنس عبادک المومنین برحمتک» ای خدایی که رزق و روزی مرا در درون این سنگ در قعر دریا فراموش نمی‌کنی، رحمتت را نسبت به بندگان با ایمانت فراموش نکن. ✎Join∞🌹∞↷ 📚داستانڪ📚 ༺📚‌‌‌════‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @dastanakk .
هدایت شده از « تبلیغات گسترده صداقت »
جذاب🥰از راه رسید ❌ ✅این ست هارو☝️☝️ میدم 100 تومن😱 🔵 های عقیق مردونه وزنونه 😻 🔴 و گلگلی زنونه ودخترونه 😯 ✅😍 🔴همه ی اجناس به امر رهبری 📛♨️ هم دارن بدوووووجا نموووؤووونییید🏃‍♂🏃‍♂👇😉 https://eitaa.com/joinchat/938278963C65d6cb9e42
هدایت شده از تبلیغات حرم🔺
📢📢پیشنهاد 📢📢 یه کانال آوردم # پر از محصولات رنگارنگ از تنوع هر چی بگم کم گفتم😳😳😳 پر از کارای یلدایی🍉🍉🍉🍉🍉 مدل هاشم همه شیک وخوشگلن هرروز کارای جدید و 😳 سریع عضو شین تا پاک نکردم 👇 https://eitaa.com/joinchat/935002147Cf3e4261d3b
📚 آموزنده📚 ✍🏻اسلام با رفتار مسلمانان گسترش یافت روایت کرده اند که مردی صالح و زاهد عاملان و کارگزاران خود را سفارش می کرد که عیب کالایش را هنگام فروش به مردم بگویند و آنها را فریب ندهند. بعد از این تذکر هر خریداری که به قصد خرید کالا وارد مغازه او می شد عیب کالا و اجناس را به اطلاع او می رساندند. روزی شخصی یهودی به قصد خرید پیراهن وارد مغازه شد. از قضا پیراهنی را انتخاب کرد که ایراد داشت. آن مرد در مغازه نبود و شاگردش به این نیت که خریدار یهودی است، ضرورتی ندید که ایراد پیراهن را به او گوشزد کند. آن مرد پیراهن را خرید و از مغازه بیرون رفت. بعدازمدتی صاحب مغازه برگشت و متوجه شدکه شاگردش سه هزار درهم از آن شخص یهودی دریافت کرده است و عیبی که در پیراهن بود به مشتری ابلاغ نکرده است. صاحب مغازه وقتی از این جریان مطلع شد بسیار ناراحت شد و از شاگردش سراغ آن مرد را گرفت و به دنبال او روان شد. آن مرد یهودی با قافله ای رهسپار منطقه ای شده بود. اما آن مرد آرام نگرفت، پول دریافتی را برداشت و به دنبال آن قافله روان شد. بالاخره آن مرد را بعد از سه روز پیدا کرد و به او گفت: ای فلانی تو پیراهنی را با این نام و نشان از مغازه من خریده ای که در آن ایرادی وجود دارد و تو متوجه نشده ای و شاگرد من هم کوتاهی کرده و آن را به تو نگفته است. پولت را بگیر و پیراهن را به من باز گردان! مرد یهودی گفت: چه چیزی تو را به اینجا کشانده است؟مرد صالح گفت: اسلام و سخن پیامبر صل الله علیه و سلم که می فرماید: «من غَشّنا فلیس منا» یعنی هر کس که تقلب کند از ما نیست. مرد یهودی گفت: پولی که من بابت آن پیراهن پرداخت کرده ام پول جعلی و تقلبی است پس شما هم به جای آن پول واقعی بگیر و بیشتر از آنچه تو انتظار داری انجام می دهم که: «اشهد ان لا اله الا الله و ان محمدا رسول الله» در نتیجه این اخلاق نیکو مرد یهودی مسلمان شد. ✎Join∞🌹∞↷ 📚داستانڪ📚 ༺📚‌‌‌════‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @dastanakk .
😻🍓 وسایل جذاب میخوای 💘💦 آموزش ،جآمدادی ، قاب گوشی 🌈 https://eitaa.com/joinchat/1079509001Cae48e178cc https://eitaa.com/joinchat/1079509001Cae48e178cc آموزششو کآملا رآیگان گذاشتهـ 😻💓
هدایت شده از تبلیغات حرم🔺
🌻 آموزنده🌻 خواهری که تازه عروسی کرده بود به نماز شوهر خودش خیلی اهمیت میداد وهر روز او را برای نماز صبح بیدار می کرد تا به مسجد برود.. یکی از روزها کمی دیرتر بیدار شد و شوهرش را بلافاصله بیدار کرد تا هر چه زودتر به مسجد برود و نماز را به جماعت بخواند.شوهر که به مسجد رسید جماعت اول تمام شده بود با جماعت دوم نمازش را تمام کرد. بعد از نماز،امام مسجد سراسیمه پیش او رفت و گفت: تو شوهر فلانی نیستی؟حسابی تعجب کرد!! اسم خانومش را از کجا گرفته بود.؟!!با تعجب تمام گفت بله خودم هستم اما تو اسم خانم من را از کجا فهمیدی؟ امام گفت به الله قسم که من امشب در خواب دیدم که همه اهل مسجد که نماز فجر را با ما با جماعت اول میخوانند،در بهشت با هم هستیم و یک زن هم همراه ما بود. من درباره اش پرسیدم به من گفته شد این فلان زن همسر فلانی هست...! مرد خوشحال و با شور وشوق فراوان به خانه اش رفت تا این مژده و خبر خوش را به همسر مومنه ودلسوزش برساند.وقتی به خانه رسید همسر عزیزش را درحالی یافت که درحال سجده است و روح پاکش به آسمانها عروج کرده است... الله اکبر . . . چه خاتمه زیبایی نصیب زنی اون هم دراین دوران شده ... کسی که به نمازخودش که هیچ ، بلکه به نماز جماعت شوهرش هم اهمیت زیادی میداده. ای کسیکه باخیال راحت صبحها خواب خوش را را بر نمازت ترجیح می دهی و گمان میکنی با اینکارت استراحت و آرامش بیشتری راحاصل میکنی بدان ! که همیشه در دایره غمها واندوههای ناتمام قرارمیگیری... ✎Join∞🌹∞↷ 📚داستانڪ📚 ༺📚‌‌‌════‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @dastanakk .