🌷🌷🌷
آنهایی که به بیداری خداوند اعتماد دارند ، راحت تر می خوابند .
. .یک جمله زیبا از طرف خدا :
“قبل از خواب دیگران را ببخش
چون من قبل از اینکه بیدار شوید شما را می بخشم.
خدایا! آنچه که دادی تشکر! !
آنچه که ندادی تفکر!
به آنچه که گرفتی تذکر!
که داده ات نعمت!
نداده ات حکمت!
و گرفته ات عبرت است!
یا رب؛ آنچه خیر است تقدیر ما کن!
وآنچه شر است از من و دوستانم جدا کن.
دست هایم به آرزوهایم نرسید آنها بسیار دورند !
اما درخت سبز صبرم می گوید :
امیدی هست ؛
دعایی هست ؛
خدایی هست ...
همیشه شکر گزار نعمت های الهی باش
با خدا باش پادشاهی کن
این مطلب خیلی خوندنیه: ماهم شنیده ایم که :
خداوندکلاغ و طوطی رادریک شب هردو را سیاه و زشت آفرید. طوطی اعتراض کرد زیباوقشنگ شد.ولی کلاغ به رضای خداقانع شد.
حالاکلاغ آزاداست. ولی طوطی در قفس.پس راضی
باشيد به رضای خدا
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
پیامی ازطرف خدا: إمروز همه مسائلت رابه من بسپار. من آنهاراحل میکنم. تنها آرام باش وشادزندگی کن. اینگونه بیشتر دوستت دارم..
😄😄😄😄😄😄😄😄😄😄😄😄😄
.روی هرپله که باشی خدا یه پله ازتو بالاتره،نه بخاطراینکه خداست بخاطراینکه دستت روبگیره..
😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍
هرگاه خداوند تورابه لبه پرتگاه هدایت کردبه خداوند اطمینان کن چون یاتوراازپشت خواهدگرفت یابه توپروازکردن خواهدآموخت.
👍👍👍👍👍👍👍👍👍👍👍👍👍
بخاطربسپار همراهی خدابا انسان مثل نفس کشیدن است:آرام. بی صدا. همیشگی!
☺️☺️☺️☺️☺️☺️☺️☺️☺️☺️☺️☺️
خداراگفتم:بگذارجهان راقسمت کنیم؛آسمون مال تو،زمین مال من! خداخندیدوگفت:تو بندگی کن همه دنیا مال تو...من هم مال تو..
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk
🌷🌷🌷
هدایت شده از گسترده امید
روزمرگی من Vs مامانم🤪💦
رفته حموم لباس بشوره بعد.. 😈🔞
•
https://eitaa.com/joinchat/2997485634Ccecc429bc0
•
مژگان تلویزیون روشن کرده شبکه..😑🚷☝️🏼
هدایت شده از تبلیغات حرم🔺
عکس دخترونه ⛱♥️👇
😍https://eitaa.com/joinchat/2997485634Ccecc429bc0
عکس پسرونه⛺️🧡👇
😍https://eitaa.com/joinchat/2997485634Ccecc429bc0
عکس عشقی🏝💚👇
😍https://eitaa.com/joinchat/2997485634Ccecc429bc0
عکس پس زمینه🚧💛👇
😍https://eitaa.com/joinchat/2997485634Ccecc429bc0
📚#داستانکوتاه
کاسپارف شطرنج باز معروف
در بازی شطرنج به یک آماتور باخت.
همه تعجب کردند و علت را جویا شدند.
او گفت :
اصلاً در بازی با او نمیدانستم که آماتور است، برای این با هر حرکت او دنبال نقشه ای که در سر داشت بودم. گاهی بخیال خود نقشه اش را خوانده و حرکت بعدی را پیش بینی میکردم.
اما در کمال تعجب حرکت ساده دیگری میدیدم، تمرکز میکردم که شاید نقشه جدیدش را کشف کنم، آنقدر در پی حرکتهای او بودم که مهره های خودم را گم کردم.
بعد که مات شدم فهمیدم
حرکت های او از سر بی مهارتی بود.
بازی را باختم اما درس بزرگی گرفتم. «تمام حرکتها از سر حیله نیست آنقدر فریب دیده ایم و نقشه کشیده ایم که حرکت صادقانه را باور نداریم و مسیر را گم میکنیم..... و می بازیم!!!»
بزرگ ترین اشتباهی که ما آدما در رابطههامون میکنیم این است که:
نیمه میشنویم،
یک چهارم میفهمیم،
هیچی فکر نمیکنیم،
و دوبرابر واکنش نشان می دهیم.
📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk
ﭘﺪﺭﻡ ﻣﯽ ﮔﻔﺖ:
" ﺯﻥ ﺑﺎﯾﺪ ﮔﺴﯿﻮﺍﻥ ﺑﻠﻨﺪ ﻭ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺩﺭﺷﺖ، ﺩﺍﺷﺘﻪ
ﺑﺎﺷﺪ. "
ﻭﻟﯽ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﻧﻪ ﻣﻮﯼ ﺑﻠﻨﺪ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﻧﻪ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺩﺭﺷﺖ!
ﻣﺎﺩﺭﻡ ﻣﻌﺘﻘﺪ ﺑﻮﺩ:
" ﯾﮏ ﻣﺮﺩ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺯﯾﺒﺎ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﺷﺎﯾﺴﺘﻪ ﯼ ﻣﺮﺩﻫﺎ
ﻧﯿﺴﺖ،
ﻣﺮﺩ ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺳﺖ ﻫﺎﯼ ﺯﻣﺨﺖ ﻭ ﮔﻮﻧﻪ
ﻫﺎﯾﯽ ﺁﻓﺘﺎﺏ ﺳﻮﺧﺘﻪ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ. "
ﻭﻟﯽ ﭘﺪﺭﻡ ﺯﯾﺒﺎ ﻭ ﺟﺬﺍﺏ ﺑﻮﺩ، ﺩﺳﺖ ﻫﺎﯼ ﺯﻣﺨﺖ ﻭ ﮔﻮﻧﻪ
ﻫﺎﯼ ﺁﻓﺘﺎﺏ ﺳﻮﺧﺘﻪ ﻫﻢ ﻧﺪﺍﺷﺖ!
ﻫﯿﭻ ﮐﺪﺍﻡ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻫﺎ ﮐﻨﺎﺭ ﻫﻢ ﺧﻮﺷﺒﺨﺖ ﻧﺒﻮﺩﻧﺪ،
ﭼﻮﻥ ﺫﻫﻨﯿﺘﺸﺎﻥ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺟﻨﺲ ﻣﺨﺎﻟﻒ، ﺑﺎ ﺟﻨﺲ ﻣﺨﺎﻟﻒ
ﺯﻧﺪﮔﯿﺸﺎﻥ، ﺩﺭ ﯾﮏ ﺗﻀﺎﺩ ﮐﺎﻣﻞ ﺑﻮﺩ!
ﭼﻮﻥ ﻫﺮﮔﺰ ﻧﮕﻔﺘﻨﺪ:
" ﺯﻥ ﺑﺎﯾﺪ « ﻋﺎﺷﻖ » ، ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﻣﺮﺩ « ﻻﯾﻖ » ﺍﯾﻦ
ﻋﺸﻖ . "
" ﻋﺸﻖ " ﺭﺍ، ﺍﯾﻦ ﻭﺍﺟﺐ ﺗﺮﯾﻦ ﺭﺍ، ﺳﺎﻧﺴﻮﺭ ﮐﺮﺩﻧﺪ!
ﻣﻦ ﺳﺎﻝ ﻫﺎﯼ ﺳﺎﻝ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﺧﺮﺍﻓﻪ ﺟﻨﮕﯿﺪﻡ ؛ ﺗﺎ
ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﮐﻪ:
ﺑﺪﻭﻥ " ﻋﺸﻖ " ؛ ﻧﻪ ﮔﯿﺴﻮﺍﻥ ﺑﻠﻨﺪﻡ ﺯﯾﺒﺎ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ ﻭ
ﻧﻪ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺩﺭﺷﺘﻢ ...
ﻭ ﻧﻪ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ
ﻣﺮﺩﯼ ﺑﺎ ﺩﺳﺘﺎﻥ ﺯﻣﺨﺖ ﻭ ﭼﻬﺮﻩ ﺍﯼ ﺁﻓﺘﺎﺏ ﺳﻮﺧﺘﻪ،
ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﺍﻡ ﺭﺍ ﺗﻀﻤﯿﻦ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ!
ﻭ ﺳﺎﻝ ﻫﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﺗﻼﺷﻢ ﺍﯾﻦ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﻣﻬﻢ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺗﻤﺎﻡ
ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﺳﺮﺯﻣﯿﻨﻢ ﺑﯿﺎﻣﻮﺯﻡ ...
#ﻓﺮﻭﻍ_ﻓﺮخزﺍﺩ
📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk
هدایت شده از گسترده 5 ستاره 🌟🌟🌟🌟🌟
+ وای بهارجان یه چادر مجلسی خریدم اینقدر خوشگل و نازه که نگو😍
_ مبارکه گلم از کجا خریدی، قیمتش چند؟
+ از کانال فروشگاه حجاب الزهرا (س) خریدمش، قیمتش چون بدون واسطه میفروشه کمتر از نصف قیمت بازاره😳 بازار میدن ۶۰۰ اینا میدن ۲۹۵😎
_ چه عالییییی خب لینکشو بده 😍
+ بیا گلم اینم لینک، کلی تنوع داره🤩👇
https://eitaa.com/joinchat/2691760149C505dd3e785
دارای نشان اعتماد برای خرید امن شما👏
هدایت شده از تبلیغات حرم🔺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حکایت روباه دم بریده
📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk
📚#داستانکوتاه
کاسپارف شطرنج باز معروف
در بازی شطرنج به یک آماتور باخت.
همه تعجب کردند و علت را جویا شدند.
او گفت :
اصلاً در بازی با او نمیدانستم که آماتور است، برای این با هر حرکت او دنبال نقشه ای که در سر داشت بودم. گاهی بخیال خود نقشه اش را خوانده و حرکت بعدی را پیش بینی میکردم.
اما در کمال تعجب حرکت ساده دیگری میدیدم، تمرکز میکردم که شاید نقشه جدیدش را کشف کنم، آنقدر در پی حرکتهای او بودم که مهره های خودم را گم کردم.
بعد که مات شدم فهمیدم
حرکت های او از سر بی مهارتی بود.
بازی را باختم اما درس بزرگی گرفتم. «تمام حرکتها از سر حیله نیست آنقدر فریب دیده ایم و نقشه کشیده ایم که حرکت صادقانه را باور نداریم و مسیر را گم میکنیم..... و می بازیم!!!»
بزرگ ترین اشتباهی که ما آدما در رابطههامون میکنیم این است که:
نیمه میشنویم،
یک چهارم میفهمیم،
هیچی فکر نمیکنیم،
و دوبرابر واکنش نشان می دهیم.
📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk
19.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
داستان زندگی👌
صحبتهای دکتر انوشه درمورد:
امتحان گرفتن جالب از 2نفر
📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk
حتما بخونید بعد اگه خوشتون اومد التماس دعا
حاج امین در خانه را کاملا باز کرد. تاکسیاش را از خانه بیرون آورد. به خیابان اصلی رفت . با حرکت آرام به کنارهی خیابان نگاه می کرد و مسافران را سوار می کرد. مسافرِ اول پیاده شد و گفت : آقا ! چقدر باید بدهم ؟
حاج امین به بالای شیشهی جلو نگاهی کرد . زیر لب چیزی گفت. بعد به مسافر رو کرد و گفت: 100 تومان.
تاکسی پولش را گرفت و حرکت کرد.
اندکی بعد، مسافر دوم گفت: «آقا اینجا پیاده می شم. چقدر می شه »
دوباره حاج امین به بالای شیشهی جلو نگاهی کرد . زیر لب چیزی گفت. بعد به مسافر گفت: 125 تومان.
مسافر از قیمت منصفانه اش تعجب کرد. آرام به شیشهی جلو نگاهی کرد. روی کاغذ سادهای با خط زیبا نوشته بود:
امان ز لحظهی غفلت که شاهدم باشی یا بن الحسن
📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk
روزی مردی داخل چاله ای افتاد و بسيار دردش آمد ...
یک مومن او را دید و گفت:حتماْ گناهی انجام داده ای!!!
یک دانشمند عمق چاله و رطوبت خاک آن را اندازه گرفت!
یک روزنامه نگار در مورد دردهایش با او مصاحبه کرد! یک یوگيست به او گفت : این چاله و همچنين دردت فقط در ذهن تو هستند در واقعيت وجود ندارند!!!
یک پزشک برای او دو قرص آسپرین پایين انداخت!
یک پرستار کنار چاله ایستاد و با او گریه کرد!
یک روانشناس او را تحریک کرد تا دلایلی را که پدر و مادرش او را آماده افتادن به داخل چاله کرده بودند پيدا کند!
یک تقویت کننده فکر او را نصيحت کرد که : خواستن توانستن است!
یک فرد خوشبين به او گفت : ممکن بود یکی از پاهات رو بشکنی!!!
سپس فرد بیسوادی گذشت و دست او را گرفت و او را از چاله بيرون آورد...!
آنکه می تواند انجام می دهد و آنکه نمی تواند انتقاد میکند
📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk